علی لاريجانی: در مورد توافق ژنو بینظر نيستم ولی از کانالش نظرم را بيان میکنم
علی لاريجانی رئيس مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با روزنامه جام جم به بيان نظارت خود در زمينههای مختلف پرداخت؛ متن کامل اين گفتوگو را بخوانید:
با روی کار آمدن دولت جديد به نظر میرسد دوران بهتری در تعامل دولت و مجلس، آغاز شده است و بر همين اساس میخواهم اولين سوال را به اين بحث اختصاص دهم. تعامل دولت و مجلس، ارتباطی ظريف است که حساسيتهای زيادی دارد؛ از يک سو ممکن است مجلس به وادادگی در برابر دولت متهم شود و از سوی ديگر به کارشکنی در کارهای قوه مجريه؟ حد و مرز تعامل نمايندگان با دولت از نظر شما کجاست؟
لاريجانی: مرزهای اين تعامل تقريبا در قانون اساسی و همچنين قوانين ديگر روشن است. بر اساس قانون اساسی، قوا مستقل از هم هستند و تعامل، نبايد استقلال آنها را از بين ببرد. البته استقلال به معنای اين نيست که همراهی و همکاری نداشته باشند چون يک حکومت مطلوب، حکومتی است که قوا با يکديگر همکاری داشته باشند؛ مستقل بودن به اين است که خودشان تصميم بگيرند مثلا يکی از وظايف دولت اين است که لوايح را به مجلس بدهد و در اين زمينه بايد بر اساس زمان بندی های تعيين شده، وظيفه اش را انجام دهد. مجلس هم بر اساس سياست ها و آيين نامه داخلی، اين لوايح را مورد بررسی قرار می دهد.
بنابراين اين حدود تا مقدار زيادی روشن است. فرض کنيد مجلس قانونی گذرانده که بر اساس آن دولت بايد تا ۱۵ آذر، لايحه بودجه را ارائه کند؛ اگر دولت به موقع اين کار را بکند طبيعتا تعامل، بيشتر می شود در عين اينکه هر يک از دو قوه مجريه و مقننه، خودشان به صورت مستقل تصميم می گيرند. اما اگر دولت وظيفه اش را درست انجام ندهد که گاهی در گذشته اينطور شده است، تعارضاتی به وجود می آيد. همين که دولت فعلی، لايحه بودجه را سر وقت ارائه کرد نکته مثبتی بود که مجلس هم از اين بابت تشکر کرد و فايدهاش اين بود که بموقع به آن رسيدگی شد، قانون ابلاغ شد و طبعا در فرصت ۲۰ روزه از زمان ابلاغ بودجه تا پايان سال، دستگاه ها آيين نامه های اجرايی تصويب می کنند و از اول سال، کشور با برنامه است و کل اين ماجرا به نفع کشور است.
در موضوع تعامل دولت و مجلس، آنجايی که معمولا بحثبرانگيز است و اغلب با انتقاد دولتیها همراه می شود استفاده مجلس و نمايندگان از ابزار نظارتی از جمله سوال و استيضاح است. در اين زمينه چه ملاک و معياری وجود دارد؟
لاريجانی: ما بايد بپذيريم لوازم يک حکومت دموکراسی اين است که مجلس، قوانين را تصويب و بر اجرای آنها نظارت کند. راه نظارت هم همين است که وزيران بيايند در کميسيون ها از نظرات خود دفاع کنند و يا اگر جايی لازم بود از آنها سوال شود. اين سوال به معنای روشنگری است و من فکر میکنم دوستانی که در دولت هستند بايد بپذيرند که اين بخشی از وظيفه آنهاست و امر زايد و فرعی نيست. در بعضی از کشورها که اصلا وزيران عضو مجلس هستند و پاسخگويی روشنتری دارند.
شما اين انتقاد را که از سوی دولتمردان مطرح می شود مبنی بر اينکه حجم سوالات از وزيران، مقداری زياد است قبول داريد. حتی عده ای گاهی اين شائبه را ايجاد می کنند که انگيزه برخی از سوال کنندگان از طرح سوال، شايد انگيزه کلان و ملی نباشد.
لاريجانی: البته سوال دو بخش دارد، بخشی از آن مسائل ملی است و بخشی ديگر مسائل منطقه ای که اينها در آيين نامه مشخص شده است. آن سوال هايی که جنبه ملی دارند به يک شکل بررسی میشوند و آنهايی که جنبه منطقهای دارند به شکلی ديگر. بنابراين لزومی ندارد که سوال، هميشه جنبه ملی داشته باشد. البته اينکه سوالات بايد در وزن و جايگاه خودشان باشند حرف درستی است و از هر چيزی به اندازه خودش بايد استفاده شود.
اما بايد اينگونه به موضوع نگاه کنيم که سوال به معنای اخلال در تعامل نيست بلکه اجرای وظيفه است. گاهی من ديده ام برخی در اظهاراتشان اينگونه وانمود می کنند که اگر سوال انجام شود پس تعامل به هم می خورد. در حالی که اينطور نيست. وزيران را رئيس جمهور انتخاب می کند اما مجلس بايد صلاحيت آنها را بررسی کند و در صورتی که تشخيص داد، به آنها رای اعتماد می دهد. حالا اگر نمايندگان به يک نفر رای ندهند آيا معنیاش اين است که تعامل به هم خورده است؟
اگر قرار بود نمايندگان به همه رای بدهند پس چرا اصلا وزرای پيشنهادی را به مجلس معرفی می کنند؟ بنابراين اگر نمايندگان به يک وزيری رای ندهند به معنی عدم تعامل نيست. مشکل در اين است که در گذشته، برخی رفتارها درست نبود و اکنون توقعاتی بوجود آمده که از سر نگاه درازمدت نيست، بلکه يک سری هيجانات است. ما بايد بپذيريم قواره حکومت ما اين است که دولت، وظيفه خودش را به درستی انجام دهد و مجلس هم در جاهايی که نياز است بررسی کند و نظر دهد. در مجموع، من تعامل دولت و مجلس را مفيد می دانم. البته در مجلس، نظرات مختلفی وجود دارد و اين طبيعی است اما برايند کار مجلس با دولت، تعامل مثبتی است.
در همين بحث تعامل دولت و مجلس، واژه ای که اغلب از سوی برخی همکاران خودتان در مجلس هم استفاده می شود، "وکيل الدوله"بودن است که به برخی نمايندگان اطلاق می شود که مدافع دولت در مجلس هستند. نظر شما درباره چنين واژه هايی چيست؟
لاريجانی: اين واژه در ادبيات سياسی ما، سابقه تاريخی دارد. اما به نظر من نبايد از چنين واژههايی استفاده کرد. اگر نمايندهای از نظر دولت حمايت کند بايد به او حق داد، همانطور که بايد به کسی که مخالفت میکند حق بدهيم. مهم اين است که موضعگيری از سر درد و آشنايی به مسائل باشد. قبلا هم بودند نمايندگانی که از دولت حمايت میکردند. البته بعضی از نمايندگان هم هستند که علاقهای به اينگونه وابستگیها ندارند و میخواهند مستقل باشند.
