چهارشنبه 1 آبان 1392   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بزرگداشتی برای احمد پژمان، فرمان‌آرا: صاف و ساده و بی‌حاشيه

روزنامه بهار ـ «حشمت سنجری، حسين ناصحی، هايمو تويبر، توماس کريستين داويد، آلفرد اوهل، هانس يلينک، ولاديمير اوساچوسکی، جک بيزن، بولانت آرل و...» استادانی هستند که احمد پژمان از آنان بهره گرفته است. اين روزها کمتر آهنگسازی را می‌توان يافت که اين‌چنين انبان پری از آموخته‌های موسيقی داشته باشد. «احمد پژمان» جزو نسل طلايی آهنگسازی در ايران است. آيين بزرگداشت او دوشنبه‌شب در تالار وحدت تهران برگزار شد.

در اين برنامه «بهمن فرمان‌آرا» که ساخت موسيقی فيلم‌هايش از شازده احتجاب تا سايه‌های بلند باد، بوی کافور، ‌عطر ياس، خانه‌ای روی آب و يک بوس کوچولو را به او سپرده است، به دفاع تمام‌قد از او پرداخت: «خلوص احمد پژمان را در هيچ‌يک از جوانانی که امروز کيلويی برای فيلم‌ها و سريال‌ها موسيقی می‌نويسند، نديدم.»



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


او به اين مساله اشاره کرد که نمی‌خواهد از واژه استاد برای او استفاده کند: «بنده چون خودم شکم دارم به من می‌گويند حاج‌آقا و هر وقت کراوات می‌زنم می‌گويند آقای دکتر. اما دوست ندارم کسی به من استاد بگويد، چون من اول راه هستم. من هم قصد دارم امشب چند کلمه‌ای درباره دوستی خودم با احمد پژمان بگويم. آشنايی من با او بعد از فيلمبرداری «شازده احتجاب» اتفاق افتاد که من به دنبال کسی بودم تا برای اين فيلم موسيقی بنويسد. در آن زمان احمدرضا احمدی صفحه‌ای به من داد که با اشعار نيما و موسيقی پژمان همراه بود. پس از گوش کردن اين صفحه به وجد آمدم، زيرا اشعاری که می‌شنيدم در واقع معنای کلمات موسيقی پژمان بود.»

فرمان‌آرا، آدرس پژمان را می‌گيرد و به منزلش می‌رود و وقتی به او می‌گويد که با او چه کار دارد، پژمان می‌گويد من بلد نيستم، فرمان‌آرا اما به او اعتماد به نفس اين کار را می‌دهد: «به او گفتم می‌دانم بايد چه کار کنيم. در واقع او صاف و ساده و بدون حاشيه با من روبه‌رو شد؛ چيزی که در آهنگسازان جوان امروزی نيست.»

به گفته فرمان‌آرا کسانی که امروز اين مراسم را برگزار کردند، شاگردان پژمان هستند و اين کار خوبی است که شاگردان تصميم بگيرند برای استاد نه به‌خاطر اين‌که نورچشمی است، بلکه فقط از بابت احترام بزرگداشت بگيرند. فرمان‌آرا می‌گويد که ساخت موسيقی تمام فيلم‌هايش را به او سپرده به جز «خاک آشنا» که پژمان ايران نبود و او خودش کارن همايون‌فر را به او معرفی می‌کند، برای همين است که فيلمساز بزرگ ايرانی می‌گويد: «من از اين‌که دوست پژمان هستم افتخار می‌کنم.»

اجرای اين برنامه برعهده حميدرضا ديبازر از آهنگسازان و شاگردان احمد پژمان بود. او در سخنانی گفت: «وقتی تصميم گرفتيم با تعدادی از همکاران برای احمد پژمان بزرگداشت بگيريم، اين موضوع را با خودش در ميان گذاشتيم و او اجازه داد که اين کار انجام شود. اما به شرط اين‌که صرفا با فعاليت خودمان و بدون همت حاشيه‌ای باشد. چون تجربه‌ای نداشتيم، نمی‌دانستيم بايد چه کار کنيم، اما هرچقدر جلوتر می‌رفتيم نيروهای زيادی به عشق احمد پژمان به ما اضافه می‌شدند و پس از سه ماه همکاری امشب به بهانه بزرگداشت او برنامه اجرا می‌کنيم. آن هم در سالنی که افتتاحيه‌اش با اجرای اثری از احمد پژمان همراه بوده است.»

