سه شنبه 9 اردیبهشت 1393   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مطهری: روحانی بايد جسارت بيشتری داشته باشد

خبرآنلاین ـ علی مطهری می گويد: من فکر می‌کنم که حتی اگر پروژه‌های آقای روحانی شکست بخورد، باز هم مردم طرف آقای احمدی‌نژاد نمی‌روند.

علی مطهری در گفت وگو با هفته نامه تماشاگران درباره برخی اظهار نظر های صريح اش، با بيان اينکه خيلی از حرف‌هايی که من می‌زنم را اگر ديگری می‌گفت يا در حصر خانگی بود يا آن دنيا، خاطر نشان کرد: تقصير من نيست که ديگران وارد نمی‌شوند. ولی برای من هم مشکل زياد ايجاد می‌کنند. حملاتی در سايت‌ها به من می‌شد. دوباره عليه من اعلام جرم شده است. اخراج از فهرست اصولگرايان که آقای حدادعادل پايش ايستادند يا حتی رد صلاحيت.

اهم اظهارات وی در اين گفت وگو به شرح زير است:

*سال های اول انقلاب و زمان جنگ با امروز قابل قياس نبود. جنگ خود به خود جلوی خيلی از انحرافات فرهنگی را می‌گيرد. اينکه در هر روز ۱۰. ۱۵ نفر شهيد می‌شدند، وجود اين شهدا فضای کشور را تصفيه می‌کردند. نيازی به تلاش و کار فرهنگی نبود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


* فضای دوران دفاع مقدس خوبی بود اما موقت بود. هميشه که نمی‌توانيم در فضای جنگ باشيم، بايد خود را جوری تربيت کنيم که آن ارزش‌ها در همه حالت‌ها رعايت شود. اين طور نباشد که تحت تاثير احساسات عمل کنيم؛ مثلا در يک روز شهدا تشييع می‌شوند، رويمان نشود خلاف کنيم و بعد از فردايش دوباره کار‌هايمان شروع شوند يا در عاشورا مردم خلاف نمی‌کنند، چون حضرت ابوالفضل گردنشان را از چهارجا می‌شکند. بايد ثابت باشيم، شب عاشورا و غيرعاشورا فرقی ندارد، نمی‌شود شب عروسی مان يک طور خاص باشد و شب عاشورا يک جور ديگر. شرايط با هم متفاوت است، اما نبايد هيچ وقت مرتکب گناه شويم.

*لزوما اگر کسی اعتقاد به فضای باز سياسی دارد، بايد به فضای باز فرهنگی هم معتقد باشد؟ درحالی که اينطور نيست. ممکن است کسی در مسائل آزادی بيان قائل به فضای باز باشد، اما در آزادی‌های اجتماعی نه...

*ما می‌گوييم فکر انسان‌ها بايد آزاد باشد و هر کس بتواند حرف خود را بزند. ما هيچ مقام غير قابل انتقادی نداريم. اين‌ها به جای خود، از طرفی هم می‌گوييم آزادی‌های اجتماعی حد و چارچوبی دارد؛ مثل غربی‌ها فکر نمی‌کنيم که مرز آزادی، آزادی ديگران است؛ يعنی تا آن جا که مزاحم ديگران نباشيم، آزاديم. من اين مثال را خيلی جا‌ها گفته ام، الان برای شما هم می‌گويم؛ مثلا فردی در خانه‌اش دوست دارد مشروب بخورد، مزاحم هيچ کس هم نيست. آيا او اجازه دارد؟ البته اين را بگويم که قبول ندارم حکومت وارد خانه‌اش بشود و تفتيش کند، اين اجازه را ندارد که داخل خانه افراد تجسس کند، ولی از نظر خود فرد و اصول دينی، اسلام اجازه نمی‌دهد، چون می‌گويد عقل انسان آن قدر شريف است که نبايد حتی ۳۰ثانيه زائل شود. مصلحت فرد و جامعه اين اجازه را به او نمی‌دهد که چنين کاری را انجام بدهد. پس يک فرقی بين ما و غربی‌ها هست ديگر. ما اگر می‌گوييم دولت بايد يک نظارتی بر امور فرهنگی داشته باشد، اين بر اساس يک اصل اسلامی است. امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد؛ مرتبه دست، مرتبه زبان... مرتبه دست دو بخش است؛ زمانی که شما می‌توانيد به راحتی جلوی فرد را بگيريد و يک زمانی هم بايد جلوی طرف را با زور گرفت. اينجا ديگر کار مردم نيست و دولت بايد وارد عمل شود. اينکه بگوييم دولت بايد‌‌ رها کند و هرچه شد، شد؛ کاملا غلط است.

