سه شنبه 1 بهمن 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"سفرنامه" ايزابل دوران، معاون پارلمان اروپا از سفر به ايران، برگردان از انور ميرستاری

ايزابل دوران
نسرين ستوده زنی باريک‌اندام، دوست داشتنی، با احساس و خنده‌رو است. سفير يونان در محل اقامت خود جلسه ملاقات را در محيط آرامی تدارک ديده بود. ديدار با خانم ستوده و آقای پناهی کارگردان بايد با احتياط باشد. اين چنين هم شد. ما زمان کمی با آن‌ها به گفت‌وگو نشستيم. در باره تجربيات آنان و انتظاراتی که از ما دارند، تبادل نظرهايی صورت گرفت. ما آن‌ها را به بروکسل دعوت کرديم

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


يادداشت ايزابل دوران، معاون پارلمان اروپا و عضو حزب سبزهای اروپا،
در باره سفر هيئت نمايندگی پارلمان اروپا در امور ايران و اروپا به تهران

برگردان انور ميرستاری، عضو حزب سبزهای اروپا

سفری تاريخی، سياسی، حقوق بشری، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی... به ايران

پنج شنبه ۱۲ دسامبر ۲۰۱۳ ، فرود در تهران ساعت ۲۳،۴۰.

در حالی که همه کمربندهای خود را باز می کنند، صدای رئيس مهمانداران از بلندگو شنيده می شود که اطلاعات لازم را به زبان انگليسی به مسافران می دهد: " مطمئن شويد که چيزی را در صندوق های ويژه بار های کوچک در بالای سرهايتان فراموش نکنيد، و غيره " و بالاخره در پايان قانونی را يادآوری می کند که بايد در هنگام برون رفت رعايت شود: " بايد زنان به محض خروج از هواپيما، سرهای خود را بپوشانند. "

مسلما اين کاری است که ما در آن شب و همه روزهای ديگر، عليرغم اعتراضات بی امان گيسوان ياغی خود، خواهيم کرد. در واقع، ما يک هيئت نمايندگی پنج نفره از پارلمان اروپا هستيم که بر حسب اتفاق ۸۰٪ آن زن می باشند.

بعد از شبی کوتاه، با وجود هوای گرفته و بارانی و در يک حال و هوای دوران کريسمس که انتظارش نمی رفت، تصميم گرفتم صدايی را که در اطراف دانشگاه تهران و در همسايگی هتل ما پخش می شد، دنبال کنم.

پيام هايی که مسلما يک کلمه از آن ها را درک نمی کنم. اين نماز جمعه است. صدها اتوبوس، هزاران نفر از مردم، مرد و زن را که زنان مانند سايه، از سر تا پا، سياه بسته بندی شده اند، پياده می کنند. در درگاه ورودی محوطه نماز جمعه، از پنجره های برخی از ماشين ها، کارت هايی( فقط برای مردان ) که نمی دانم آن ها به چه دردی خواهند خورد، توزيع می شود. کسانی که اين کارت ها را دريافت می کردند، کليدهای اتوموبيل های خود و يا تلفن همراه را به صندوق های امانت می سپردند. به روزنامه نگاران ارونيوز که ما را از بروکسل همراهی می کنند، اجازه ورود و فيلمبرداری داده می شود.

لحن صدای نماز خيلی تهاجمی و گاهی با خشونت و تندی و داد و فرياد همراه است. جمعيت مومن با فريادهای خود پاسخ می دهند. ظاهرا به نظر می رسد که خطبه ها و موعظه، هم بسيار مذهبی و هم بسيار سياسی است. به خصوص خبردار می شويم، که آمريکا تصميم گرفته است دست به اعمال تحريم های جديد نزند، اما ليست ممنوعه شرکت هايی را که با ايران تجارت می کنند، گسترش دهد. رفتار و نگرشی که با روح توافق هسته ای ايران در ژنو، در ماه نوامبر هيچ خوانايی ندارد.

در خيابان های اطراف، مردم در باره ما کنجکاوی می کنند و بيشتر شان خوش برخورد هستند. شهر آرام است و مغازه ها بسته اند ـ روز جمعه است ـ . اين منطقه مرکزی پر رفت و آمد کلان شهر ۱۲ ميليون نفری که محله های شيک آن در بالای شهر و در شمال شهر واقع شده است، آدم را به ياد خيابان برابان خودمان ( محله تجاری ترک ها و عرب ها در بروکسل ـ مترجم) در يک روز بسته می اندازد.