آنجايی که دولت کار خوبی انجام دهد حمايت میکنند و آنجايی که اقدام دولت را قبول نداشته باشند مخالفت میکنند. من بدنه مجلس را از اين جنس میبينم که هيچ علاقهای ندارند دربستی کار کنند و دائم در موضع موافق يا مخالف باشند بلکه به مضمون کار نگاه میکنند.
اين نکتهای که اشاره کرديد مبنی بر اينکه در گذشته رفتارهايی وجود داشته که باعث شده توقعاتی بوجود بيايد، آيا منظورتان اين است که در گذشته، همراهیهای غيرمعمولی با دولت شده است؟
لاريجانی: برای مدتی در مجالس قبل، نوعی از همراهی وجود داشت که فقط به عنوانها توجه میکردند و اين ممکن است برای موقت، مفيد باشد اما در دراز مدت برای کشور مفيد نيست. من هميشه، چه در مجلس هشتم و چه در مجلس نهم، چه در دولت قبل و چه در دولت فعلی، به دوستان تاکيد کردهام مهم اين است که مجلس، مستقل باشد. استقلال مجلس به معنی عدم همراهی نيست. آنجايی که مفيد و درست میداند به خاطر منافع مردم بايد همراهی کند و آنجايی که درست نمیداند نظرش را میگويد. البته، گاهی بحث مصالح هم مطرح میشود و ممکن است انسان احساس کند اگر از برخی اشکالات جزئی صرفنظر کند بهتر است ولی در مسلک، نبايد تغييری بوجود بيايد.
بعضی از نمايندگان بخصوص آنهايی که وابسته به طيف جبهه پايداری هستند نسبت به مديريت شما انتقادات زيادی وارد می کنند. آيا در مدت اين چند سال که رياست مجلس را به عهده داشته ايد تلاشی برای نزديک کردند ديدگاه اين نمايندگان به ديدگاههای خود انجام دادهايد؟
لاريجانی: ما يک ارتباط رفاقتانهای با تمام نمايندگان داريم و هيچ ايرادی نمیبينيم که بعضی از دوستان به روش ما انتقاد داشته باشند. اين حق آنهاست اما به هر حال من يک روشی را برای اداره کشور، مطلوب میدانم و يک مسلکی هم برای اداره مجلس دارم. البته ما که مطلق نيستيم و از راهنمايیهای ديگران هم استفاده میکنيم.
مهم اين است که ما بپذيريم جريانها و صاحبنظران سياسی، برای آينده کشور با هم گفتوگو داشته باشند و به دنبال حذف و تحقير و انگ زدن به يکديگر نباشند. ما چنين رفتارهايی را در هيچ دورهای درست نمیدانستيم، چرا که سايشهايی بوجود میآورد و کدورتهايی ايجاد میکند که منجر به کم شدن توان ملی میشود. اما اگر نظری داشته باشند ما اشکالی نمیبينيم که نظراتشان را مطرح کنند.
آنجايی اشکال است که اين اختلافنظرها به نفرت و دشمنی و لنگهکفش و اينگونه مسائل تبديل میشود. من فکر میکنم اين بلوغ سياسی بايد بوجود بيايد که در کشوری که دموکراسی هست؛ تنوع فکری در سياست هست؛ تنوع فکری در اداره اقتصادی کشور هست؛ با حذف نمی شود مسائل را درست کرد. بايد مسائل را به درستی تحليل کرد و نمیشود گفت کسی، دردمندتر از ديگری است. در کل يک نوع تعامل منطقی بين جريانات سياسی، البته با حفظ اختلافنظرهايشان وجود داشته و اين موضوع اشکالی ندارد.
مانعی برای نزديک شدنم به جبهه پايداری نيست
با وجود همه اين حرفها آيا شما تعامل ويژهای با يک گروه خاص مثل جبهه پايداری برای نزديک کردن ديدگاهها داشتهايد؟
لاريجانی: نه با اين عنوان. البته آنها چنين درخواستی نکردهاند و اگر میخواستند مانعی از طرف من نبود. ولی از فراکسيونی که در مجلس هستند، بعضی از آنها آمدهاند و صحبت کردهايم و کلا مشکلی نيست.
مدتی قبل جلسه ای غيرعلنی با نمايندگان داشتيد و آنطور که خبر آن از سوی برخی نمايندگان منتشر شده بود در اين جلسه به آنها توصيه کرده بوديد که در اظهارنظرهايشان از تريبون مجلس با دقت بيشتر و بر اساس اطلاعات موثق تر، صحبت کنند. آيا اين موضوع به بحث توافق ژنو و مذاکرات هسته ای مربوط بود يا اينکه کلی تر بود.
لاريجانی: اگر بنا بود علنی بگوييم که علنی می گفتيم. (خنده)
نگاه شما نسبت به انتقاد از توافق ژنو در مقطع فعلی چيست؟
لاريجانی: من اشکالی نمیبينم که در مجلس يا در محافل سياسی اگر کسی نظری دارد، آن را بيان کند. مهم اين است که نظرات، چه در اين موضوع و چه در موضوعات ديگر که به منافع ملی مربوط میشود با اطلاع و حفظ چارچوبها باشد، وگرنه چه اشکالی دارد اگر کسی نظر پختهای درباره توافق ژنو دارد آن را بگويد. منتها اين نظرها بايد از مجاری و روشهايی که متعارف است بيان شود.
در مورد توافق ژنو بینظر نيستم
مسئله هستهای چيزی نيست که کف خيابان حل شود
شما خودتان انتقادی نسبت به اين توافق داشته ايد که به قول خودتان از مجاری صحيح، مطرح کرده باشيد؟
لاريجانی: در اين قضايا بینظر نيستم ولی نظراتم را از کانالی که لازم است و موثر میدانم بيان میکنم. مساله هسته ای از آن چيزهايی نيست که کف خيابان حل شود. مکانيزم دارد، جايگاه دارد، روش دارد و بايد از روش آن استفاده کرد که تصميمگيری را توانمند کند و اغيار از آن سوءاستفاده نکنند.