*احمدی نژاد به حرف‌هايی که می زد، اعتقاد داشت. البته ايشان تغيير کرد. آقای احمدی‌نژاد از ابتدا باز بود، اما به اين شکل نبود؛ يعنی شايد هم بود، ولی بروز نمی‌داد، اما کم کم در دوره دوم که رای آورد، يک مقدار بروز داد؛ البته متاثر از آقای مشايی هم بود. آقای مشايی هم در اين مسائل باز بود.

*اين روش را که قبول نداريم که به مردم دروغ بگوييم و از وسيله نامقدس برای کار مقدس استفاده کنيم، درست نيست؛ مثلا شما می‌خواهيد مسجد بسازيد، دروغ بگوييد تا پول جمع کنيد، اين کار غلط است. حرف ما در حوزه فرهنگی اين نيست که سختگيری شود؛ مثلا در همين حوزه حجاب و پوشش اسلامی از اول حرفمان همين بوده که با آن موارد نابهنجار که زمينهٔ بی‌حجابی است، برخورد شود.

*سختگيری يعنی اينکه با هر کس که اندک نقصی در حجابش است، برخورد کنيم. گاهی بايد حمل به صحت کنيم؛ مثلا يک خانمی دارد می‌رود و يک مقدار از مو‌هايش پيداست، می‌گوييم توجه ندارد، ولی اين مدل‌هايی که از شبکه‌های ماهواره‌ای مد می‌شود، مثل همين ساپورت‌ها. اين نوع پوشش درست نيست؛ مثلا يک وقتی است يکی لباسش پوشيده است، عيبی ندارد. اگر مانتوی بلند و پوشيده باشد می‌گويی جای جوراب استفاده شده، اما همين طور تا بالا باز می‌پوشند و اين بعدا حتما می‌شود مينی ژوپ ديگر. اين ساپورت‌ها نازک می‌شوند... و اين را نبايد توقع داشته باشيم که دولت سکوت کند و بگويد انشاالله که گربه است. اين موارد را من می‌گويم اگر‌‌ رها کنيم از دستمان درمی‌رود.

* ظاهر جامعه بايد محفوظ باشد. هرچند که در داخل خانه‌اش کسی بی‌حجاب است. اين به ما ربطی ندارد يا می‌رود خارج از کشور، بی‌حجاب است، ما به آن مسائل ورودی نداريم. ولی ما بايد ظاهر جامعه اسلامی مان را حفظ کنيم. من درباره حفظ اين ارزش‌ها حساسيت دارم.

*ببينيد اگر برخورد بجا باشد؛ مثل همين برخورد با ساپورت پوش‌ها، اکثر مردم موافقت می‌کنند و می‌گويند بايد جلويش گرفته شود. ولی گاهی می‌بينيم، دارند با يک خانمی برخورد می‌کنند که اصلا هيچ مشکلی در پوشش ندارد. اين سليقه‌ای عمل کردن يا بد عمل کردن هاست که مشکل ايجاد می‌کند. ما بايد ببينيم چطور عمل کنيم که بهتر باشد.