اجازه دهيد از مغازه ها صحبت کنيم. ما هر روز در مسيرهای زيادی، با ماشين و اسکورت، برای رفتن از يک محل ملاقات به محل ملاقات ديگر، از جلوی آن ها می گذشتيم.

ما سری به بازار که گويا در نوع خودش بزرگترين در خاورميانه است، هم زديم.

ظاهرا هيچ اثری از تحريم ها نيست: فروشگاه ها پر از کالا هستند و مشتريان فراوانی به چشم می خورند. با اين حال، به نظر می رسد که تورم عامل و مستلزم محدوديت هايی برای مصرف کنندگان می شود: بخش بزرگی از ايرانيان قربانيان افزايش و تاخت چهار نعل هزينه های زندگی می باشند. تحريم ها نفس قدرت خريد آن ها را گرفته و امان شان را بريده است.

اما اين تحريم ها بر معاملات بانکی اثر گذاشته، آن ها نيز به شدت تجارت با شرکت های آمريکايی و اروپايی را کاهش داده اند. قطع طولانی اين روابط با شرکای تجاری سنتی، موجب روی آوردن ايران به تجارت با چين، هند، کره جنوبی، با وجود هزينه های سنگين اداری و معاملات گرانتر، شده است.

آيا به دنبال نتيجه گيری نهايی و قطعی از توافق در مورد انرژی هسته ای و کاربرد آن، تحريم ها به تدريج برداشته خواهند شد و اوضاع به حالت پيشين خود باز خواهد گشت؟

رئيس دفتر رئيس جمهور روحانی به ما می گويد که مانند گذشته ها، ايرانی ها تجارت با اروپا و ايالات متحده آمريکا را ترجيح می دهند و به محض آن که تحريم ها برداشته شوند، روابط تجاری باز هم از سر گرفته خواهند شد. تنها گذشت زمان نشان خواهد داد که آيا آن چه او می گويد درست است يا نه؟ در هر صورت، او بی آن که فرصت را از دست بدهد، به ما گوشزد می کند که اين تحريم ها، بيشتر، شرکت های اروپايی را شديدا فلج کرده است...

مسلما آن چه که برای اقتصاد ايران در کليت آن بسيار زيان آور می باشد، حلقه های تحريم های اقتصادی است که چندی است، از فشارهای آن ها کمی کاسته شده است. تنها، آن تحريم ها توانستند نگذارند تا سانتريفيوژهای مورد نياز برای غنی سازی اورانيوم به دست ايران برسد. در گوشه و کنار و در اينجا و آنجا، معاملات تجاری کوچک اروپايی و ديگران، راه هايی را برای دور زدن تحريم ها پيدا کرده اند. تحريم در برخی زمينه ها، به ويژه در بخش بهداشت و درمان، بر روی مردم آسيب پذير، بيماران و ذخيره و عرضه واکسن تاثير گذار بوده است. بنا به تاييد نماينده يونيسف، در برخی از بيمارستان ها، به دليل عدم دسترسی کافی به دارو، از سوندها و لوله های يک بار مصرف، چندين بار استفاده مجدد می شود. هدف از اين تحريم ها فشار آوردن به بيماران و فقيرترين بخش جامعه نبود. اما اين يکی از اثرات و عوارض نامطلوب آن ها است. هم چنين، فساد و عموميت يافتن پول سياه (بازار سياه و ارز آزاد ـ م.)، از عوارض ثانويه و شاخص يک اقتصاد بيمار و نيمه جان است. رو شدن يک رسوايی بزرگ در مطبوعات ترکيه مبنی بر قاچاق صادرات طلا و مواد اوليه به مقدار نزديک به۱۰ ميليارد دلار بين چين و ايران از طريق ترکيه و با همدستی افراد نزديک به قدرت، تصوير مشهوری از آن است.

حتی تحريم های اقتصادی هدفمند، مدت احرای آن ها، کاربرد سياسی آن ها، اثرات مستقيم و غير مستقيم آن ها، هميشه ابزار درستی نيستند که با اهداف حاصل از اين تحريم ها تناسبی داشته باشند...

در هر مذاکره ای که ما در آن موضوع حقوق بشر را به پيش می کشيديم، محترمانه و هوشمندانه به ما پاسخ داده می شد که تحريم ها هم، ناقض حقوق بشرند!...

هر يک از اين ديدارها، طرز فکر و شخصيت مخاطبان رسمی ما و تمام احکام اصلی اهرم های دولت کشور پهناور ايران در قلب خاورميانه را با برجستگی و به خوبی نشان می داد.