نظر شما درباره درخواست چندی قبل تعدادی از نمايندگان برای نقد علنی و رسانه ای توافق ژنو چيست؟
لاريجانی: در برخی چارچوبها، اشکالی ندارد نظرات را بيان کرد، حتی در مجلس هم گاهی اوقات نظر می دهند و عيبی ندارد، اما چارچوب ها بايد حفظ شود. من فکر میکنم رعايت چارچوبهايی که باعث شود ديگران از اظهارات افراد، سوءاستفاده نکنند، راه علاج مشکلات است. در مجموع، به نظر من اشکالی ندارد اگر فردی بگويد که مثلا اگر فلان کار به اين نحو انجام میشد بهتر بود.
شما کلا با انتقاد از مذاکرات هستهای از تريبون مجلس موافق هستيد يا مخالف؟
لاريجانی: اگر انتقاد، مبانی عقلايی و منطقی دقيقی داشته باشد چه اشکالی دارد اگر مطرح شود.
فکر نمیکنيد اگر نمايندگان از مجاری ديگری برای بيان انتقادشان در اين حوزه استفاده کنند موثرتر و مفيدتر باشد؟
لاريجانی: هر کسی يک روشی دارد. بستگی دارد به اينکه چه چيزی و در چه زمانی بيان میشود. اينکه در مجلس، نظراتی در اين زمينه بيان شود اشکالی ندارد. مگر در مجالس ديگر، چنين مباحثی مطرح نيست.
شما در مقطعی، رياست تيم مذاکره کننده هستهای کشورمان را به عهده داشتيد. آيا در آن مقطع، امکان رسيدن به توافقی که در حال حاضر حاصل شده است وجود نداشت.
لاريجانی: شرايط، کاملا متفاوت است. من وزن بيشتر اين سنگاندازیها و عدم توافق را در بيرون و در عملکرد قدرتهای بزرگ میبينم. تلقی آنها اين بود که ايران به اين تکنولوژی دست نمیيابد و بنابراين دائما مانعتراشی میکردند که ايران جلوتر نرود. تئوری آنها اين بود. اگر به خاطر داشته باشيد ما در آن مقطعی که آن سه وزير اروپايی به سعدآباد آمدند، پيشرفت زيادی نداشتيم و تازه در حال جلو رفتن بوديم؛ آنها گفتند تا ايران جلو نرفته است بايد جلوی آن را بگيريم، منتها قول دادند که مانع پيشرفت ايران نمی شوند ولی درخواست کردند به صورت مقطعی، فعاليتهايمان را تعليق کنيم. ايران هم در آن زمان، اين موضوع را پذيرفت.
البته اين پذيرفتن به قصد اين نبود که فعاليت هايمان را تعطيل کنيم بلکه با اين هدف بود که بر اساس توافقات و چارچوبهای مشخص جلو برويم. بعد از ۲ سال معلوم شد که آنها هيچ انگيزه صادقانهای در اين زمينه نداشتند و بنابراين تصميم گرفته شد که کار جلو برود. آنها باز هم در ذهنشان بود که هر طور میتوانند مانع شوند که ايران جلوتر نرود و احساس میکردند که ايران نمیتواند از يک مرز مشخصی جلوتر برود.
من اين نکته را هم عرض کنم که ايران هميشه به دنبال مذاکره برای حل سياسی اين موضوع بود و اينکه میگويند ايران ميز مذاکره را ترک کرد از آن حرف های قلابی است که مطرح می کنند تا مشکل خودشان را حل کنند، وگرنه آنها بودند که يا نمیآمدند و يا بعد از توافق، میزدند زير ميز و خلاف توافقات عمل میکردند. منتها در بطن کارشان اين نکته نهفته بود که فکر میکردند ايران به سادگی نمیتواند صاحب تکنولوژی شود. به خاطر دارم زمانی که ما چند زنجيره غنیسازی راه انداخته بوديم و آژانس آن را تاييد کرد، در يکی از مذاکرات به ما گفتند فرض کنيد غنیسازی هم انجام داديد، بعد از آن میخواهيد چه کار کنيد.
ما گفتيم بعد از انجام غنیسازی به سمت تامين سوخت نيروگاههايمان می رويم. گفتند اين کار، نيازمند يک تکنولوژی بسيار مدرن ديگر است که تکنولوژی توليد ميله سوخت است. راست هم میگفتند و تکنولوژی دقيقی است. گفتيم خب اگر شما خيلی نگران هستيد تکنولوژیاش را به ما بدهيد، اما گفتند اين حرف ها شوخی است و ما هيچ وقت اين تکنولوژی را به شما نمیدهيم و شما هم کاری با آن سوخت نمیتوانيد بکنيد.
گفتيم خب اگر شما ندهيد مجبوريم خودمان اين تکنولوژی را به دست بياوريم و آنها با حالت تکبر پاسخ دادند که محال است. اما همين موضوع محال، عملی شد و من فکر میکنم آنها بعد از مدتی متوجه شدند که ايران از مرزها عبور کرد و صاحب تکنولوژی شد و حالا ديگر معنی ندارد که او را منصرف کنيم، پس بايد با ايران مصالحه کنيم و لذا اين دفعه خودشان پا جلو گذاشتند و اين هم مربوط به اين دولت نيست.
آنها قبل از اين دولت، تقاضای مذاکره کردند و من فکر میکنم پيشرفتهای ايران، معادله را قدری تغيير داد و غرب به اين نقطه رسيد که راهحلی به جز اين نيست. موضوع ديگر اين است که شرايط منطقهای هم تغيير کرده است و اين هم يکی از عوامل مهم است.
تغيير شرايط داخلی هم نقشی داشت؟
لاريجانی: به نظرم مکانيسم مديريتی در کار هم موثر است. يعنی ثقل کار، مربوط به سنگاندازی آنهاست اما هميشه تاکتيکهای داخلی می تواند کمک کند.
بحثی که در تبليغات انتخابات رياستجمهوری هم از سوی يکی از نامزدها مطرح شد اين بود که در يکی دو نوبت، ايران و غرب به مصالحه نزديک شده بودند اما نگاه مخالف برخی مسئولان اجرايی وقت، مانع از اين کار شد.
لاريجانی: بله، اين موضوع تا حدی درست هست ولی همه مساله، اين نبود، چون آنها هم يک عوامل فشاری داشتند. آن موجود عجيب و غريب در آمريکا، جرج بوش؛ او هم مشکل ساز بود و اجازه نمی داد چيزی به سادگی جوش بخورد. اشتباهاتی هم در داخل وجود داشت اما بايد همه اينها را با هم بگوييم و واقعيت اين است که وزن آنطرف، کمتر از مشکلات داخلی نبود.