فرهاد فخرالدينی نيز در بخش ديگری از اين مراسم پشت تريبون قرار گرفت. به گفته فخرالدينی، پژمان قطعه‌ای به نام «در کنار جويبار» داشت که قطعه موفقی بود.

رهبر سابق ارکستر موسيقی ملی ايران درباره ساير ويژگی‌های حرفه‌ای پژمان گفت: «او در موسيقی فيلم‌هايش موسيقی تک‌صدايی را با هارمونی و ارکستراسيون بسيار زيبا ارائه می‌داد، البته اساسا کسانی در اين راستا موفق هستند که هم دانش خوبی داشته باشند و هم از نيروی آفرينش برخوردار باشند. پژمان يکی از همين‌هاست. خلاقيت او در پديد آوردن موتيف‌ها، ريتم‌های خاص و... قابل ستايش است و در زمينه موسيقی جهان نيز آثار زيبايی از او ارائه شده است و آثار او هم‌اکنون با ارکسترهای مطرح جهان ضبط و اجرا می‌شود.» در بخشی از اين مراسم علی رهبری - هنرمند ايرانی ساکن وين - از طريق تماس تلفنی به صورت زنده پيامی را به احمد پژمان داد. وی در اين تماس تلفنی که در تالار وحدت پخش می‌شد، گفت: «من هم‌اکنون در ترکيه و در حال اجرای يکی از آثار پژمان به احترام او هستم.»

احمد پژمان در ۷۸ سالگی همچنان به موسيقی عشق دارد، ‌آنچنان که آخرين تجربه او يک سريال ۱۰۰ قسمتی به نام «سرزمين کهن» به کارگردانی «کمال تبريزی» است که چندی پيش ضبط موسيقی آن در روسيه انجام شد. او همزمان در حال انجام پروژه ديگری براساس اشعار سهراب است که ضبط آن با گروه کُر در حال توليد است. پژمان درعين‌حال توجه بسياری به جوانان دارد. اميد بسياری به آن‌ها دارد. او هم در سخنانی گفت: «نمی‌دانم در برابر اين همه اظهار عشق و علاقه چه بايد بگويم. امروز يکی از تجربه‌های بزرگ زندگی‌ام است و عشق و محبت زيادی بين ما ايجاد شده است. کسانی که به خارج از کشور می‌روند و بعد از مدتی به ايران بازمی‌گردند، می‌دانند من چه می‌گويم. اولين‌بار که پس از سه سال از وين به ايران آمدم، با خودم گفتم اينجا خانه من و متعلق به من است. حس عجيبی بود که آن زمان تجربه می‌کردم و احساس می‌کردم مالک اينجا هستم.»

او درباره اپراهايی که تاکنون نوشته است نيز گفت: «اولين‌بار که به من گفتند بايد اپرا بنويسی وحشت کردم، زيرا از اپرا بدم می‌آمد و هروقت هم به اپرا می‌رفتم صرفا به سازها نگاه می‌کردم تا چيز ياد بگيرم. اما هيچ‌وقت از آواز خوشم نمی‌آمد. اما سرانجام به کتابخانه آکادمی رفتم و پارتيتور اپرا را درخواست کردم و سرانجام آثاری در اين راستا شکل گرفت. اما يکی از نقشه‌هايی که هميشه در سرم بوده و هنوز هم آرزويش را دارم، نوشتن اپرای سياوش است. اپرای «دلاور سهند» نيز از نظر خودم کار خوبی بود که درباره بابک خرمدين و ۲۰ سال حکومتش در کوه‌های سبلان نوشته شده بود.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016