گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
21 دی» ازدواج با فرزند خوانده مخالف شهودهای اخلاقی است٬ سروش دباغ4 دی» شمه ای از لذت همنشینی: سروش دباغ 19 آذر» ميراث ماندگار ماندلا، گفتوگو با سروش دباغ 15 آذر» عاشورا، ايدئولوژی و کودک-قسمت دوم، گفتوگوی نشريه "راه ديگر" با سروش دباغ 3 آذر» عاشورا، ايدئولوژی و کودک، گفتوگوی نشريه "راه ديگر" با سروش دباغ
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ازدواج با فرزند خوانده مخالف شهودهای اخلاقی است- بخش دوم٬ سروش دباغبخش اول این نوشته را میتوانید اینجا بخوانید منعهای موجود در فقه اسلامی ناشی از واقعگرا بودن در حوزه اخلاق است؟ یعنی واقعگرایی اخلاقی پشتوانه احکام فقهاست؟ فقها بحث فلسفی در این باب نمیکنند یعنی احکام را نه از فلسفه اخلاق بلکه از آیات و روایات استنباط میکنند. در عین حال، به یک معنا، همه آنها واقعگرایند؛ چرا که معتقدند این احکام کاشفیت از اراده خداوند دارند؛ کاشفیت از امری که در عالم خارج تعین و تقرر دارد. پس فقها هم در بحث منعهای مرتبط با عمل آدمی، واقعگرا هستند. حالا در بحث ازدواج با فرزندخوانده، بین فقها و آن دسته از واقعگرایان اخلاقی که مخالف چنین ازدواجی هستند، اختلاف نظر وجود دارد. در این موارد چه باید کرد؟ این تعارض در ذیل رابطه فقه و اخلاق صورتبندی میشود. باید ببینیم که مبانی و مبادی استنباط فقها برای این حکم شرعی چه بوده است. در این جا باید وارد بحث از مفروضات انسانشناسانه و وجودشناسانه فقها شد و آن دسته از مستندات آنها را که مستمسک صدور چنین حکمی بوده، واکاوی کرد. علی ای حال بر این باورم که نیازمند سنجش احکام فقهیِ موجود در ترازوی اخلاق هستیم؛ احکام فقهیای که منافات جدی با شهودهای اخلاقی عرفی دارند، نیاز به بازنگری جدی دارند. ما گریز و گزیری از بازخوانی انتقادی فقه در چارچوب احکام اخلاقی نداریم و فقه بریده از اخلاق ما را به جایی نمیرساند. یک مثال روشن مواردی از این دست، مقولۀ مباهته (بهتان زدن) است که چند وقت پیش جناب محمد سروش محلاتی مقاله ای در این خصوص نوشتند؛ من نیز در این باب مقاله ای منتشر کردم. به فرض که کسانی معتقد باشند بهتان زدن به مخالفان شریعت رواست، اما لازمه این سخن این نیست که این مدعا به لحاظ اخلاقی موجه است. ما باید در مواردی که احکام فقهی با شهودهای اخلاقیِ عرفی منافات جدی دارند، فقه را به جانب اخلاق نزدیک کنیم. پیامبر اسلام فرمودهاند: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق». بنابراین نقد اخلاقیِ احکام فقهی ای که آشکارا با شهودهای اخلاقی ما منافات دارند، امری خداپسندانه و پیامبرپسندانه است. حکم فقهی ازدواج با فرزندخوانده هم بر مبنای "ضرورت نقد اخلاقی فقه" باید اصلاح شود؟ بله. این مورد، دست کم به نظر من با شهودهای ما منافات جدی دارد. تصور می کنم داوری کثیری از دینداران هم در این باب همین باشد. در عین حال، همان طور که پیشتر توضیح دادم، می توان استدلال اخلاقی هم در نقد این نوع ازدواج اقامه کرد. اگر شهود را عجالتاً پایه و یا مصداق استدلال اخلاقی ندانیم و شما بخواهید استدلالی اخلاقی علیه این ازدواج مطرح کنید، به طور خلاصه چه میگویید؟ از منظر «فایدهگرایی قاعدهمحور» چنین ازدواجی را اخلاقاً ناروا میدانم؛ چرا که اگر این امر بدل به قاعده ای در سطح جامعه شود، کمینه شدن فایده و بیشینه شدن درد و رنجِ اکثریت شهروندان را در پی خواهد داشت. فایده گرایانِ قاعدهمحور، فارغ از بررسی چنین ازدواجی در چند سیاق محدود، به تعمیم یافتن و قاعده مند شدن آن در سطح جامعه نظر می کنند و از این منظر مسئله را ارزیابی اخلاقی می کنند. کسی که به اخلاق فضیلت گرا باور دارد، می تواند بگوید کنشگری که فرزندخواندۀ خود را ابژه جنسی ببیند ، در مسیر استکمال اخلاقی حرکت نمی کند. غایت قصوای اخلاق فضیلتگرا، رسیدن به انسان فضیلت مند virtuous person)) است. انسان فضیلتمند کسی است که فضائل اخلاقی، مثل بردباری، وفاداری، مهربانی، عفت و ... در او نهادینه شده و بدون تکلف و به سهولت در رفتار او ریزش می کند. از این منظر، کسی که چنان نگاهی به فرزند خواندۀ خود دارد، فضیلت اخلاقیِ عفت و پاکدامنی در او نهادینه نشده؛ چرا که در او نگاه نوعدوستانه بدل به نگاهی جنسی شده است. بنابر آنچه آمد، می توان با مدد گرفتن از آموزه های فایده گرایی اخلاقی، وظیفه گرایی اخلاقی و فضیلتگرایی اخلاقی، استدلال هایی را علیه رواییِ کنشِ ازدواج با فرزندخوانده، صورتبندی کرد Copyright: gooya.com 2016
|