*من در جشنواره فيلم فجر هفت فيلم را ديدم. به نظرم در مجموع فيلم‌ها خوب بودند. سوژه‌ها خوب و آموزنده بودند، ولی خب گاهی به سوژه‌هايی برمی خوريم که انگار طرف مشکل روحی دارد؛ مثلا هی روی مسأله خيانت زن به شوهر تاکيد دارد، چون شوهرش رفته با خانم ديگری رابطه برقرار کرده، زن هم مجاز به برقراری رابطه ديگر با مردی به جز شوهرش است، اين معنی ندارد.

*اين مسائل جاذبه‌های جنسی، سکس و خشونت برای همه جاذبه دارد. شما فکر می کنيد اين چيز‌ها برای مراجع يا روحانيون جاذبه ندارد؟ شما فکر می کنيد قشر مذهبی مصون از هر گناهی هستند؟ يک آدم مذهبی هم بدش نمی‌آيد با زدن يک دکمه، فضای جديدی برايش باز شود. حتی داريم افرادی از خانواده‌های مذهبی که با همين ماهواره‌ها معتاد شده اند. خانواده‌‌هايشان شکايت می‌کنند که از دست رفته اند. تيپ‌های مذهبی جبهه رفته هم هستند که متاسفانه گرفتار اين زرق و برق شبکه‌های ماهواره‌ای شده اند. يک بار يا دو بار می‌بينند بعد نمی‌توانند ترکش کنند. آن‌ها مثل ما معذورات اخلاقی را در نظر نمی‌گيرند از مسائل اروتيک استفاده می‌کنند و همه جور ابزاری برای جذب مخاطب استفاده می‌کنند.

*خيلی از حرف‌هايی که من می‌زنم را اگر ديگری می‌گفت يا در حصر خانگی بود يا اون دنيا.

*تقصير من نيست که ديگران وارد نمی‌شوند. ولی برای من هم مشکل زياد ايجاد می‌کنند. حملاتی در سايت‌ها به من می‌شد. دوباره عليه من اعلام جرم شده است. اخراج از فهرست اصولگرايان که آقای حداد عادل پايش ايستادند يا حتی رد صلاحيت.

*من را حتی هیأت اجرايی استان تهران رد صلاحيت کرده بود، برای حرف هايی که زده بودم که مجلس شاخه‌ای از بيت رهبری شده، گفتند که ضد ولايت فقيه حرف می‌زنم. بعد مقام معظم رهبری که مسأله را شنيده بودند، معترض شده بودند و گفته بودند علی مطهری آدم حری است. آدم آزاده‌ای هست و نظرش را بی‌پروا اعلام می‌کند. مثل پدرش می‌ماند. چيزی شبيه به اين.

*طرف حرف بزند با او برخورد می‌شود. بار‌ها اتفاق افتاده نماينده‌ای چيزی گفته و بلافاصله از اطلاعات تماس می‌گيرند که چرا فلان حرف را گفتی؟ مخصوصا در چند سال گذشته اگر نماينده‌ای چيزی می گفت يا امضا می‌کرد، يک عده جمع می‌شدند جلوی دفترش يا سر راهش با شعار بی‌بصيرت، اذيتش می‌کردند. حتی با رئيس مجلس هم در قم برخورد کردند. يک گروه خاصی هستند که می‌خواهند بگويند فقط حرف حرف ماست. اين درست نيست. به آرمان‌های نظام ضربه وارد می‌کند.

*اين گروه تندرو خيلی تشکيلاتی شدند و اصلا خودشان را اصل نظام می‌دانند. اين‌ها يک محفلی شدند که سازمانی دارند. گروهی که در مجلس هستند با گروهی از بدنه اطلاعاتی و نهادهای امنيتی با هم برنامه ريزی دارند و کار‌هايشان اتفاقی نيست.

*آقای روحانی بايد يک مقدار جسارت بيشتری داشته باشد. در يک جاهايی بايد مقاومت کند. يک جاهايی بايد روی حرفش ايستادگی کند. اينکه در همه جا بخواهد عقب نشينی کند به نتيجه نمی‌رسد و کسانی که به او اميد بسته اند، نااميد می‌شوند. اين فضا بايد شکسته شود. البته هنوز در ابتدای راه هستيم و الان نسبت به يک سال قبل فضا خيلی بهتر شده است. نياز به تلاش دارد. البته درست است که اين تندرو‌ها گا‌هی در خود حکومت هم هستند، اما در دل حکومت هم، ما افراد روشن زياد داريم يا در جامعه همين طور.

