صدای اسراییل
وحشت سراسر وجودشان را در بر گرفته است. اوضاع به شدت دارد قاراشمیش میشود.
سُنبهی آمریکا خیلی پر زور است.
اگر سر تسلیم فرود آورند، آبرویشان می ریزد و سقوطشان حتمی میشود.
اگر هم به سرکشی ادامه دهند، فشار آمریکا کمرشان را بالاخره خواهد شکست و در نهایت امر، چاره ای جز تسلیم نخواهند داشت.
احساس می شود که برای جلوگیری از سقوط حتمی خود، دوباره می خواهند "نرمش قهرمانانه" نشان دهند. یعنی به شیوهای کوتاه بیایند که به تسلیم تعبیر نشود، ولی از برافتادن حکومتشان جلوگیری کند.
خامنه ای در برابر اونیفورم پوشان نیروی هوایی، می گوید: "ببخشید، وقتی ما می گوئیم مرگ بر آمریکا، منظورمان مرگ بر آمریکا نیست، بلکه مرگ ترامپ و پمپئو و بولتون را می طلبیم که از سر ما دست بردار نیستند و رژیم ما را مرتبا تهدید می کنند".
خامنه ای جواب دهد که وقتی چهار سال پیش هم فریاد مرگ بر آمریکا سر می دادند، منظورشان اوباما بود؟
اوباما به آن ها خیلی خوبی کرده بود، حتی یک میلیارد و چهارصد میلیون دلار اسکناس نقد برایشان فرستاد. بنابراین، تصور نمی رود که منظورشان از مرگ بر آمریکا، طلب مرگ چنین دوست خوبی در کاخ سفید بود.
خامنه ای دروغ میگوید، زیرا مفهوم "مرگ بر آمریکا"، لعنت فرستادن به سرزمین آمریکا، مردم آمریکا و کل نظام سیاسی و دموکراسی آن کشور است. فریاد "مرگ بر"، خطاب به ملت آمریکاست که اکثریت آن به ترامپ رای دادند و او را به مقام رهبری رساندند.
فریاد مرگ بر آمریکا، فریاد علیه زندگی و موجودیت یک ملت و یک کشور است، حالا اگر خامنه ای ادعا میکند که نیتی علیه مردم آمریکا نداشته، دارد زمینه سازی می کند تا بتواند از این ستیز، عقب نشینی کند.
خامنه ای با آن منطق کودکانه، میآید و ادعا می کند که اگر شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند، خطابشان به سرزمین آمریکا و مردم آمریکا نیست، بلکه مقصود ترامپ است و پمپئو و بولتون، نه بیشتر.
پیش از این سخن پراکنی خامنهای، می شنویم که حسن روحانی نیز به طور غیرمستقیم دلش می خواهد با آمریکا وارد گفتگو شود تا شاید این درگیری و تحریم پایان گیرد و رژیم ایران از سقوط نجات پیدا کند.
روحانی نیز به جاده صاف کنی روی آورده است.
او هم در آخرین نطق خود میگوید که خودداری از مذاکره با آمریکا، یک سیاست تغییر ناپذیر نیست، بلکه کافی است که دولت واشنگتن به رژیم ایران روی خوش نشان دهد و آنگاه می توان گفتگوی آشتی را آغاز کرد.
البه روحانی با سیاست، حرفهای خود را بیان می کند و ادعا دارد که ایالات متحده اول باید از حکومت ایران پوزش بخواهد و از ستیز با این رژیم دست بردارد.
روحانی، رویش نمیشود به صراحت خطاب به آمریکا بگوید که تحریم های شما دارد اقتصاد ما را از بین می برد، از خر شیطان پائین آیید و بنشینید با هم گفتگو و آشتی کنیم.
اگر ارزیابی درباره منظور واقعی علی خامنهای و حسن روحانی درست باشد، پس چگونه است که فرماندهان سپاه پاسداران این همه رجز میخوانند و زور بازو نشان میدهند و تهدید میکنند؟
مرتبا موشک های ریز و درشت خود را به رخ دیگران میکشند. تهدید میکنند که موشک هایشان غرشکنان بر سر اسرائیل و آمریکا و استکبار و استعمار فرود خواهد آمد و همه آن ها را نابود خواهد کرد.
یادشان رفت که موشک های صدام که غرش کنان به سوی اسرائیل شلیک شد، چه سرنوشتی داشت!
به خودشان دلداری می دهند که اگر جنگی با آمریکا رخ دهد، آن ها علیه رژیم ایران بمب اتم به کار نخواهند برد، بلکه حداکثر آنکه، چند موشک شلیک خواهند کرد که موشک های سپاه پاسداران، همانند شیر ژیان، بر سر آنان فرود خواهند آمد و نابودشان خواهند کرد.