سران جمهوری اسلامی خود را مانند ترازويی می بينند که در يک کفه آن، احساسات قدرت نمايی و نياز به مهر تاييد آن، غرور ملی تاريخ کهن ساله با يک گنجينه بزرگ و باور نکردنی فرهنگی پارسی قرار دارند و در کفه ديگر آن، قربانی محاصره شده ای در يک قلعه جهانی هستند.

هر يک از آنانی که ديداری با او داشتيم، به نوبه خود، يک روی مسائل را نشان دادند: انتظار و آرزوی احترام، درک ضرورت مطلق باز گشايی، روابط «عادی» با همسايگان، جامعه بين المللی، از جمله با اسرائيل و ايالات متحده آمريکا. امری که وزير امور خارجه نيز به ما می گويد.

هيچ جايگزين ديگری غير از سر گيری و بازگشايی روابط "عادی" وجود ندارد، امری که حتی می تواند درک و پنداشت مرکز جهان بودن را هم تغيير دهد. ترکيه توانست به چنين تحولی دست بزند: با وجود شناخت و حفظ جايگاه و اهميت خود، قدرت ناسيوناليسم قوی و مورد قبول همگانی، به عنوان يک کشور بزرگ در منطقه ای استراتژيک، موفق شد به اتحاد و نشست های جامعه جهانی بپيوندد و نقش خود را ايفا کند.

اين دوگانگی و دو پهلويی توضيح می دهد که چرا مذاکرات انرژی هسته ای از سوی ايرانيان، "آسان" توصيف شده بود.

اين کار برای پياده کردن استراتژی گشايشی و عادی سازی آن در يک روزی ضروری به نظر می رسد، امری که روحانی اصلاح طلب از همه طرف های ذينفع انتظار آن را دارد.

از طرفی، مردم فکر می کنند که از زمان انتخابات تا کنون هيچ چيزی تغيير نکرده است. ايرانيانی را که ما ملاقات کرديم، دستاوردهای اين مذاکرات را به عنوان يک نشانه، يک پله و يک گام به سمت تغيير می ديدند.

از طرفی ديگر، محافظه کاران که کسانی هستند منافع خويش را در تحريم ها می بينند و گشايش به روی جهان، اين منافع را تهديد می کند، بدون آن که هر گز چيزی بر زبان آورند، بدشان نمی آيد که اين مذاکرات و راه های عملی آن ها به شکست بيانجامد.

اين تنش در مجلس هم وجود دارد. خيلی ها با اين گفته رئيس مجلس هم نظرند: در مجلس توافقنامه (ژنو ـ م.) با اتفاق آرا مورد پشتيبانی قرار نگرفت.

از طرف سوم، يعنی جامعه بين المللی که از انتخاب رئيس جمهور روحانی استقبال کرد، ترس دارد که اگر محافظه کاران قشری غالب شوند. در اين صورت آنان ايران را به يک سوريه يا لبنان ديگری... تبديل خواهند کرد.

در نهايت، اين امر درد آور است که ببينی نتيجه مرحله اول توافق در توييتر وزيری که مذاکرات را
به پيش می برد، اعلام شود و آن را در صفحه فيس بوکی خودش به طور دقيق توضيح دهد، در حالی که حتی ورود ايرانی ها - به طور رسمی - به اين شبکه های انترنتی ممنوع باشد.

هر گاه که ما نقض حقوق بشر، حقوق جهانشمول و مسلم و به خصوص حقوق زنان را زير ذره بين می گذاشتيم، استدلال - گاهی اوقات درست، اما نه هميشه - " معيارها و برداشت های دوگانه " خيلی زود به طور کلاسيک به سرآغاز و شروع هر بحثی تبديل و برجسته می شد.

هر بار به طور غيرمستقيم به ما می گفتند: آيا اين حقوق، در عربستان سعودی که در آن زنان حتی نمی توانند رانندگی کنند ارزش ندارد؟ کشوری با ممنوعيت های گوناگون که اتحاديه اروپا در موردش کاملا ساکت است.

هنگامی که ما در مورد زندانيان سخن می گوئيم، آنان در باره گوانتانامو که هنوز بسته نشده است، صحبت می کنند. هنگامی که بحث را به اتهامات تروريسم می کشند که ما آن را گاهی خيلی سطحی و بی ربط ارزيابی می کنيم، فرصت را از دست نمی دهند تا به ما يادآوری کنند که خيلی از تروريست ها در اروپا پناهندگی و پاسپورت دريافت کرده اند.

