سه شنبه 20 اسفند 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هاشمی رفسنجانی: هنوز به حرف‌هايم در نمازجمعه آخر معتقدم

اکبر هاشمی رفسنجانی در گفتگو با روزنامه اعتماد گفت که حرف‌هايش را در همان نماز جمعه ۲۶ تير ۸۸ گفته و هنوز هم به آنها معتقد است. وی گفت پيش از انتخابات ۸۸، به اعضای کميسيون تحقيق مجلس خبرگان گفته بود که چرا با احمدی‌نژاد مخالفت می‌کند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


به گزارش ايسنا، اين عبارات از زبان آيت‌الله هاشمی رفسنجانی رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در گفت‌وگو با «اعتماد» منتشر شده است که گزيده آن در پی می‌آيد:

* همين قدر بدانيد که پيش از انتخابات ۸۸، اعضای کميسيون تحقيق مجلس خبرگان که شخصيت‌های بزرگی در جامعه هستند، به دفتر من آمدند تا بفهمند که چرا من با آقای احمدی‌نژاد مخالفت می‌کنم. دو ساعت و نيم مشکلات احمدی‌نژاد را برای آنها توضيح دادم. گذشته و آينده‌اش را گفتم. يکی از علمای بزرگ که در آن جلسه حضور داشت، به تازگی گفته‌اند سخنان آقای هاشمی در آن جلسه را امروز طابق النعل بالنعل می‌بينيم. متن آن گفت‌وگو هم آماده انتشار است و نوار آن در دبيرخانه خبرگان موجود است ولی نمی‌خواهم در اين شرايط منتشر کنم که بگويند «افتاده را پای می‌زنند.»

* امکانات اساسی را از دست دولت گرفتند و به نهادهايی دادند که نه نظارت‌پذير هستند و نه حساب پس می‌دهند. معلوم نيست چگونه گرفتند. قرار بود در بورس بگيرند که رفتند در مذاکره گرفتند. مگر مخابرات جای کوچکی بود؟! روزی که می‌خواستند مخابرات را بفروشند، دکتر معتمدی و رفقايش پيش از جلسه مجمع پيش من آمدند و گفتند: اگر می‌خواهند ۱۵ هزار ميليارد تومان به اينها بدهند، ما ۵۰ هزار ميليارد می خريم. آقای غرضی که بهتر از اينها می‌شناخت، پيغام داد که ۲۰۰ هزار ميليارد می‌ارزد. در سراسر کشور سرمايه‌های زيادی وجود دارد که اگر فقط امکانات بلااستفاده و ضايعاتش را بفروشند، می‌توانند قسط‌ها را بدهند.

* با ادامه روال پيشين به مرحله نفت در برابر غذا می‌رسيديم. چنين تحريم‌هايی عليه کشوری نديدم، جز در آفريقای جنوبی که وقتی تحريم شد، دولتش را که قوی بود، ساقط کردند. عراق هم نمونه ديگری بود که به نفت در برابر غذا رسيد. می‌خواستند تحريم‌ها عليه ما را نيز بيشتر کنند و همه راه‌ها را ببندند. فعلا از آن خطر گذشتيم. ادامه کار به مذاکرات بستگی دارد. اگر طرف‌های ما حسن نيت داشته باشند و حقيقتا بخواهند ما به طرف تسليحات هسته‌يی نرويم، مشکلی پيش نمی‌آيد.

* اگر بتوانيم از مذاکرات بدون دادن امتيازات بی‌جا، حق خود را بگيريم و مقررات بين‌المللی را دوطرفه رعايت کنيم، خطر می‌گذرد. ما که می‌خواهيم قوانين بين‌المللی را مراعات کنيم اما اگر دشمنان ما خواستند با همان خصومت حرف بزنند، کار مشکل می‌شود ولی اگر احساس کنند ايران می‌خواهد در يک مسير قانونی حرکت کند و حسن نيت هم داشته باشند، همه مسائل حل می‌شود.

* هميشه جزو حرف‌های ما اين بود که بايد مثل آغاز دولت پس از جنگ، اول شرايط بد سياست خارجی را درست کنيم. وقتی به دولت آمدم، سياست تنش‌زدايی را پيش گرفتم که کاملاموفق بود ... آقای روحانی هم می‌دانست که بايد اين کار را حل کند که پيش رفت. بعضی‌ها هم می‌گفتند که بايد خودمان در داخل مديريت کنيم ولی در دنيای کنونی نمی‌توان با قطع رابطه با ديگران کار کرد. مردم هم از دولت انتظار دارند با تدابير خاص، مسائل کشور را پيش ببرد ... تا اينجا بد پيش نرفته است.

* تيم کنونی ديپلماسی، شاگردان، معاونان و مديران آقای ولايتی بودند. خود آقای ظريف هم همکار آقای دکتر ولايتی بود.

* نمره دادن کار معلم‌هاست اما معدل دولت خوب است.

* برای انتخابات ۹۲ اول در جلساتی بحث کرديم که معمولا پس از جلسات مجمع تشخيص مصلحت برگزار می‌کنيم. پنج شش نفر از آقايان پس از جلسات مجمع تا ناهار می‌مانند و با همه درباره مسائل مختلف کشور بحث می‌کنيم. در آن جلسات اول به آقای ناطق پيشنهاد کرديم که نپذيرفت. بعد به آقای روحانی گفتيم که پذيرفت، منتها مشروط کرده بود که رهبری مايل باشند. با رهبری ملاقات کردند و رهبری هم تشويق کردند که بيايند. من هم قول حمايت داده بودم. ايشان بر آن اساس آمدند. بعد از آنکه بنا به ملاحظاتی آمدم، ايشان می‌خواست کناره‌گيری کند که گفتم فعلا بمانيد چون معلوم نيست چه حوادثی پيش می‌آيد. من تا لحظات آخر تصميم نداشتم که بيايم. حقيقتا بنا نداشتم که بيايم. حتی در صحبت‌هايی هم که با رهبری داشتم، به ايشان گفته بودم که نمی‌آيم. اواخر ديدم انتخابات گرم نمی‌شود و فضای سياسی کشور سرد است. مجموعه عوامل مرا مجاب کرد که بيايم.

جمعه‌شب که تصميم به آمدن گرفتم، تلاش کردم تا به رهبری بگويم که بالاخره در آخرين ساعات وقتی مطمئن شدم که ايشان مخالفتی با آمدن من ندارند، از سرسختی‌هايی که برای نيامدن داشتم، گذشتم. آن وقت هم به آقای روحانی گفتم که بالاخره يکی از ما می‌مانيم. وقتی می‌خواستند مرا رد صلاحيت کنند، آقای روحانی گفت در اين شرايط چه کار کنيم؟ گفتم صبر کنيد. بعد که مانع ايجاد کردند، ايشان مصمم شد و من هم قول حمايت صريح دادم که چند روز بعد اعلام کردم.

* پس از انتخابات به آقای روحانی گفتم به وعده‌هايی که به مردم داديد، وفادار باشيد چون اصل اسلامی و انسانی و شرط اعتماد مردم است. مردم بايد احساس کنند که می‌خواهی به وعده‌ها عمل کنی. الحمدلله تا به حال ايستاده است. هنوز نديدم که از شعارهايش برگشته باشد.

* من حرف‌هايم را در همان نماز جمعه ۲۶ تير ۸۸ گفتم و هنوز هم به آنها معتقدم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016