گفتوگو با ارغوان رضايی: راکت من ابزار انتخاباتی نيست
روزنامه بهار ـ سجاد فيروزی ـ عکس: روحالله يزدانی - پدرش می گويد «هر وقت اين دختر دلش تنگ می شود می گويد بابا بريم يکی، دو روز ايران. » پدر، ارسلان رضايی است و دختر هم ارغوان رضايی. يک ماهی می شود که از فرانسه به ايران آمده اند و قرار است دو روز ديگر هم ايران را ترک کنند و بروند. برای گفت وگو با ارغوان رضايی البته با ارسلان رضايی که هم مربی و هم مدير برنامه هايش است در ارتباط بوديم تا اينکه بالاخره فرصت فراهم شد. قبل از صحبت با ارغوان چند دقيقه ای با پدر همکلام شديم تا از مربيان ارغوان به ويژه پاتريک مورات اوغلو گلايه کند. او البته می گويد از رسانه های فرانسوی هم به خاطر شايعاتی که در اين مدت برای خانواده اش به وجود آورده اند، شکايت کرده است. ارسلان رضايی البته از چندين مورد ديگر هم سخن گفت که همانجا به او قول داديم بين خودمان بماند و اشاره ای هم به آن نشود. اما ارغوان که اين روزها به نظر می رسد فارسی را بهتر از سال های پيش صحبت می کند با وجود خستگی زيادی که دارد روبه روی مان می ايستد تا گفت وگو را شروع کنيم. از هيجانی که در صدايش موج می زند، می توان متوجه شد که هنوز هم وقتی صحبت از ايران می شود نبضش تندتر می زند؛ گفت وگو با چند زبان فارسی، فرانسه و انگليسی شروع می شود رفته رفته زبان فارسی غالب می شود. وقتی پای صحبت های ارغوان رضايی می نشينی متوجه می شوی که برخلاف خيلی از ورزشکاران داخلی، اصول حرفه ای گری در مصاحبه کردن را هم آموخته است؛ نه طفره می رو د و نه چيزی برای کتمان دارد.
* ارغوان رضايی کارش را در سال ۲۰۰۵ به عنوان يک تنيسباز حرفهای شروع میکند و خيلی زود نامش را در بين برترينهای تنيس دنيا در بخش بانوان سر زبانها میاندازد. چه اتفاقی افتاد که خيلی زود به موفقيت رسيديد؟
- از سال ۲۰۰۵ که شروع کردم در مسابقات زيادی به ميدان رفتم. آن موقع در رده جوانان بودم و داشتم به سمت بازیهای حرفهای میرفتم. در آن زمان هم بازی در تورنمنتهای مختلف کمک کرد تجربهام زياد شود و با اتکا به همين تجربه در ديدارهای مختلفی که داشتم به برتری رسيدم و حتی به رنکينگ شماره ۴۰ دنيا هم رسيدم.
* اتفاقا درست در زمانی که ۱۷ يا ۱۸ساله بوديد دچار حاشيه هم شديد؛ در يک ديدار پدرتان با مربی رقيب مشاجره لفظی کرد و بعد شما هم حاضر نشديد با رقيبتان دست بدهيد.
- اين ماجرايی که میگوييد مربوط به بازیهای المپيک اسلامی است که من به ايران آمده بودم و برای ايران بازی کردم. در آن ديدار رقيبم حين بازی به من فحشهای رکيک داد و من هم گفتم خب، حالا که اين طوری است من هم نمیروم دست بدهم. البته اصلا نمیخواستم ديگر بازی کنم ولی به خاطر احترام به تنيس، بازیام را انجام دادم با اين حال به خاطر بیاحترامیهای رقيب با او دست ندادم.
* البته همين موضوع منجر به محروميت شما در فرانسه هم شد. درست است؟
- اين که آمدم ايران و در اينجا بازی کردم اصلا خوشايند فدراسيون فرانسه نبود و میخواستند هر طوری شده ما را اذيت کنند و به هدفشان هم رسيدند. جالب اينجاست که فدراسيون فرانسه هم خيلی سريع ما را جريمه کرد درحالی که کاری نکرده بوديم.
* ولی بالاخره دليلی برای محروميت وجود داشت.
- بالاخره در فرانسه نژادپرستی زياد است و وقتی میبينند که ما دومليتی هستيم سعی میکنند چوب لای چرخمان بگذارند. دليل محروميتی که عنوان شد بهانه بود. موضوع اين بود که نمیخواستند من برای ايران بازی کنم.
* کمی بعد و در سال ۲۰۱۰ اتفاق مهمی رخ داد و در رقابتهای مسترز مادريد، ونوس ويليامز را برديد و رنکينگتان هم بهطور قابل توجهی بالا آمد؛ ارغوان رضايی شماره ۱۵ تنيس دنيا شد.
