گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
1 بهمن» "سفرنامه" ايزابل دوران، معاون پارلمان اروپا از سفر به ايران، برگردان از انور ميرستاری15 دی» شالوده حزب سبزهای بلژيک ـ اکولو ـ ECOLO، برگردان از انور ميرستاری 15 آبان» کتاب بلژيک و بمب، بخش ۷: نگاه آشويتس، لوک باربه، برگردان از انور ميرستاری 7 آبان» بلژيک و بمب (بخش پنجم)، چه کسی در ايران تصميم میگيرد؟ لوک باربه، برگردان از انور ميرستاری 3 آبان» کتاب بلژيک و بمب (بخش يک تا سه)، لوک باربه، عضو حزب سبز اروپا، برگردان: انور ميرستاری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! شالوده حزب سبزهای بلژيک ـ اکولو (بخش دوم)، برگردان از انور ميرستاریچندی پيش، برگردان بخش يک شالوده حزب اکولو ( حزب سبزهای بلژيک ) را به ياری سايت های ايرانی يا به کمک تارنماها به دست خوانندگان و دوستداران زيستگاهی رساندم. اينک بخش دوم آن در دسترس شما است. اميدوارم که برايتان سودمند باشد و بتوانيد از اين نوشته و از دست آوردهای اين حزب و ديگر احزاب سبز و زيستگاهی جهانی، برای پی ريزی يک حزب نوين و نوپای سبزهای ايرانی بهره مند شويد. انور ميرستاری، عضو حزب اکولو
فعاليت های انسانی، تقريبا به اندازه نيروهای طبيعی بزرگ، اهميت پيدا کرده است. اين فعاليت ها در کمتر از يک قرن به بخش بزرگی از زيستمان پيرامونی ما زيان های ژرفی زده اند و به طور بسيار گسترده منابع قابل دسترس را از بين می برند. يعنی بايد از منابع طبيعی و ديگر گونه های زنده به روشی مسئولانه استفاده کرد و آنچه را که برای تعادل حيات اساسی است، نگهداری و بازسازی کرد تا از کوتاه شدن تاريخ نوع بشری و تشديد درگيری ها و مشکلات جلوگيری شود. ما نمی توانيم با طبيعت چانه بزنيم. با اين حال، می توانيم از آفرينش آن استنشاق کنيم. منابع ژنتيکی به ميراث مشترک بشريت تعلق دارد. رابطه ای که ما با طبيعت داريم، از جنبه های اساسی انسانيت ما است. ۲ . ۳ . يک زمين سرسبزتر، يک جهان پر از داد، يک جامعه ی برابر. هر چه مساوات طلبی در جامعه ای بيشتر رعايت شود، مردم آن جامعه به همان اندازه شکفته تر و شاداب تر می شوند. برابری خواهی در همه اشکال خود برای دادگری، پيوندهای اجتماعی و مشارکت سياسی ضروری است. در يک جامعه مساوات طلب، بهداشت، آموزش، تحرک اجتماعی، عزت، اعتماد، شکفتگی و شادابی جمعی و فردی بيشترند. سياست های بهداشتی، اصلاح آموزشی، تصحيح عدم تعادل اجتماعی ـ اقتصادی و يا امنيت عمومی هزينه های کمتری دارند. اولين هدف اقدام سياسی ما، دنباله روی از يک جهان درست و پر از دادگری است. ما قبول نمی کنيم که اولين قربانيان توليدگرايی، افرادی باشند که کمترين نقش و مقام را در توليدات دارند و کمترين بهره را از آن می برند و بحران های اجتماعی، مالی و زيستگاهی برخی ها در اثر مصرف گرايی بيش از حد بر دوش ديگران سنگينی کند. هم چنين، نمی پذيريم که هزينه های جهانی شدن بی رويه و بی نظم، مستقيما به پای مردم جنوب ( فقير ـ م ) نوشته شوند و نمی پذيريم که اختلافات طبقاتی و اجتماعی در کشورهای شمال ( ثروتمند ـ م ) بيشتر گردند. ماليات گيری های درست، ارائه خدمات عمومی موثر و قابل دسترس بيشترين تعداد افراد جامعه و همگانی، امکان دسترسی همه شهروندان به دارايی های عمومی، از اولين ابزارهای عدالت توزيع زيستگاهی می باشند. ۳ . ۳. همبستگی و همزيستی روزانه در خدمت زندگی بهتر همگانی. ما در دنيای نهادهای مدنی يا اتحاديه های صنفی ـ اجتماعی و در شرکت های افراد خرده پا و متوسط الحال يا در شرکت های بزرگ، با نزديکان و هم محله ای های خود، با يک تجربه روزانه همبستگی و تعاونی زندگی می کنيم. ما می خواهيم تعريف دوباره ای از رفاه و پيشرفت ارائه دهيم و دوباره به آن بپردازيم. ما از هر ابتکاری که پيوند اجتماعی نوينی را بيآفريند و موجب همزيستی دوستانه روزمره بين مردم شود و آنان را به بده و بستان و همکاری در بين