در زمانی که ما روی ممنوعيت دسترسی به اينترنت، فيس بوک و توييتر انگشت می گذاريم، به ما پاسخ داده می شود که اين کارها به دلايل امنيتی صورت می گيرند (بر روی اينترنت است که شبکه های تروريستی همديگر را پيدا می کنند و نحوه تهيه، درست کردن و کاربرد مواد منفجره را ياد می گيرند)، و اين کار بسيار کمتر از استراق سمع آژانس امنيت ملی آمريکا (NSA) است...

ممنوعيت دسترسی به رسانه های اجتماعی، مانند ماهواره ها، سانسور اينترنت واقعيت است که ايرانيان به آن خو گرفته اند و آموخته اند که با آن زندگی کنند، به طور خاص، اين صفحه من گواه است و نشان می دهد ورود به آن ها در ايران ممکن نيست. اين که کارهای اینترنتی ممنوعه هر کس ( منظور نويسنده کارهای تروريستی، کودک آزاری، تبليغات نژادپرستی، تبعيض جنسی،... است م.) سزاوار محکوميت می باشد، واقعی هستند.

اما برنامه ها و راه های کاربردی که ممنوعيت دسترسی به رسانه های اجتماعی را دور می زنند، وجود دارند و مانند حالت های واقعی، به خوبی دانلود می شوند و اين شبکه ها به طور گسترده در دسترس هستند. يک زن و شوهر جوان و جذاب که با ما از در سخن در آمدند، به ما پيشنهاد کاربرد برنامه ای برای دسترسی به فيس بوک را دادند.

ما از فهم عملکرد پيچيده دموکراسی نمايندگی ايرانی، بين مقام رهبری، شورای نگهبان انقلاب، مجمع تشخيص مصلحت نظام (بهترين مدافع رژيم، يک نوع داوری و حکميت برای حل اختلافات بين نهادهای اداری)، مجلس خبرگان، مجلس (پارلمان) عاجزيم و از آن سر در نمی آوريم. ايران دارای به هم پيچيدگی قدرت ها، عليه قدرت ها، نمايندگان و منصوبين است.

مسلم است که نامزدهای انتخاباتی، پيش از اعلام نامزدی خود، بايد از هفت خوان رستم بگذرند و همانند شواليه های قرون وسطی برگزيده شوند. بنابر اين صحبت از دموکراسی انتخابی محض به زبان آوردن، برای کوتاهی کلام است.

از زمان انقلاب در سال ۱۹۷۹، رئيس جمهور هايی با رفتار ها و مشخصه های مختلف، يکی پس از ديگری، از صندوق های رای بيرون آمده اند. کودتايی، برای "تصرف قدرت" در کار نبوده است.

برای ما توضيح داده می شود، و اين کاملا دروغ نيست که هر يک از آن ها توسط انتخابات به قدرت رسيده و از آن خارج شده اند و هر يک از آنان به طور خيلی قانونی تر از انتخابات دور دوم جرج بوش، سر از صندوق های رای در آورده اند!

ما دو روز کامل خود را در ساختمان های زيبای پارلمان و چندين ساعت را در ساختمان رياست جمهوری گذرانديم.

معماری، دکوراسيون، رنگ آميزی شيشه های پنجره ها، شبيه ساختمان هايی هستند که در سال های دهه ۱۹۳۰ در اروپا ساخته شده اند. تالار ها و اتاق ها، گاهی اوقات به سبک پيچيده و کهن شرقی تزئين شده اند و گاهی اوقات کلاسيک هستند. در همه جا، چه در بيرون و چه در داخل محوطه، هنر های هندسی و خطاطی های زيبا و متناوب بر سفال ها و کاشی کاری ها در همه رنگ های زيبای آبی و فيروزه ای به چشم می خورند.

صحن علنی مجلس، به نوبه خود خيلی مدرن و کاملا مجهز است.

در بين تمام صندلی های ۲۰۰ نفری نمايندگان مجلس، تنها ۸ جا برای زنان وجود دارد. نمايندگان زن در نيمه ای از يک رديف و در گوشه ای از آن می نشينند.