- در سال ۲۰۰۹ با يک مربی به نام پاتريک مورات اوغلو شروع کردم. به آکادمی او رفتم و تا پايان سال ۲۰۱۰ هم با او کار کردم. ديسيپلين و برنامهريزی را آموختم و او به من تاکتيک را ياد داد؛ چيزهايی که با پدرم ياد نگرفته بودم. بههرحال به داشتههای من افزوده شد و توانستم پيشرفت کنم و درنهايت هم در رقابتهای مادريد به موفقيت رسيدم.
* شايد کمتر ايرانیای فکر میکرد که ارغوان رضايی، ونوس ويليامز را که موفقيتهای زيادی در عرصه تنيس داشت شکست بدهد. در آن بازی در ذهنتان چه چيزی میگذشت؟
- سالهای قبل از آن فينال، رقبای بزرگی را شکست داده بودم و حتی سال قبلش هم ونوس را در استانبول شکست داده بودم. هيچ ترس و واهمهای از او نداشتم. من خودم را از نظر فنی بالاتر از او میديدم. بههرحال اگر به خودم اطمينان نداشته باشم، نمیتوانم رقيبم را شکست دهم. در آن بازی هم مثل همه بازیهايم به عنوان يک جنگجو وارد زمين شدم و برای شکست دادن ونوس پا به ميدان گذاشته بودم که درنهايت هم در دو ست شکستش دادم.
* اين موفقيت شما در عرصه بينالمللی بازتاب زيادی داشت و در داخل ايران هم خيلی از رسانهها با روی خوش به استقبال آن رفتند. بعد از اين اتفاق از فدراسيون تنيس ايران کسی با شما تماسی گرفت تا تبريک بگويد؟
- تماس که بله ولی در همين حد.
* يعنی بحث اينکه بخواهند از شما حمايت کنند مطرح نبود؟
- نه. بحث حمايتی در ميان نبود. جالب است که برايتان ماجرايی را هم تعريف کنم. پدرم بعد از آن موفقيتها بارها تلاش کرد به فدراسيون تنيس ايران کمک کند که اصلا روی خوشی نشان ندادند و آقای شايسته به درخواست پدرم برای کمک به تنيس ايران توجهی نکردند.
* چرا؟
- آقای شايسته فکر میکردند که من و پدرم از آنها کمک میخواهيم و احترامی به خواسته ما نگذاشت. اين در شرايطی بود که ما قصد داشتيم به فدراسيون تنيس ايران کمک کنيم نه برعکس.
* بعد از سال درخشان ۲۰۱۰، ارغوان رضايی کمی وارد حاشيه شد؛ اختلاف نظر با پدرتان به وجود آمد و خبرهای ضد و نقيضی منتشر شد. چقدر اين خبرها صحت داشت؟
- سال ۲۰۱۱ مشکل جزيی با پدر و خانوادهام به وجود آمد. بههرحال اين مشکلات در همه خانوادهها هست ولی چون معروف بودم مشکلات ابعاد بيشتری پيدا کرد و بزرگنمايی زيادی دربارهاش صورت گرفت و دروغهای زيادی در اينباره منتشر شد. هر خبرنگاری به خبری که به دستش میرسيد موضوعی اضافه و اين شايعات را بيشتر کرد. مشکل بهوجودآمده در حدی نبود که در رسانهها بازتاب پيدا کرد. اتفاقا من در زمان اين مشکلات با هيچ رسانهای مصاحبه نکردم چون به نظرم اين مشکلات درونخانوادگی بود و بايد هم در جمع خانواده حل میشد.
* حالا که به همراه پدرتان اينجا هستيد ظاهرا مشکلات حل شدهاند. چطوری اين اختلافات را کنار گذاشتيد؟
- به خودم گفتم خب، مشکلی که با پدر و مادرم دارم را بايد سعی کنيم حل کنيم. به خودم گفتم ما که بچه نيستيم، ديگر بزرگ شدهايم و میتوانيم مثل آدمبزرگها با هم صحبت کنيم. اين طور شد که دوباره کنار هم جمع شديم و درباره مشکلات جزيی که بيشتر هم اختلاف سليقه بود صحبت کرديم و همهچيز هم حل شد.
* درست، ولی ارغوان رضايی از اوج فاصله گرفت.
- بعد از سال ۲۰۱۱ تمرين را رها کردم چون تنيس ديگر برايم در اولويت قرار نداشت و با مشکلات ديگری که داشتم کنار میآمدم. در اين مدت مصدوم هم شده بودم و زانوهايم آسيب ديده بودند. به خاطر همين مشکلات ۱۰ تا ۱۵ کيلو هم اضافهوزن پيدا کردم و همه اينها دست به دست هم داد تا برای مدتی از تنيس فاصله بگيرم.