خود تشويق کند، مورد پشتيبانی قرار می دهيم. ما از برنامه ها و تعهدات مشترک و دسته جمعی، در اينجا و جاهای ديگر دنيا پشتيبانی می کنيم، چرا که آن ها نيز راه چاره و درمانی بر ناامنی اجتماعی ما ابتکارات و نوآوری هايی را که نو شکفته می شوند، تشويق می کنيم، چرا که ۴ . ۳ . مشارکت، شور و گفتگو برای ساختن جامعه. دموکراسی به حق رای محدود نمی شود. همچنين، دموکراسی به مشورت و تبادل نظر عمومی که اجازه می دهد تا اعضای جامعه يکديگر را متقابلا بشناسند و از کاهش منافع عمومی به سود افراد پرهيز کنند، متکی است. نوع دموکراسی که ما می خواهيم، مشارکت فعال بيشترين تعداد افراد در زندگی سياسی و اجتماعی، به شيوه های گوناگون ممکن است. اين همان چيزی است که همچنين اجازه می دهد تا ايده برابری سياسی، ايجاد روابط جوامع، روح ۵ . ۳ . يک جامعه با برابری بين زنان و مردان برابری بين زنان و مردان يکی از پايه های اساسی زيستگاه سياسی است. اين اصل، منشاء خود را در مبارزه ما برای عدالت اجتماعی پيدا می کند و روش های سازماندهی اجتماعی ما را بر پايه يک ديدگاه محافظه کارانه از جايگاه و نقش زنان و مردان افشا می کند. ما می خواهيم به برابری ايده آل در نمايندگی سياسی برای اطمينان به يک تمرين توازن قدرت تحقق ببخشيم. بايد برای مبارزه با کليشه های جنسيتی، از ابتدای ورود به مدارس، اقدامات اصلاحی لازم صورت گيرند و در تمام زمينه های کاری، زندگی اجتماعی، خانوادگی و در تمام سطوح از مسئوليت ها، تبعيض های جنسيتی ريشه کن شوند. ۶ . ۳ . توزيع بهتر و اخلاقی قدرت برای جلوگيری از هر گونه سوء استفاده در تمام اشکال و ابعادش، قدرت بايد در شرايط خوب و به شکل درست اعمال گردد. اين سوء استفاده ها اغلب از تمرکز گرايی بيش از حد و يا در اثر اشغال بيش از حد طولانی قدرت، ناشی می شوند. هيچ گاه، داشتن چند پست مهم دولتی با اشغال آن ها به مدت های نا محدود از سوی دسته ای محدود، اجازه مبارزه با اين سوء استفاده ها را نخواهند داد. بدين ترتيب، اين مکانيسم ها، هم نگاهی متمدنانه به زندگی سياسی دارند و هم به سياسی شدن جامعه مدنی کمک می کنند. دموکراسی از نوسازی ها و بازسازی های سياسی تغذيه می کند. هيچ حزبی تا به ابديت در قدرت، ماندگار نيست. تداخل منافع احزاب و نهادهای دولتی، نه تنها به اخلاقيات، بلکه به اصول دموکراسی هم زيان می رسانند. انجام وظايف، جدا از هدف ارائه خدمات به بهترين شکل ممکن به شهروندان و به منظور مديريت بهتر دولت، در باره برابری راستين بين زنان و مردان، بايد شفاف، بی طرفانه و نمونه باشد. بايد راه اين انجام وظايف را هميشه به وسيله پيشرفته ترين قواعد اخلاقی و قوانين اجتماعی، با دوری کردن از همه اشکال پارتی بازی و قانون شکنی و با به کار بردن منظم اصول برابری عملکردها و عينيات نشانه گذاری کرد. ۷ . ۳ . يک فرهنگ صلح و عدم خشونت تضاد و مبارزه همزاد زندگی اجتماعی است. خشونت، نه. جنگ ها در اذهان زنان و مردان زائيده می شوند، پس بايد بتوان با آن ها هم جنگيد. ما به مقبوليت و تاثير عدم خشونت در گفت و گوی ميان انسان ها و در بحث ها و اعمال سياسی باور داريم. در روابط بين مردم، همکاری و تعاون بايد بطور منظم به همه اعمال ديگر مقدم باشد. همچنين، اين فرهنگ صلح و عدم خشونت بايد در مخالفت با گسترش فناوری هسته ای، چه نظامی و چه غير نظامی، به استثنای تحقيقات اساسی و مصارف بهداشت عمومی، شکل مادی و واقعی به خود گيرد. ۸ . ۳ . يک فرهنگ احترام گذاری و رواداری يک شرط ديگر از توانايی ما، بحث کردن و به زير سئوال بردن واقعيت های پذيرفته شده موجود به قصد تغيير و تحولی متقابل است. اين برخوردها سبب رشد هر يک از اجزای جامعه می شوند. تبعيض های مستقيم يا غير مستقيم به ويژه در زمينه های قومی، معلولی، گرايش جنسی يا جنسيت، جايی در اين بحث ها ندارند. اين مبارزه به پايان نرسيده و ما همچنان بی هيچ ملاحظه ای به آن ادامه خواهيم داد.