اين موضوع که ما در حال حاضر به طور کامل به تکنولوژی چرخه سوخت دست يافتهايم چقدر در ترغيب مسئولان کشور برای رسيدن به راهحلی در زمينه حل مساله هستهای نقش داشت. آيا در زمانی هم که هنوز به طور کامل به اين تکنولوژی نرسيده بوديم به همين اندازه فعلی، برای مصالحه با غرب، انگيزه داشتيم؟
لاريجانی: تا آنجايی که من اطلاع دارم هيچ وقت ايران به دنبال اين نبود که اين منازعه، زياد از حد گسترده شود. منتها ديگران اين موضوع را شعلهور میکردند. اگر سوال اين باشد که آيا ما زودتر نمیتوانستيم به چنين توافقی دست يابيم پاسخ اين است که بله می توانستيم. اين بر میگردد به همان مساله که بايد در داخل از فنون لازم و متناسب با زمان استفاده میشد. چون ما مدتی است که به اين تکنولوژی رسيديم. اينها به بخشهايی مربوط است که قدری جنبه تاکتيکی دارد ولی اصل اينکه غرب، منازعه با ايران را برای مدتی تشديد کرد برای آن بود که نمیخواستند ما به اينجا برسيم.
ما در اين مقطع بايد فشارها را تحمل میکرديم و هزينهاش را میداديم اما از مرحلهای به بعد، میشد زودتر اين مساله را ساماندهی کرد.
میخواهم کمی هم به مسائل داخلی و جريانهای سياسی کشور بپردازيم. گفته می شد که شما قصد داريد برای يکپارچگی اصولگرايان، حزبی فراگير تشکيل دهيد، آيا چنين سياستی را دنبال می کنيد؟
لاريجانی: من چنين نظری نداشتهام اما در رسانهها اينگونه مسائل را مطرح میکنند و گاهی هم میبافند و برخی هم در موردش اظهار نظر میکنند و ناگهان انسان با يک کاخی روبرو میشود که بنيان ندارد. اصولا هم حرف منطقیای نيست و من بعيد میدانم که همه جريانهای اصولگرا در يک حزب جا بشوند. اينها عقايد مختلفی دارند و اين در حالی است که حزب، يعنی يک مرام سياسی، يک مرام ديپلماتيک و يک مرام اقتصادی. آيا واقعا همه گروههای اصولگرا در اين امور مشابهت دارند؟ البته اختلاف نظر اشکالی ندارد، حرف من اين است که اينها، در يک حزب نمیگنجند و اين تئوری، خيلی پايه محکمی ندارد. اينکه در کشور، تشکيلات وجود داشته باشد خيلی کار خوبی است و اصولا ساماندهی امر اداره کشور در حکومتهای دموکراسی، با تشکيلات، امکانپذير است.
البته خيلی هم در اين زمينه در داخل کشور مشکل داريم زيرا يک تلقی در بعضی از رجال کشور وجود دارد که اگر بگويند ما به هيچ حزبی وابستگی نداريم به اين معنی است که خيلی آدم خوبی هستند. تا وقتی چنين نگاهی هست، همه احساس میکنند اگر فاصلهای با تشکيلات بگيرند، مثبت است. الان میبينيد هر کسی که رئيسجمهور میشود میگويد من وامدار هيچ حزبی نيستم و منظورش از طرح اين موضوع اين است که من خيلی خوب هستم که وامدار نيستم. خب چنين تلقیای، تسری پيدا میکند و هر کسی که میخواهد در مسائل سياسی نظری بدهد میگويد من مستقل هستم. يک سابقه تاريخی هم در ايران نسبت به فعاليت احزاب وجود دارد و وقتی اينها در کنار هم قرار میگيرند عملا مساله تشکيلات و راهاندازی آن با مشکل مواجه میشود. اما بايد بداينم کشور ما در دراز مدت به نهادهای مدنی منظم، نياز دارد که از درون آنها، هم کادر تربيت شود و هم تئوریپردازی صورت گيرد.
اينکه هر کسی سر کار میآيد فقط به آشناهای خودش توجه کند، شيوه يک حکومت ايدهآل نيست
اينکه هر کسی سر کار میآيد فقط به آشناهای خودش توجه کند، شيوه يک حکومت ايدهآل نيست. اگر حزب وجود داشته باشد افراد مجبورند ساختار درون حزبی را قبول کنند و شورای مرکزی حزب، فرد منتخب را پاسخگو میکند و از او می پرسد چرا فلان مسلک سياسی يا اقتصادی را دنبال میکند. ولی اينکه همه جريانها بتوانند در يک قالب قرار بگيرند ممکن است عملی نباشد.
از اظهارنظرهای شما اينگونه برداشت میشود که با فعاليت های حزبی و تشکيلاتی موافقيد....
لاريجانی: نه تنها موافقم، بلکه آن را ضروری می دانم...
اما عملکردتان غير از اين است و حداقل در انتخابات دو دوره اخير مجلس در قالب آن تشکيلاتی که به جبهه متحد اصولگرايی معروف شد فعاليت نکرديد.
لاريجانی: ما که میخواستيم ورود کنيم، اما شرايط به گونه ديگری رقم خورد. آقای مهدویکنی، اول به من گفتند شما دو نماينده معرفی کنيد اما عده ای شلوغ کردند و گفتند چرا آقای لاريجانی دو نماينده داشته باشد، بعد گفتند يک نماينده معرفی کنيد، ما هم قبول کرديم، بعد گفتند اين يکی را هم بيرون کنيد. ما هم گفتيم وقتی شما اينگونه برخورد میکنيد پس نيازی به ما نداريد.
آيتالله مهدوی کنی به بنده و قاليباف گفتند که شما هر کدام يک نماينده داشته باشيد
بنابراين ما مخالفتی نداشتيم. اتفاقا آيتالله مهدوی کنی به صورت تلفنی به من گفتند که شما و آقای قاليباف هر کدام دو نماينده داشته باشيد، بقيه هم به نسبتی، نماينده داشته باشند. ما مخالفتی نکرديم. البته آن زمانی که گفتند به جای دو نماينده، يک نماينده داشته باشيد مقداری تعجب کرديم اما باز هم مشکلی نبود اما از اين يک نماينده هم استقبال نکردند و مرتب، پيغام می دادند بکشيد کنار.
اتفاقا يادم هست که آن زمان، مقداری کمرم درد می کرد و منزل بودم و بعضی از آقايان آمدند و گفتند کار مهمی داريم. حرفشان اين بود که شرايط به گونهای است که ما فکر میکنيم شما کنار بکشيد. ما هم گفتيم که اگر فکر میکنيد با کنار کشيدن ما مشکل حل میشود من حرفی ندارم. ما مانعی نبوديم، بلکه ديگرانی بودند که فکر میکردند اگر به تنهايی تصميم بگيرند خيلی خوب است و موفق میشوند.