* يعنی اصلا تمرينی نداشتيد؟
- در اين دو سال البته تمريناتم را آهستهآهسته شروع کردم و دوباره به آکادمی پاتريک برگشتم. در آنجا با يک مربی مشغول به تمرين شدم...
* همان الکسيا؟
- نه، اورلين. الکسيا خانمی بود که فدراسيون تنيس فرانسه برايم فرستاده بود تا برای يک مدت کوتاه با او تمرين کنم. بههرحال تمريناتم را در اواخر ۲۰۱۲ از سر گرفتم ولی متوجه شدم مربيانی که میآيند و با آنها تمرين میکنم سطح بالايی ندارند و به نتيجهای که میخواهم نمیرسم.
* به همين خاطر دوباره برگشتيد و با پدرتان تمرين کرديد؟
- بله. تمريناتم را با پدر از سر گرفتم و تا الان پيشرفت خوبی هم داشتهام ولی به زمان نياز دارم. اين روزها تمريناتم را پيگيری میکنم تا برای رقابتهای اوپن استراليا آماده شوم.
* ولی اگر در مسابقهای شرکت نکنید، در رنکینگ جهانی دوباره نزول میکنید.
- درخواست کردهام شش ماه اصلا بازی نکنم تا اين طوری ردهبندیام محفوظ بماند و پايينتر نرود. وقتی شما بهطور رسمی درخواست بدهيد که بنا به دلايلی در مسابقات شرکت نمیکنيد رنکينگتان محفوظ میماند. آخرين مسابقهام در تنيس ويمبلدون بوده و تا گرند اسلم استراليا هم ديگر در تورنمنتی بازی نمیکنم.
* در ويمبلدون هم که در همان دور اول کنار رفتيد.
- خب میدانيد وقتی ۱۵ کيلو اضافهوزن داريد کار سخت میشود و بايد آهسته آهسته مهيا شويد. من تازه دو هفته بود که با پدرم تمريناتم را شروع کرده بودم و راهی گرنداسلم ويمبلدون شدم.
* تنيس ايران را هم دنبال میکنيد؟ فکر میکنيد سطح تنيس در ايران چطور است؟
- من کم و بيش دنبال میکنم. برادرم هم چندبار به ايران آمده بود تا بازی کند و بيشتر خبرها را از او میگرفتم. متاسفانه برادرم را خيلی اذيت کردند و از حضور در ايران خاطره بدی دارد. واقعا مطرح کردن اين موارد هم برای من ناراحتکننده است. مشکل تنيس ايران اين است که رييس فدراسيون تنيسی نيست و برنامههايشان هم طوری چيده میشود که اصلا ربطی به تنيس حرفهای ندارد. بههرحال حيف است؛ بازيکنان تنيس ايران استعداد زيادی دارند و پشتکار لازم هم برای رسيدن به موفقيت را دارند. در اين ميان فقط نبودن مربيان خوب است که مانع پيشرفت آنها میشود و البته فدراسيون خوبی هم نداريم که بخواهد اين بچهها را حمايت کند.
* سطح تنيس بانوان را چطور میبينيد؟ خبری از تنيس بانوان ايران داريد؟
- مشکل تنيس بانوان در ايران اين است که زياد امکانات در اختيارشان قرار نمیدهند؛ تابستان که میشود خانمها را به سالن میفرستند و زمستان هم که میشود ديگر اصلا نمیتوانند بازی کنند.
* و اگر از شما بخواهند به تنيس ايران کمک کنيد میپذيريد؟
- اين پيشنهاد خود من و پدرم هم هست؛ من سعی میکنم حرفهام، ديسيپلين و برنامهريزی را به تنيس ايران بياورم که همه اينها لازمه تنيس حرفهای بودن است. اگر برنامهريزی و ديسيپلين وجود نداشته باشد کسی نمیتواند به سطح حرفهای برسد و اين دو مقوله چيزی است که در ايران نداريم، نه تنها در تنيس بلکه در همه ورزشها. اگر از من بخواهند کمکی به تنيس بکنم دريغ نمیکنم ولی فراموش نکنيد که نمیشود تنيس را در ۱۰، ۱۱سالگی ياد گرفت؛ از پنج يا شش سالگی است که بايد بنا را ساخت تا بازيکن وقتی به ۱۵ يا ۱۶سالگی میرسد، بتواند در سطح حرفهای بازی کند. متاسفانه در فرهنگ ايران ورزش به عنوان يک تفريح در نظر گرفته میشود نه يک حرفه و اين موضوع به مشکلات زياد ورزش در ايران افزوده است.