ما با آنان غذا می خوريم و کوشش می کنيم تا درکشان کنيم. نماينده آن ها يک خانم حقوقدان مبرز، خندان در زير چادر سياه است. او قانون فعلی حمايت از زنان را که مردان را مجبور می سازد تا مسئوليت های خود را به عنوان سرپرست خانواده به انجام برسانند، توضيح می دهد. او می گويد، هنگامی که مردان ارثيه ای می برند، بايد آن را برای هزينه های خانواده خود صرف می کنند. اما هنگامی که يک زن ارث می برد، او می تواند پول را برای خودش نگاه دارد.

بله، اما به نظر می رسد که در واقع، زنان فقط به ندرت ارث می برند. اين زنان نماينده به ما توضيح دادند که اگر برای مرگ زنی در يک تصادف، کمتر از مرگ يک مرد به عنوان جبران خسارت به خانواده داده می شود، دليلش اين است که بنا به قوانين اسلامی، مرد نان آور خانواده اش است و معيشت آنان را فراهم می کند و مرگش پيامدهای ديگری به بار می آورد. منطقی که حرف بيمه ها است و آنها به ما می گويند که در حال حاضر در مورد همين موضوع در مجلس کار می کنند.

هيچ گونه سياست و برنامه ای برای بالا بردن سهميه بندی زنان ( تعداد نمايندگان زن در مجلس شورا ـ م.) در نظر گرفته نشده است.

زنانی که در مجلس سياه پوش اند، خود را به شکل سايه های پنهان و فراری درآورده اند. همتايان مرد آنان به ما می گويند که به طور کلی در جامعه ايران، زنان به مبارزات انتخاباتی، انتخابات و سياست کمتر توجه نشان می دهند. اين همان منطق به خوبی شناخته شده و استدلال خاص جوامع مردسالار است. فراموش نکنيم که ايران امروز، چه خوشمان بيايد و چه نيايد، يک جمهوری اسلامی است...

در خيابان ها هم تعداد آنانی که در پشت اين حجاب های سياه، از سر تا پا بسته بندی و ناپديد شده اند، خيلی زياد است. اما در مقابل، تعداد زيادی از زنان هم هستند که به شيوه های گوناگون، به انداختن يک روسری بر سرشان بسنده کرده اند. اين روسری ها، تنها بخشی از مو ها را با کلاه گيس يا بدون آن و بالای چهره ها را برای خالی نبودن عريضه می پوشانند. اما همه آنان خوبرويان و پری چهره های خندان، اغلب با آرايش (غليظ) هستند و حتی گاهی اوقات عمل های جراحی زيبايی انجام داده اند، چيزی که در تهران کاملا رايج است.

ما با نسرين ستوده ديدار کرديم. وکيلی که امروزه آزاد است، اما با اين وجود، به مدت ده سال ممنوع از کار و ممنوع الخروج از کشور می باشد. او يک زن باريک اندام دوست داشتنی، با احساس و خنده رو است. سفير يونان در محل اقامت خود جلسه ملاقات را در محيط آرامی تدارک ديده بود. ديدار با خانم ستوده و آقای پناهی کارگردان و هر دو برندگان جايزه ساخارف پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۲، بايد با احتياط باشد. اين چنين هم شد.

ما زمان کمی با آنها به گفتگو نشستيم. در باره تجربيات آنان و انتظاراتی که از ما دارند، تبادل نظرهايی صورت گرفت. ما آن ها را به بروکسل دعوت کرديم و هر دو طرف آرزو نموديم که هر چه زودتر، آنان هم مانند خانم آنگ سانگ سوچی، بتوانند برای دريافت جايزه خود و به ويژه برای سخنرانی، در جلسه علنی پارلمان اروپا شرکت کنند.

ما همچنين با تعدادی از نمايندگان برخی از سازمان های غير دولتی که در زمينه های گوناگونی، مانند رسيدگی به وضعيت پناهندگان و به ويژه پناهندگان افغان کار می کنند، ديدار هايی داشتيم .

توجه داشته باشيم که در اين زمينه، نزديک به۳ ميليون پناهنده وجود دارد و نيمی از آنان به خوبی به عنوان پناهنده به رسميت شناخته شده اند. گاهی اوقات، مقامات ايرانی مفاد کنوانسيون ژنو و محتويات آن را بهتر از کشورهای اروپايی اجرا می کنند. بنا به گفته نمايندگان انجمن هايی که ديدار داشتيم، وقتی که يک نهاد مدنی وجود دارد و می تواند اجازه فعاليت داشته باشد (انجمن ها بايد ثبت شوند و به رسميت شناخته شده باشند، کاری که به اين سادگی نيست)، فعال و به خوبی سازمان يافته اند. با اين حال، حمايت و امکاناتی را که آن ها دريافت می کنند، تا حد زيادی تحت تاثير تحريم قرارها دارند.

