انقلاب ۵۷، پدیده ی عجیبی بود.
عجیب بود چون هیچکس، در آن دوران انتظار وقوع آن را نداشت.
انگشت شمار کسانی هم که بر اساس حدس و گمان و نتیجه گیری از رویدادهای تاریخی انتظار وقوع چنین دگرگونی یی را داشتند، به استقرار حکومت آخوندی باور نداشتند و تصور پیاده شدن و دوام یافتن چنین حکومتی را در ایرانی که مردم اش از طریق نظام پیشین با مدرنیسم -گیرم به طور سطحی- آشنا شده بودند و یک قرن پیش تر تجربه ی مشروطیت را داشتند نمی کردند.
عجیب بود، چون روحانیت برای مردم، چیزی نبود جز عده ای عمامه به سر نعلین پوش، که کلام شان و نگاه شان مربوط به هزار و چهار صد سال پیش بود و نهایت هنرشان روضه خواندن و از مردگان و «نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت» در مساجد سخن گفتن.
عجیب بود، چون کسی به نام خمینی تا سال ۱۳۵۵ برای هیچکس وجود نداشت.
عجیب بود، چون حکومت شاه انتظار ضربه خوردن از هر کس را داشت جز از آخوندها، آن هم به رهبری کسی که در نجف نشسته بود و آبگوشت اش را می خورد.
و از این عجایب بسیار بود...
و خمینی سر بر کشید، و بر موجی که با یک مقاله و با یک سرکوب به پا خاست، ندانسته سوار شد و رسید به اعلا علیین و مقام امامت!
سخنرانی بهشت زهرا یش را که نگاه می کنیم، حتی خودش باور ندارد که خودش کاره ای بوده و جمله ی «من به پشتیبانی این ملت که مرا قبول دارد دولت تعیین می کنم» را با تاکید بر زبان می راند.
باری، همه چیز در داخل و خارج، در جامعه و عالم سیاست، دست به دست هم داد، و به قول قماربازها، خمینی پشت سر هم دست خوب آورد، و هر جا که تصور می رفت، همه چیز را ببازد، برنده شد و حکومت اش در تمام قمارهای سیاسی ورق آس آورد.
ولی فقط دست خوب نبود که او را موفق کرد. قد ی و کله شقی او نیز که در این قمار، با آن وضع عجیب باقی ماند و اعتقاد به دست خوب آوردن را از دست نداد به او در این بُرد کمک کرد. همان که «دست غیبی» نام اش نهاد.
اگر امروز می بینیم که خامنه ای به هیچ طریق از خر شیطان پیاده نمی شود، نظر به بُرد های همراه با کله شقی و یکدندگی خمینی دارد.
الگوی او خمینی و سر سختی او ست. او هم گمان می کند که در این بازی عجیب، باخت نخواهد داشت و اگر مثل خمینی پای اش را در یک نعلین بکند و عقب ننشیند، برنده ی نهایی او خواهد بود.
او می تواند، با باخت های سنگین و سرسام آور از جیب ملت، پای میز قمار بنشیند و پی در پی و بدون دیدن کارت اول، «دو کارت بانک» بکشد به امید آوردن ۲۱، و پیروز نهایی شود.
در این میانه، این فقط ما ملت هستیم که خامنه ای و سر سختی خمینی وار و ابلهانه اش ما را به فلاکت و نیستی کشانده و بهای سنگین قمار او را می پردازیم.
خمینی با سر سختی اش، در قمار سیاست یک کشور ثروتمند و رو به پیشرفت نصیب اش شد و اکنون خامنه ای در حال باختن آن برد بزرگ با خسارتی جبران ناپذیر است و نصیب او و ما ملت از سر سختی و لجاجت اش، فلاکتی است که شاهدش هستیم.