* در اين مدتی که در ايران حضور داشتيد در کرج مشغول تمرين بوديد. برنامههای تمرينیتان در فرانسه به چه شکل خواهد بود؟
- اين مدت با پدرم تمرين کردهام و آخر هفته هم به فرانسه برمیگردم. آنجا بين شش تا هشت ساعت در روز تمريناتم را ادامه میدهم تا دو ماه و نيم ديگر که بازیهای گرنداسلم شروع شود.
* گفتيد که از اين به بعد هم قرار است کار را با پدرتان ادامه دهيد. میخواهم بگويم اندی ماری با آن همه بزرگیاش در دنيای تنيس بالاخره فهميد برای رسيدن به قهرمانی در گرنداسلمها بايد بیخيال تمرين کردن با مادرش شود و مربی حرفهای بگيرد. با احترام به پدرتان، فکر نمیکنيد برای رسيدن به موفقيت بايد شما همچنين کاری انجام دهيد؟
- من الان ۲۶ساله هستم و ديگر به اندازه کافی تجربه دارم که بدون مربی هم بروم و مسابقه بدهم. ضمن اينکه علاوه بر کار کردن با پدرم الان برادرم هم هست که حريف تمرينی بسيار قدری برای من است و خود او هم مربی بسيار خوبی است که بعضا هم با او میروم و مسابقاتم را انجام میدهم. در فرانسه تمرينات سنگينم را با پدرم انجام میدهم و وقتی خارج از فرانسه هم هستم برادرم در کنارم هست و تمريناتم را زير نظر دارد. بههرحال درست است که مربيان ديگر به داشتههايم اضافه میکنند ولی من در اين مدت مربيان زيادی داشتهام و حالا فکر میکنم کسی بهتر از برادرم نمیتواند به من کمک کند.
* وقتی ارغوان رضايی در مسابقات حاضر میشود بيشتر خودش را ايرانی میداند يا فرانسوی؟
- من خودم را فرانسوی نمیبينم و خودم را کامل ايرانی هم نمیدانم. با اين حال بيشتر خودم را طرف ايران میبينم. دليلش هم ساده است؛ من فقط در فرانسه به دنيا آمدهام ولی پدر و مادرم ايرانی هستند و اقوامم هم در ايران هستند. اين طوری است که میگويم حسم بيشتر ايرانی است.
* اتفاقات سياسی در ايران را هم دنبال کردهايد؟ حماسه سياسی ايرانیها و انتخاب آقای روحانی به عنوان رييسجمهوری جديد ايران را از فرانسه پيگيری میکرديد؟
- بله، دنبال میکردم. من ايران، اين مملکت و مردمش را دوست دارم و دلم میخواهد نام ايران را بالا ببرم و در تمام دنيا نام ايران را نشان بدهم حالا به هر شيوهای که بشود. هر زمان که وقتم اجازه دهد اتفاقات سياسی در ايران را دنبال میکنم.
* پس حتما میدانيد که بعد از هشت سال، يکبار ديگر رييسجمهوری از ايران با رييسجمهوری از فرانسه ديدار کرد؟
- بله. هم ديدم و هم خبرهايش را خواندم. بايد ببينم پيامدهای ديدار آقای روحانی با اولاند چه میشود. واقعا دوست دارم ايران در دنيا تک باشد و بدرخشد. البته من آدم سياسی نيستم و به عنوان يک ورزشکار آرزو میکنم نام ايران همواره در عرصه بينالمللی بدرخشد.
* شما میگوييد سياسی نيستيد ولی چند سال پيش راکت تنيسی به آقای احمدینژاد داديد که سروصدای زيادی در حزب سياسی ايشان به پا کرد.
- ببينيد دعوت شدن من به ايران ربطی به انتخابات نداشت. خواسته بودند که نخبههای خارج از کشور به ايران بيايند تا از آنها قدردانی شود. من هم راکت تنيسم را که ابزاری برای مبارزه و جنگجويی من بود به آقای احمدینژاد دادم و همانجا هم گفتم تقديم به مردم ايران. اين راکت قرار نبود به شخص خاصی اهدا شود و ابزاری تبليغاتی برای انتخابات هم نبود. بههرحال ابزار من در دنيا راکت تنيسم بود و فکر میکردم اين راکت میتواند بهترين هديه به مردمی باشد که دوستشان دارم.
* هدف ارغوان رضايی در دنيای تنيس چيست؟
- هدف آخر من اين است که شماره يک تنيس دنيا شوم.
* حالا تا قبل از آن چی؟
- ابتدا تلاش میکنم دوباره شماره ۱۵ شوم و بعد هم به هدف نهايی برسم.
* و صحبت پايانی؟
- آرزوی سلامتی برای ايرانیهای عزيز و همزبانهايمان دارم. اميدوارم که صلح و دوستی برقرار باشد.