نیروی هوایی ندارند، زیرا همه هواپیماهای آنان، کهنه و از رده خارج شده است.
نیروی دریایی آنها به آسانی لقمه کوچک ناوگان دریایی پرقدرت آمریکا خواهد شد.
خوب، چه میماند؟ فقط قدرت موشکی.
پس، این یکی، یعنی تهدیدهای جنگی، با آن یکی، یعنی جاده صاف کردنهای سیاسی به هدف نزدیکی دوباره با آمریکا، چگونه همخوانی دارد؟
هر دو سر و ته یک کرباس و دو روی یک سکه محسوب میشوند.
سران رژیم، با هم تقسیم وظیفه کردهاند. این یکی پیش میکشد و آن یکی پس میزند.
این یک هویج نشان میدهد و آن یک چوبدستش را به رخ میکشد.
می خواهند به آمریکا بگویند "ما حاضر به مذاکره هستیم. ولی شما را به خدا آبروی ما را نریزید، سخت نگیرید. رشته ها را پنبه نکنید، و اگر بکنید، ببینید، ما موشک داریم و شما را هدف قرار می دهیم".
البته لاف می زنند و رجز می خوانند و توجه ندارند که آمریکا تا چه حد متوجه قضایا هست و از ناتوانی دفاعی رژیم ایران آگاهی کامل دارد و نقطه ضعفهای آن را به خوبی میشناسد.
اگر جسارت کنند و یک موشک بفرستند، دقایقی بعد دهها فروند هواپیمای اف ۳۵ به پرواز در خواهند آمد تا همه قرارگاههای نظامی رژیم را نابود کنند.
آیا فراموش کردهاید که در پایگاههای هوایی و زمینی و دریایی آمریکا در حوزه خلیج فارس، توان جنگی کوبندهای گرد آمده است؟
دهها موشک پرقدرت کروز به سوی همه تاسیسات تسلیحاتی رژیم شلیک خواهد شد.
ادعا میکنند که شهر موشکی در زیر زمین برپا ساختهاند و آن را در تلویزیون نشان می دهند که ظاهرا آمریکائیان را بترسانند.
با چهار عدد بمب سنگر شکن، ارتش آمریکا می تواند همه آن تاسیسات به اصطلاح زیرزمینی را نابود کند.
در همان حال که رجز میخوانند و تهدید میکنند، و یک دالان دراز را نشان می دهند و ادعا می کنند که در آنجا موشکهای قاره پیما میسازند، صدای اعتراض مردمی شنیده میشود که از کمیابی گوشت سخن میگویند.
یادتان هست که یک پهیپاد رادارگریز آمریکایی را شکار کردند و پس از چند ماه ادعا کردند که آن را با موفقیت شبیه سازی کردهاند؟
و یادتان هست که وقتی روسیه اعلام داشت که به علت مصالح بین المللی خود، حاضر به تحویل سامانه ضد هوایی اس- ۳۰۰ به ایران نیست، چند صندوق دراز را در رژه نظامی نمایش دادند و گفتند: ببینید، خودمان آن را شبیه سازی کردیم.
همه اش، رجز و یاوه و فریب و خدعه بود.
چه کسی ادعای آنان را درباره قدرتی که ندارند، باور خواهد کرد؟
شیرازه امور دارد از دستشان بیرون میرود.
کارمندان، دیگر حوصله کار کردن ندارند.
بسیاری از ادارات دولتی نیمه تعصیل شده است.
بسیاری از کارخانجات، از تولید باز ایستاده است.
مایحتاج عمومی به تدریج کمیاب می شود.
از هم اکنون گوشت به سختی گیر میآید و در بیمارستان ها حتی مواد بیهوشی و نخ برای دوخت رخمها نایاب شده است.
در این بلبشو، سپاهی مهدی طائب نیر عربده می کشد که نابودی اسرائیل، مقدمه ظهور امام زمان خواهد بود.
شاید به زبان بی زبانی میخواهد بگوید که حضرتش ظهور نخواهد کرد، زیرا اسرائیل پاینده و پایدار است و آن چه در آستانه نابودی قرار دارد، خود نظام ستمگر آنان میباشد.
اورشلیم - شنبه بیستم بهمن ماه ۱۳۷۹، نهم فوریه ۲۰۱۹
ابهامات هواپیمای ارتش همچنان زیادتر می شود
تورج اسماعیلی به واقع کیست؟