*برای چند ماه اول عيبی ندارد که محتاط باشد، ولی ادامه اين کار خوب نيست. من معتقدم که همه اين‌ها بايد به موازات هم انجام شود، خيلی معنی ندارد؛ اينکه ما اول برويم جلو تا اقتصاد به نتيجه برسد، بعد برويم در مرحله بعد به فکر توسعه سياسی باشيم. اولا که امکان دارد اين برنامه سياسی دولت هيچ وقت به نتيجه نرسد. مذاکرات به بن بست برسند و هيچ وقت وارد آن مرحله نشود. وقتی کاری اصولی است، حق است، بايد ايستادگی کنيم و آن را انجام دهيم.

* اتفاقا من از اولين منتقدان ايشان{هاشمی رفسنجانی} بودم، منتها در اين دوره ديدم به ايشان ظلم می‌شود. حتی تصميم داشتند که ايشان را حذف کنند از تاريخ انقلاب. يک عده‌ای بودنند که می‌گفتند همان طور که آقای منتظری به دليل مواضعش از انقلاب خارج شد و به حصر رفت، ايشان هم بايد حذف شود. بعد هم در انتخابات ۸۸ آقای هاشمی مظلوم واقع شد. آقای احمدی‌نژاد هر حرفی خواست درباره ايشان زد. حرف‌ها را زد ايشان و خانواده‌شان را متهم به دزدی کرد. بعدا هم که آقای هاشمی درخواست وقت برای پاسخ به اتهامات کردند، چنين اجازه‌ای را به او ندادند. اينجا ما نمی‌توانيم سکوت کنيم، آقای هاشمی آدم دلسوز و با تجربه‌ای است که می‌ديد آقای احمدی نژاد باتصميماتش دارد به کشور ضربه می‌زند. در آن شرايط بايد از آقای هاشمی حمايت می‌شد.

*من به آقای خاتمی هم نقد‌های زيادی در مسائل فرهنگی و اجتماعی داشتم، اما در مسائلی مثل آزادی بيان بار‌ها هم از ايشان تقدير کردم. البته وقتی از اين چيزهای مثبتش مقاله‌ای برای کيهان می‌نوشتم، چاپ نمی‌کردند يا وقتی ايشان در مسأله قتل‌های زنجيره‌ای ورود کرد و اين رويه را افشا کرد، از ايشان تقدير کرديم.

*من فکر می‌کنم که حتی اگر پروژه‌های آقای روحانی شکست بخورد، باز هم مردم طرف آقای احمدی‌نژاد نمی‌روند. به يک سمت ديگر می‌روند، چون يکبار تجربه کردند و همين کافی است. البته الان خيلی زود است برای پيش بينی...

* آقای ضرغانی يک مقداری با من خودمانی است و به شوخی آن حرف‌ها را زد. اصل داستان اين بود که مسابقات ايران و ايتاليا که پخش می شد، زنان ايرانی نيمه عريان را راحت نشان می‌دادند. من گفتم شما وقتی زنان نيمه عريان ايرانی را نشان می‌دهيد، اين موضوع اثر می‌گذارد در مسائل حجاب در جامعه. من کاری به زنان خارجی ندارم، چون فرهنگشان با ما فرق دارد. من اين را گفتم و اصلا قرار نبود رسانه‌ای شود. آقای خبرنگاری با ما کار ديگری داشت که بحث کشيده شد به تلويزيون و مسابقه واليبال ديشب و پريشب که من موضوع را مطرح کردم و اجازه نشر را در صورتی دادم که قبلش با خودم هماهنگ شود، ولی رفت و خبرش را هم بد منتشر کرد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016