*** بخش يک اين نوشتار برای کسانی که هنوز آنرا نخوانده اند، در اين جا آورده می شود:
در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۳، حزب سبزهای فرانسه زبان بلژيک به نام حزب اکولو ـEcolo ـ در نشست همگانی خود در بروکسل، يک برنامه سياسی، به نام « مانيفست سياسی اکولو برای رسيدن به جامعه زيستگاهی» را به تصويب رسانيد. فهرست مندرجات ۱ . ما زيستگرايان... ۱ . ۱ . ما شهروندان، زن و مرد، به عدالت اجتماعی و زيستمانی پايبنديم. ۲ . هويت ما ۱ .۲ . دنيای زيستگاهی در برابر دنيای گنگ و مبهم مصرف گرايی زائيده می شود، ۱ . ۳ . ما مسئول آينده سياره زمين و نوع بشری می باشيم، ۴ . پروژه ما برای اين سده ۱ . ۴ . يک جامعه منسجم و فراگير: • استقلال فردی، ۲ . ۴ . گذار به يک جامعه رهايی بخش و مشارکتی: • انتقال مسئوليت پذيری در برابر جامعه و سياره زمين به نسل بعدی، ۳ . ۴ . يک زيستمان پاک برای همگان و بر پايه احترام به طبيعت: • زيستمان به عنوان يک حد و مرز، ۴ . ۴ . انتقال پر قدرت برای بالا بردن چالش های چندگانه. ۵ . ۴ . يک اقتصاد در خدمت جامعه: • يک اقتصاد چندگانه، ۶ . ۴ . فدراليسم مدرن و جهانشمولی بلژيکی و اروپايی: • نوسازی سيستم فدرال بلژيک با Groen ( حزب سبز بلژيک،در ناحيه فلامان ـ م )، ۵ بسيج هوش جمعی ۱ . ۵ . اکولو، حزب عقايد و آرا و برنامه های گوناگون است. ۶ . تغيير نيز سياسی خواهد بود ۷ . برای گذار به يک جامعه زيستگاهی
۱ . ۱ . ما شهروندان، زن و مرد، به دادگری همگانی و زيستمانی پايبند هستيم. ما می خواهيم سده کنونی را به اندازه يک گام دگرگون سازيم. ما شهروندان، زن و مرد جهان، تمام وقت خود را در کمون های ما، در مناطق ما، در کشور ما، در اروپا و در جهان صرف می کنيم. ۲ . ۱ . ما می خواهيم در سده کنونی در مسير ديگری گام نهيم. بشريت بر سر يکی از دو راهی های خود قرار دارد. از بحران های متعددی گذر کرده است: زيستگاهی، اقتصادی، مالی و اجتماعی. مشکلات راه هر چه که باشند، تعداد ما برای تصور و پياده کردن راه حل های جديدی که قرن کنونی بتواند حامل عدالت و رهايی باشد، بيشتر و بيشتر می شود. در هر جايی از بلژيک و اروپا که ما به همراه حزب سبزهای همتای خودمان گرون، ( حزب سبزهای فلامان در بلژيک ـ م) و سبزهای اروپا دست به اقدامی می زنيم، می خواهيم به ساخت و ساز جامعه ای شتاب بخشيم که پايه های بنيانش بر احترام به نسل های آينده، يک رابطه متعادل با طبيعت و بر مبنای برابری زنان و مردان، خلاقيت، همياری و همکاری استوار باشد و نه از روی استثمار منابع انسانی و طبيعی و رقابت به هر قيمت باشد. ما زيستگرايان می خواهيم جنبش مبارزه با انواع امتيازات، برتری جويی ها، استثمار و جهالت را تعميق دهيم، حرکتی که بيش از دو قرن است ارزش های چپ در آن ريشه دوانيده اند. جهان در حال تغيير دائمی است. امروز، ما در کنار مردان و زنانی کار می کنيم که در پرتو تغيير و تحول جهانی شدن، حوادث ناشی از نئوليبراليسم و بن بست توليدگرايی بی رويه، اين جنبش ها را باز تفسير می کنند و در راه تحولاتی با بار مثبت، پر معنا و توام با همبستگی گام بر می دارند. ۲ . هويت ما ۱ .