چنين مشکلاتی در مسير فعاليت تشکيلاتی وجود دارد. البته اين را هم بگويم که به چنين گروههايی تشکيلات نمیگويند. اينکه در هنگام انتخابات دور هم جمع شويم و نام گروهمان را کلفت بنويسيم، به اين کارها تشکيلات نمی گويند. تشکيلات، زحمت دارد و بايد برای آن وقت گذاشت، افراد را تربيت کرد و برنامه نوشت. البته اينکه من جبهه متحد را میگويم، گروههای ديگر هم همينطور هستند و خيلی به هم باجی نمیدهند.
کدام يک از اين گروهها، يک برنامه قوی ارائه کردهو يا کادر، تربيت کردهاند. همينطوری عدهای رفيق دور هم جمع میشوند و گاهی عاطفی تصميم میگيرند و مثلا میگويند چون فلانی گفته که با شما خوب است، پس تو هم در ليست ما باش. در همين انتخابات اخير ديديم که پس از انتخابات، همه اين گروهها میگفتند که ما در انتخابات پيروز شديم. بالاخره ما بايد تاثير برنده بودن يک گروه را میديديم اما ما که چيزی نديديم. آن تشکيلاتی که من میگويم بايد سالها برايش زحمت کشيد.
الان با توجه به اقداماتی که برای تقويت تحزب در دولت و مجلس در جريان است، چشم انداز فعاليتهای حزبی را چگونه ارزيابی میکنيد؟
راهحل اين موضوع، در کارهايی نهفته است که رسانهها بايد انجام دهند. ما تا وقتی، يک باور همگانی نداشته باشيم که اداره کشور با تشکيلات بهتر است هر چقدر قانون بنويسيم فايدهای ندارد. ما همين الان هم قانون احزاب داريم، حالا فرض کنيد چند تبصره و ماده آن هم در آينده تغيير کند آيا اتفاق خاصی میافتد. البته میشود قانون احزاب را کمی بهتر کرد و مثلا اگر شورای نگهبان بپذيرد و نقش احزاب را در انتخابات، کمی غليظتر کنيم به نظر من خوب است. من با اينکه قانون را روزآمد کنيم مشکلی ندارم ولی همه اينها، موضوعات فرعی است.
تا وقتی ما باور نکنيم که اداره کشور از طريق تشکيلات، شيوه بهتری برای اداره است، با قانون و بخشنامه نمیتوان مردم را به کار تشکيلاتی ترغيب کرد. ما در سطح رسانهها با اين مشکل روبرو هستيم که به مسائل اصلی کشور، آنقدری که لازم است نمیپردازند و دعواهای خودشان را دارند. به عنوان مثال در حال حاضر، مسائل اقتصادی، اولويت اول کشور هستند و من فکر نمیکنم کسی در اين زمينه ترديدی داشته باشد اما رسانهها چند درصد فعاليت خود را به اقتصاد اختصاص میدهند. ما میدانيم که تغيير الگوی اقتصادی، بدون مشارکت مردم امکانپذير نيست.
الان که بحث اقتصاد مقاومتی مطرح است همه تاکيد داريم که اين سياستها بايد اجرا شود و واقعا هم به دنبال اجرای آن هستيم. برای اجرای اين سياستها، مردم و فعالان اقتصادی بايد به ميدان بيايند و لازمه ورود مردم به اين ميدان، اميدواری به اينده است. اما با اينهمه جنجال و بوکسکاری سياسی، کسی رغبتی برای سرمايه گذاری پيدا نمیکند. علاوه بر اين موضوع، ما بايد برخی مشکلات مردم و فعالان اقتصادی را هم درک کنيم، اما اين هم منعکس نمیشود. اين رسانهها هستند که بايد ارادهها را در مسير سياستها قرار دهند.
من خواهشم از رسانهها اين است که هر يک به سهم خودشان، تمرکز ذهنی جامعه بر مسائل اقتصادی را بالا ببرند و مشکلات فعالان اقتصادی را منعکس کنند و مسئولان را برای رفع اين مشکلات، پای کار بياورند. خواهشم اين است که رسانهها، بحث اقتصادی را در حد و اندازه و قواره ملی آن، مورد توجه قرار دهند.
شايد يادآوری اين موضوع تلخ باشد، اما میخواهم از آن يکشنبه معروف مجلس بپرسم، اگر دوباره به همان نقطه بازگرديد و همان اتفاقات دوباره بيفتد، آن نطق را با همان کيفيت و شدت تکرار میکنيد؟
لاريجانی: شدتی البته نبود، آن کار خب خيلی قبيح بود...
بالاخره در فضای سياسی و رسانهای اينطور برداشت شد که نطق شما تند و شديد بود.
لاريجانی: بله، آن کار، با آن شکلی که انجام شد مورد قضاوت همه قرار گرفت، که چقدر از نظر دينی ، عقلی، ملی و ... درست بود.
سوال مشخص من اما اين است که با توجه به اتفاقات و اظهارنظرها و بازخوردهای بعد از آن روز، دوباره به همان شکل از خودتان دفاع میکنيد يا خير؟
لاريجانی: بله، اگر موقعيت تکرار میشد من يک مقدار وسيعتر حرف میزدم، يعنی بعضی از مطالبی که يادم رفته بود آن موقع بگويم را میگفتم تا احساس نشود در کشور با لگدکوبی به اينطرف و آنطرف میتوان شرايط را تغيير داد. بايد عقلانيت در کشور حاکم باشد و رفتارها درست باشد.
اما قبول داريد که فضای جامعه در اثر اتفاقات آن روز خيلی متشنج شد، به هزينهاش میارزيد؟
لاريجانی: ببينيد هيچ وقت نمیشود يک خانواده را با شلوغکاری اداره کرد. در خانواده ممکن است مسائلی پيش بيايد، هيچ وقت نمیشود با تندی و انگ زدن مسئله را حل کرد؛ مثلا بگوييم پسرعمو تو که آنطور بودی يا فلانی تو هم که فلان کار را کردی... و به اين شکل يکی يکی همه را از ميدان به درکنيم. میشود اين کار را کرد؟ مشخص است که خانواده آشفته میشود. حالا در خانواده يک سری روابط عاطفی هم وجود دارد، در کشور اين روابط نيست، صرفا قانون حاکم است. اينجا خيلی بايد مراقبت کرد. يک حکمران خوب کسی است که بتواند افراد را جمع کند. نه که در تلويزيون يک طور رفتار کند، در جای ديگر طور ديگری باشد و ... . اين رفتار عقلايی نيست.