در طی اين پنج روز، ما تمام شهر را در کاروان اتومبيل هايی به همراه اسکورت ماشين پليس و با گذشتن از تمام چراغ های آبی چشمک زن زير و رو کرديم. اين کاروان با وجود تراکم تقريبا ثابت در خيابان های اصلی، ماهرانه به راه خود ادامه می داد. اگر چه آن ها دارای باندهای ويژه اتوبوس هستند، اما عرضه وسايل نقليه عمومی، از جمله يک خط موجود مترو، به آشکارا، کاملا کمتر از تقاضا است. قيمت بسيار کم و ارزان بنزين ( و انرژی به طور کلی ) با اين مشکل گره خورده و افزايش تعداد اتوموبيل های شخصی، ترافيک دائمی و کيفيت بد هوا را توضيح می دهد.

در ساختمان های دولتی هم وضع بر همين منوال است و به دليل ارزانی مواد سوختی، بيش از حد گرم هستند. با توجه به قيمت های پايين سوخت های فسيلی، ما بهتر می توانيم علاقه ايران را برای عدم استفاده از انرژی های بازساز درک کنيم. برنامه ريزی در راه تاسيس نيروگاه هسته ای برای توليد انرژی مورد نياز برای بدست آوردن آب شيرين از آب شور دريا تقريبا غيرقابل درک است! يک انحراف و خطای زيستگاهی! به خصوص اگر آن را وسيله ای برای جبران خشکيدگی درياچه اروميه که به طور وحشتناکی ادامه دارد، تبديل کنيم... و اين علی رغم اظهارات دلگرم کننده وزير زيستمان است که در سال ۲۰۱۱ در کنفرانس دوربان، در باره آب و هوا ايراد شد...

باب گفتگويی را که ما می خواهيم در زمينه حقوق بشر باز کنيم، زمان زيادی را لازم دارد تا قبول کنند از ديدگاه خود کوتاه بيايند و در باره امکاناتی مانند پشتيبانی از اصلاح قانون مجازات مرگ برای قاچاق مواد مخدر گفتگو کنند. بازنگری در احکام جرم هايی از اين قبيل، فعلا نزديک به ۸۰ ٪ اعدام ها را کاهش خواهد داد. قاچاق مواد مخدر يکی از معضل ها است که دامنه گستردگی آن را می توانيم حدس بزنيم. وضعيت هرج و مرج در افغانستان منجر به توليد گسترده ترياک می شود. توليد ترياک که در افغانستان ريشه ديرينه دارد، بنا به گفته سازمان ملل متحد تا ۴۹٪ در سال های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ افزايش يافته است که يک سطح بی سابقه ای می باشد. ما در يک سيستم توليد مشخص، با برنامه و کنترل شده نيستيم، بلکه در يک توليد داخلی با حمايت گروه های دارای سلاح های مرگبار روبرو هستيم.

ما از مرکز مبارزه با قاچاق مواد مخدر نيز بازديد کرديم که دارای يک نمايشگاه بی مسما با هدف توضيح شيوه توليد و قاچاق، مبارزه با اعتياد، " توانبخشی " مصرف کنندگان و در باره آنانی که با اين کارهای خود قانون اسلامی را زير پا می گذارند، است. مخاطبان ما در برابر اشاره همکار هلندی ما مبنی بر آزاد گذاشتن گياه شاهدانه، تا حدودی دمق شدند...

اگر چه ما نتوانستيم به اصفهان برويم، اما ديدن موزه رضا عباسی يک شناخت کوچکی از ايران به ما داد. موزه دارای گنجينه های باور نکردنی از دوران پيش از اسلام ( از هزاره ششم پيش از ميلاد )، دوران اسلامی بين سده های نهم و يازدهم و نقاشی ها و مينياتوری های مکاتب شيراز و تبريز بود.

يک مسافرت با مسئوليت سنگين، فقط برای انجام کاری در کنار کار سياسی و بارور کردن آن، برای بيشتر دانستن در اين باره، برای کشف کردن، هم چنين برای وارد شدن در تناقضات، پيچيدگی های شديد، فرهنگ و مقاومت ها و هم چنين چشم انداز ها يک ديدار خيلی سريع و کوتاه... آنچه که ما در پرواز به سوی استانبول از آسمان ديديم، رويايی بود...


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016