۲ . زايش زيستگرايی در برابر توهم توليدگرايی از آغاز دوران مدرن، بسياری از آموزه های اقتصادی و سياسی می پنداشتند که رشد نامحدود توليد در همه جا قادر به افزايش آسايش و جلوگيری از درگيری ها است. زيستگرايان بر اين باورند که در جهانی با منابع محدود، چنين پنداری نمی تواند پايه يک سياست مناسب و منطقی باشد. از نيمه دوم قرن بيستم، زنان و مردان به مخالفت با مصرف بی رويه ميراث و گنجينه های طبيعی برخاسته اند و کار بيش از اندازه در دل توليدگرايی را محکوم می کنند. آنان با ديکتاتوری جامعه مصرف کننده و متحدالشکل ساختن مدل های فرهنگی و اقتصادی در مبارزه اند. آن ها با کمک دانشمندان، مسائل مربوط به علوم، فن آوری ها و محدوديت های سياره زمين را در راس بحث های سياسی خود قرار داده اند. اين زنان و مردان از پيشگامان زيستگاهی ـ سياسی بوده اند. ابعاد جهانی زيستگاهی سياسی، نظرات هواداران جهان سوم، فمينيست ها، فعالان اتحاديه های کارگری، صلح طلبان، ضد نژادپرستان، فعالان راه و روش « راه ديگر را بايد در سياست برگزيد و چاره ديگری بايد انديشيد» را به خود جلب کرده اند. ۲ . ۲ . در سال ۱۹۸۰، تعدادی از شهروندان، حزب اکولو را تاسيس کردند. بيش از سی سال است که هزاران مبارز زن و مرد، صدها نماينده برگزيده مردم در شهرداری ها و انجمن های محلی، پارلمان ها و دولت ها تلاش و مبارزه می کنند. آنان هم چنين در انجمن ها، گروه های فشار، شرکت ها و محل های کسب و کار، کميته محلات درگيرند و در زندگی روزانه خود، به راهی که می انديشند، ادامه دهند. ۳ . ۲ . ديدگاه ها به طور فزاينده ای به هم نزديک می شوند. ديدگاه ها و مسائلی که به وسيله زيستگرايان در سال های۱۹۷۰ مطرح بودند، از اين به بعد، خيلی بيشتر مورد توافق هستند. گرم شدن کره زمين و اختلالات ناشی از آن، کاهش سوخت های فسيلی و منابع طبيعی ديگر، قابل لمس تر می شوند(دسترسی به آب پاک، شورش های گرسنگی، مهاجرت و آب و هوا ...). تاثير آلودگی ها بر روی سلامتی و زيستمان آشکار و مسلم می شود. اقتصاد جهانی می شود و صنايع جا به جا می گردند. افزايش نرخ بيکاری نهادينه ۴ . ۲ . گشايش يک ديدگاه پسا ـ سرمايه داری در برابر ائتلاف محافظه کاری و گر چه بيشتر مردم به اين بن بست ها برخورد کرده و آن ها را تائيد می کنند، اما با اين وجود بسياری از کسان، همچنان به همان راه ها ادامه می دهند و يا حتی آن ها را تقويت هم می کنند. احزاب و نيروهای اقتصادی که آن را اعمال می کنند، از هر قماش پيوند نئوليبراليسم و توليدگرايی که باشند، بشريت را به سوی بحران های شديدتر سوق می دهند. ما بايد قدرت اقتصادی و مالی بازار و سرمايه را به نفع قدرت دموکراتيک شهروندان برای يک توزيع عادلانه و پايدار دارايی ها و يک انتخاب مستقل در راستای اقتصاد و جامعه، شديدا کاهش دهيم. ۵ . ۲ . گسترش توان رها کننده فنآوری ارتباطات در خدمت برنامه های زيستگاهی ما بدون اينکه ساده لوح يا بدبين باشيم، می خواهيم به استفاده از اين ابزارهای فنآوری برای کمک به پروژه زيستگاهی، به ويژه برای تقويت آزادی های فردی، گسترش فضای استقلال فردی و دانش برای همه، ادامه دهيم. Copyright: gooya.com 2016
|