بله بودند در تاريخ افرادی که از اين سنخ رفتارها کردند و حکومتها لطمه خوردند، در تاريخ تزار و نظامهای مشابه اگر بخوانيد از اين چيزها زياد است ولی در کشوری که مبنای آن اخلاق و اسلام است، چرا بايد افراد در سطوح بالا بيايند اينطور رفتار کنند؟ معلوم است که جامعه متشنج میشود. اين به يک رويه تبديل شده بود.
اگر رويه بود چرا فقط در آن روز خاص آن نطق را ايراد کرديد، چرا قبل تر از آن به فکر برخورد با اين رويه نيفتاده بوديد؟
لاريجانی: من از قبل معتقد بودم که بايد با چنين رويهای برخورد شود منتهی همه تصميمگيری به عهده من نبود. احتمالاً شما هم احساس میکرديد که من مخالف اين روشها هستم، منتهی آن روز به کشور خيلی توهين شد. حالا آن چيزی که مربوط به شخص من بود چندان اهميت ندارد، آن چه که مهم است، پرستيژ کشور است که نبايد اينطور حراج میشد، يک روز به اين شخصيت بگويند، فردا به آن شخصيت، يکروز ديگر به آن يکی... چرا بايد اينطور رفتار کرد؟ مگر می شود کشور را به اين شکل اداره کرد؟ البته مردم در انتخابات پاسخ منفی به اين منش را دادند. طبعا اين روش و منش تاثيرات بد اقتصادی و حتی ديپلماتيک هم دارد. با اين توضيحات، بله اگر دفعه ديگری آن اتفاقات میافتاد، من يک مقدار حجيمتر و مفصلتر حرف میزدم.
اما مقام معظم رهبری از رفتار و نطق شما هم انتقاد کردند، تعبيرشان اين بود که دفاع شما هم يک مقدار زيادهروی بود...
لاريجانی: بله، اما يادتان باشد در مورد ديگران گفتند که کارشان هم خلاف شرع بود، هم خلاف قانون اساسی بود و هم خلاف عقل و ... .
در مورد آقای احمدینژاد يا به قول شما همان ديگران چطور، فکر میکنيد با توجه با بازخوردها و اتفاقاتی که پس از آن روز در صحنه سياست کشور افتاد، اگر زمان دوباره به عقب برگردد، دوباره همان فيلم را در مجلس پخش میکند؟
لاريجانی: من نمیدانم، اين را بايد از خودشان بپرسيد.
خب شما گفتيد قصدتان از ايراد آن نطق صرفاً دفاع از خودتان نبود، بلکه هدف برخورد با اين رويه بود. اگر نتيجه داده باشد که لابد نبايد شاهد تکرار چنين رفتاری باشيم...
لاريجانی: اميدواريم اين نيت شما برآورده شود و همه عقلانی عمل کنند چون اين کارها صدمه به کشور است.
نطق روز پخش فيلم توسط احمدینژاد در مجلس را از قبل ننوشته بودم
آن نطق را نوشته بوديد يا فیالبداهه سخن گفتيد؟
لاريجانی: خير، چون من نمیدانستم ايشان چه چيز قرار است بگويد.
اما هم در نطق آن روز خودتان و هم در مصاحبههايی که بعضی اعضای هيئت رئيسه با رسانهها داشتند، عنوان شد که صبح همان روز گويا شما را در جريان اتفاقاتی که قرار است بيفتد، قرار دادهاند.
لاريجانی: نگفتند چه فيلمی قرار است پخش کنند، فقط صبح آمدند گفتند يا استيضاح را جمع کن، يا ما يک فيلمی داريم عليهت پخش میکنيم. من از آن صحنه خيلی ناراحت شدم.
چرا؟
لاريجانی: از اينکه بعضیها احساس کردند در بالاترين سطوح معاملهگری وجود دارد. آنجا بيشتر از اصل فيلم ناراحت شدم. اما اين پيغام که يا استيضاح را جمع کن يا ما يک فيلم پخش میکنيم يعنی میخواهند با شما معامله کنند. اين خيلی صدمه بزرگی از نظر روحی برای من بود. در اين ۳۵ سال پس از انقلاب، هميشه جوهره حرکت ما بر اساس عقيده بوده اما اينها میخواستند به جای عقيده يک چيز ديگری جايگزين کنند، اين خيلی دشوار بود.
دنبال استيضاح وزير کار احمدینژاد نبودم
شما خودتان طرفدار استيضاح بوديد؟
لاريجانی: خير من دنبال استيضاح نبودم، عدهای از نمايندهها میخواستند اين کار را بکنند، روش من هم اين نيست که در اين زمينهها دخالت کنم.
از اين بحث بگذريم آقای دکتر، روابط خانوادگی شما هم با اخوان ديگر لاريجانی و هم با آقای مطهری میدانيد که خيلی موقعها موضوع اظهارنظرها و گمانهزنیهايی در فضای سياسی و رسانهای کشور میشود، از طرفی در گذشته مصاديق اختلاف نظر هم در اين ميان کم نبوده است. اصولاً در خانواده شما –تا آنجايی که به اعضای حاضر در سياست مربوط است- چقدر نظرات بهم نزديک است؟
لاريجانی: در کل بهم نزديک است. يعنی مثلاً نظرات بنده و حضرت آيت الله لاريجانی از نظر مبانی فکری يکی است. منتهی ايشان در يک فاز کار میکنند، من در فاز ديگری. بر همين اساس ممکن است ملاحظاتمان هم به تناسب شرايط متفاوتی که داريم، متفاوت باشد. لکن مبانی فکری ما يکی است.
در اختلاف نظرهايی که گاهی پيش میآيد، از قبيل آن نامهنگاری حاشيهساز آقايان مطهری و محمدجواد لاريجانی که اخيراً صورت گرفت، سعی میکنيد ميانجیگری کنيد؟
لاريجانی: اگر از من مشورت بخواهند، نظر مشورتی خودم را میگويم اما نپرسند لابد لازم نديدند، پس دليلی ندارد من دخالت کنم.
يعنی شما خودتان هيچ وقت راسا برای مديريت برخی اختلافات ورود نمیکنيد؟
لاريجانی: اگر لازم ديديم چرا، ولی خيلی موقعها لازم نيست. چون دوهزار کار هر روز در جمهوری اسلامی انجام میشود، ما مسئوليت نداريم همه را حل کنيم، يعنی نمیتوانيم حل کنيم. آنجايی که از من مشورتی بخواهند، نظرم را میگويم. يا اگر جايی لازم باشد ابتدا به ساکن نظری بدهم، حتی اگر نپذيرند اين کار را میکنم. در کل بستگی به شرايط دارد.
مورد خاصی الان يادتان هست که خودتان برای حل مسئله ورود کرده باشيد؟
لاريجانی: علیالقاعده بوده، نه اينکه نبوده باشد. گاهی من مصلحت ديدم مسائلی را به اخوی گفتم، کما اينکه گاهی به افراد ديگر هم گفتم. يعنی برخی دوستان ديگر هم که مسئوليتهايی دارند، اگر چيزی به نظرم برسد و مصلحت باشد، به آنها میگويم.
رابطه خويشاوندی شما با آقای مطهری، با توجه به برخی موضعگيریهای ايشان، يک رابطه ويژه است، تا حالا شده در ميان حاميان يا دوستان سياسیتان به خاطر مواضع ايشان دچار دردسر شويد يا مثلاً مورد بازخواست ديگران قرار بگيريد؟
لاريجانی: من تا حالا چنين احساسی نکردم چون افراد شخصيتهای متفاوتی دارند، هر کسی بايد پاسخگوی سخن خودش باشد. درست است که ما خويشاونديم ولی دليلی ندارد نظراتمان يکی باشد. ايشان نظراتی دارند که مطرح میکنند، اصولاً عالم سياست با عالم خانوادگی تفاوت دارد، افراد میتوانند باهم بستگی داشته باشند اما آراء مختلف داشته باشند.
سر شام با همسر و فرزندان درباره مسائل روز حرف میزنم
بعضی اختلافنظرهای شما با آقای مطهری گاهی علنی و رسانهای هم شده است، از قبيل همان موضوع نطق ايشان در مورد قوه قضائيه که شما بعدها گفتيد که او موافق نيستيد. همسر شما در اينگونه اختلاف نظرها چه موضعی دارند، اصلا در مورد اينطور چيزها در خانه صحبت میکنيد، ايشان نظری میدهند؟
لاريجانی: بینظر نيستند، بله گاهی صحبت میشود، منزل ما به طور طبيعی متاثر از اتفاقات سياسی است، هم با فرزندان و هم با همسر گاهی در مورد اينگونه موضوعات صحبتکنيم، ولی کمتر پيش میآيد که مسئله داغ و بهروزی مطرح است. به دليل اينکه گرفتاری من خيلی زياد است، کمتر در منزل وقت میگذارم. ولی خب گاهی سر شام و زمانهايی مثل آن، صحبتهايی میشود.
در اين اختلافنظرها، نظرشان به شما نزديک تر است يا اخوی؟
لاريجانی: بله، خب تا حدی روشن است... (میخندد)
با علی آقا (مطهری) رفاقت دارم
شده تا حالا در برخی مواقع که مثلا آقای مطهری تحت فشار سياسی يا رسانهای بوده و احتياج به حمايت داشته، به شما بگويند چرا وارد نمیشويد و از ايشان حمايت نمیکنيد؟
لاريجانی: حالا ما با علیآقا رفاقت داريم، يعنی خيلی احتياج به واسطه نيست. هم نماينده مجلس هستند و هم از سابق ما با هم رفيقيم. اگر من چيزی به ذهنم برسد به خود ايشان میگويم، پردهای وجود ندارد.
ببينيد فکر میکنم يک نکتهای را از ذهنيت من درک کرديد، من قائل نيستم که اگر با فردی اختلاف نظر داريم، ارتباطمان بايد متاثر شود. حتی اختلافات اگر عميق هم باشد، دليل ندارد ارتباطات متاثر شود. بله اشکالی ندارد، بنده با شما اينجا صحبت میکنم، میدانم شما با فلان عيقده من مخالف هستيد، اما خب من منطق خودم را دارم. قرار نيست رابطه ما از اين اختلاف نظر متاثر شود. سبک من اينطور است.
يادم هست يک زمانی خاطرات تان را در روزنامه ما منتشر می کرديد، الان هم خاطره مینويسيد؟
لاريجانی: بله، می نويسم.
قرار است کتاب شود؟
لاريجانی: بله اگر فرصت داشته باشم و اجازه بازنشستگی پيدا کنم. چون اينها را بايد جمع و جور کرد، نوع نگارش من طوری نيست که الان قابل چاپ باشد. چون وقت نيست و من فقط علاماتی میگذارم تا موضوعات را فراموش نکنم. لازم است بنشينم دوباره فکر کنم با توجه به نکات کوتاهی که اشاره کردم، موضوعات را يادآوری کنم و بنويسم. مثلا از يک ملاقات با رهبری، من چند نکتهاش را يادداشت میکنم. بعدها بايد يادم بيايد و هر کدام از اينها را مفصل تر بنويسم. اين هم بايد موقعی باشد که وقت آزاد داشته باشم.
فيسبوک از موقعی که دولت جديد بر سر کار آمده، به سطح اول اظهارنظرهای سياسی مسئولان آمده است، شما در اين شبکه حضور داريد؟
فيسبوک ندارم
نه ما حضور نداريم. البته از من چيزهايی در فيسبوک گذاشته بودند که مال من نيست. يک عدهای ظاهرا علاقه دارند و از اين کارها میکنند.
نظرتان در مورد رفع فيلتر از اين شبکه چيست؟
لاريجانی: بايد بررسی شود، شورای عالی مجازی برای همين چيزها تشکيل شده است، پس از بررسی کامل نکات مثبت و منفی آن در اين شورا، میتوان در موردش تصميمگيری کرد. هنوز به اين شکل کامل و جامع اين اتفاق نيفتاده است.
يعنی هم فيسبوک و چيزهای ديگر همچون ويچت هم که گاهی در موردش صحبت میشود، بايد همين روند را طی کنند.
آقای لاريجانی، شمالیها معمولا علقه خاصی به زادگاه خود دارند، اغلب در جمعهای خانوادگی نيز به زبان محلی صحبت میکنند. شما در خانواده يا محيطهای فاميلی به زبان مازندرانی هم حرف میزنيد؟
لاريجانی: خير، چون خانواده ما که مازندرانی نيستد. ما هم چون در مازندران نبوديم و رشد نکرديم زياد به اين زبان آشنا نيستيم. من متولد نجف هستم و در قم بزرگ شدم، بعد هم که به تهران آمديم. بنابراين ما ارتباط چندانی با آنجا نداشتيم. مگر اينکه بعضی بستگانمان را ببينيم و آنها به زبان محلی حرف بزنند، اينها از بس پيش من صحبت کردند، اگر آهسته بگويند و خيلی اصطلاحی صحبت نکنند من میفهمم. اما خودم نمیتوانم صحبت کنم.
حالا که صحبت زبان شد، بعضی اصطلاحات و لغاتی که گاهی به کار میبريد در افکارعمومی و رسانهها ماجراهايی میسازد. جملاتی نظير « ملت ايران با لولوی شورای امنيت روبهقبله نمیشود»، يا اصطلاحاتی مثل « رقص ديپلماتيک» و « موضوع ليز و غامض» و ... ، ريشه اين ادبيات گفتاری را بايد در فلسفه خواندن شما جستجو کنيم يا منشاء ديگری دارد؟
لاريجانی: فلسفه چه ربطی به اين چيزا ها دارد؟
از حيث پيچيدگی و متکلف بودن لغات...
لاريجانی: اين مثالهايی که زديد البته خيلی غامض و پيچيده نبود.
حالا شايد پيچيدهترهايش را من فراموش کردم، شما در مورد آن پيچيدهها توضيح بدهيد
لاريجانی: توضيح خاصی که نيست، بالاخره هر کسی در گفتار سبک خاص خودش را دارد. اين چيزها ربطی به فلسفه ندارد، فلسفه را اينقد دست پايين نياوريد( میخندد)
برخی بی نظمیها در صحن علنی و تذکرات بعضاً مکرر شما از پشت تريبون رياست، خصوصا در جلساتی که از تلويزيون پخش میشود کمی توی ذوق میزند. شده تا حالا خيلی از اين بینظمیها عصبانی شويد؟
لاريجانی: نه من خيلی عصبانی نمیشوم، چون جنساً آدم پرتحرکی در اين گونه واکنشها نيستم.
ولی اين موضوع خيلی موقعها توجه افکار عمومی و رسانهها را جلب میکند
لاريجانی: يک نکتهای را لازم است اينجا من بگويم. کار نمايندگی واقعا کار دشواری است. بله، گاهی متلکهايی در رسانهها میگويند ولی به نظرم حجم کار نمايندگان را از نزديک نديدهاند. يک نماينده وقتی از شهری میآيد بايد وقت زيادی برای مسائل شهر بگذارد، مخصوصا الان که مشکلات اقتصادی هست، مراجعات به اينها خيلی زياد است. اينها سيستم و دفتر خاصی هم ندارند. مثلا فرض کنيد يک بخشدار يا استاندار، برای خودش سيستم دارد، دفتر دارد، مدير دارد.
اينها چنين سيستمی ندارند، شخصا بايد همه کارها را پيگيری کنند. لذا وقت زيادی بايد صرف کنند. علاوه بر اين به هر حال مجلس میآيند و بايد اظهارنظر کنند، تصميم بگيرند، مشورت بگيرند، از افراد نظر بپرسند، خودشان مطالعه کنند و خيلی کارهای ديگر. در کل کار بسيار پرمشقتی است. اين بینظمیها يک صورت ظاهر دارد، مثلا گفته میشود نمايندگان دير آمدند يا بینظمی کردند اما پشت صحنه اين صورت چيزهای ديگری است.
اينکه يک نماينده دير آمده، مثلا ممکن است به دليل تاخير در پرواز هواپيما بوده باشد، يا مثلا به خاطر حضور در منقطه و مراجعات مردمی. آن صورت ظاهر در رسانهها مطرح میشود اما اينها ديگر مورد توجه قرار نمی گيرد.
در کل اگر چه نمرهای به نظم نمايندگان اين دوره میدهيد؟
نمايندگان مجلس نهم منظمتر هستند
لاريجانی: در کل نمايندگان در اين دوره خيلی منظم ترند. معمولا جلسات ما روی ۲۳۰، ۲۲۰ و اينطور اعداد تشکيل میشود.
اگر بخواهم پنج تن از بینظمترين نمايندههای دوره تحت مديريت خود را نام ببريد، اين کار را میکنيد؟
لاريجانی: چه نيازی هست حالا، اين کار چه فايدهای دارد؟
بالاخره ممکن است برای بعضیها جذاب باشد.
لاريجانی: خيلی چيزها ممکن است برای شما جذاب باشد.
يعنی پس نام نمیبريد؟
لاريجانی: مثل اينکه ظاهراً حرف حسابیتان تمام شد... (میخندد)
خير، هنوز يکی دو سوال ديگر مانده، اهل سينما هستيد؟
اهل سينما نيستم
لاريجانی: خير، اهل سينما نيستم.
يعنی فيلم و سريال اصلا نمیبينيد؟
لاريجانی: چرا، اگر از تلويزيون پخش شود و من فرصت کنم، گاهی میبينم. ولی الان که وقتم خيلی برای اين چيزها کم است. اگر مثلا تعطيلاتی باشد يا وقتهای اينطوری، ممکن فيلم يا سريالی ببينم.
آخرين سريالی که ديدهايد چه بود؟
اخيرا چيزی نديدم. چند وقت پيش يک سريال پخش میشد که در خانواده ما میديدند و من هم گاهی سر شام تکههايی از آن را میديدم، اسم خاصی هم داشت...
آوای باران؟
سريال آوای باران را تماشا میکردم
لاريجانی: بله همين آوای باران. به نظرم جذاب بود. حالا همانقدری که من ديدم، با اين داستانهای روتين تلويزيون –که عشق و عاشقی در آنها هست- متفاوت بود. يک تم جديد داشت و به نظرم با فنانيت و مهارت هم ساخته شده بود. ولی کلا اين سريالهای جمهوری اسلامی يک مشکلی دارد که خوششروعند اما آخرش خوب تمام نمیشوند. مثل اين میماند آدم را ببرند پشت بام، بعد يهو از آنجا يهويی رهايش کنند بيفتد پايين. از نظر ساختار هنری پايان سريال بايد با کل آن همخوانی داشته باشد. البته اين سريال بهتر از موارد ديگر بود اما اين ايراد کلی به هر حال وجود دارد.
آخرين کتابی که خوانديد چه بود؟
لاريجانی: يک کتابی به دستم رسيد تحت عنوان «راسپوتين» که محتوايش بررسی نقش راسپوتين در حکومت شوروی سابق بود. در مورد راسپوتين کتاب زياد نوشته شده منتهی اين کتاب، خيلی تحقيقی و مستند است. به نظرم جزء کتابهای فاخر در اين زمينه است.
آخرين کتابی که خواندم راسپوتين بود
کلا هم خيلی پند آموز است که يک روستايی که خيلی دم از عالم مغيبات میزند و پيشگويی میکند، چقدر توانسته در سيستم حکومتی تاثير بگذارد و چه مشکلاتی پديد آورده است. اين کتاب را همين چند وقت پيش که قم بودم، يک شب تا ساعت دو و نيم سه بامداد خواندم و تمامش کردم.
سوال آخر، نوروز چه برنامهای داريد؟
لاريجانی: علیالقاعده يک مسافرت که با خانواده بايد برويم.
کجا انشالله؟ مقصد مشخص شده؟
تعطيلات عيد با خانواده مشهد میرويم
لاريجانی: فکر میکنم اگر خدا بخواهد مشهد مقدس مقصدمان خواهد بود.