قرار بود آخوند شود، دیپلمات یقه آخوندی شد
صدای آمریکا - هفته پیش ایالات متحده رسما نام محمدجواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی را در فهرست تحریم های آمریکا علیه ایران قرار داد. محمد جواد ظریف کیست؟ در رسانه های ایران بارها درباره او نوشته شده و حتی او را «قهرمان ملی» جلوه داده اند اما مقامات دولت آمریکا میگویند او یک «دروغگو» و «همدست مافیای خامنهای» است.
گزارش زیر نگاهی دارد به ابعادی از زندگی و کار ظریف که کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته است:
تاجرزادهای که پدرش میخواست آخوند شود
محمد جواد ظریف هفدهم دی ١٣٣٨ در خانوادهای به شدت مذهبی متولد شد و خانواده پدر و مادرش هردو تاجر و متمول بودند. پدرش میخواست او را به حوزه علمیه قم بفرستد اما با مخالفت مادر قرار شد به مدرسه علوی برود و صبحها قبل از مدرسه، مبانی حوزوی را در کلاس خصوصی بگذراند. اما مدرسه علوی هم کم از حوزه علمیه نداشت و با جو مذهبی حاکم بر آن، نسلی از مدیران سالهای بعد جمهوری اسلامی را تربیت کرد: از غلامعلی حداد عادل، چهره نزدیک به خامنهای و پدر عروس او گرفته تا کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی و جواد ظریف، وزیر خارجه معتمد رهبر جمهوری اسلامی.
👈مطالب بیشتر در سایت صدای آمریکا
بهایی ستیزی، از مدرسه تا وزارت خارجه
مدرسه علوی به انجمن حجتیه گرایش داشت. انجمنی که برای مقابله با بهائیت و تلاش برای «ظهور امام زمان» تاسیس شده بود. ظریف خود در خاطراتش گفته که به جلسات انجمن حجتیه رفت و آمد داشته است. او سالها بعد در مقام وزیر خارجه جمهوری اسلامی مدعی شد بهایی بودن در ایران جرم نیست و نقض حقوق بهائیان را انکار کرد. این در حالی است که دهها بهایی هر سال به بهانه مختلف توسط دستگاه قضایی یا امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت می شوند.
دیپلمات ژولیده، طرفدار یقه آخوندی و لباس مرتب شد
محمود احمدینژاد اولین رئیس جمهوری بود که اصرار داشت ژولیده و نامرتب باشد و کاپشن به تن میکرد اما سالها پیش از او، جواد ظریف هم چنین رویهای داشت. ظریف در خاطراتش گفته که به عنوان دیپلماتهای جمهوری اسلامی در سازمان ملل، کت و شلوارهای کثیف، بیحسابوکتاب و با یقه باز میپوشیدند: «بنابراین از همسرم خواهش کردم تا یقه پیراهنم را بشکافد و آن قسمت بالاییاش را دربیاورد. به همین صورت یقه دیپلماتیک درست کردیم. روز اولی که این کار را انجام دادم و به سازمان ملل متحد رفتم، خانم موخرجی، نماینده هند کنار من نشسته بود. آن خانم به من گفت امروز اولین باری است که با ظاهری مرتب به اینجا آمدهای.»
تحصیلات فرنگی، ازدواج آخوندی
طرفداران جواد ظریف با تکیه بر تحصیلات او در آمریکا، تلاش دارند تا از او چهرهای مترقی و غیرسنتی بسازند اما او در ١٩سالگی و چند ماه پس از انقلاب ۵۷ از آمریکا به مادرش خبر داد که قصد دارد از ایران زن بگیرد. به خانه خواهرش در اصفهان رفت که دو خواهر را دعوت کرده بود تا برادرش بپسندد و آن طور که خود ظریف گفته حتی نمیدانسته کدام یک از دو خواهر را برایش درنظر گرفتهاند! در نهایت با مریم ایمانیه ١٧ساله ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نامهای مهدی و مهسا شد.
مسلط به زبان انگلیسی و مسلط به قصه شنگول و منگول
یکی از دلایل حضور همیشگی جواد ظریف در سطوح عالیه دیپلماسی جمهوری اسلامی، تسلط او به زبان انگلیسی است. او یک بار از این تسلط خود استفاده کرد و داستان کودکانه بزبز قندی و شنگول منگول و حبه انگور را در سخنرانی سازمان ملل خود به کار برد تا آمریکا را جای «گرگ» قصه بگذارد!
مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا بعد از تحریم ظریف دو تعبیر درباره او به کار برد. ابتدا گفت او سردسته مدافعان و یا «توجیهگران» جمهوری اسلامی است. او همچنین گفت که ظریف عضو مافیای خامنه ای است.
سرباز جمهوری اسلامی در آمریکا
خدمت اجباری سربازی در ایران یکی از مشکلات همیشگی نسل جوان بوده و هست اما ظریف هیچ وقت چنین مشکلی نداشته. او در نوجوانی و در حالی که هنوز سربازی نرفته بود اجازه خروج از کشور و ادامه تحصیل در آمریکا را پیدا کرد. گفته میشود دوست پدر ظریف که با «ساواک» همکاری داشت اجازه خروج او را گرفت. سالها بعد و پس از پایان تحصیل هم، جواد ظریف که به یک باره دیپلمات شده بود، مشکلی برای بازگشت به ایران نداشت چون سربازیاش را به شکل «امریه» در وزارت خارجه و هنگام حضور در آمریکا گذراند.
همکار سعید امامی و مشاور محمود احمدینژاد
خودش میگوید از کار کردن در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در عذاب بوده و مدام سیگار میکشیده است اما روش او در انکار بدیهیاتی مانند نقض حقوق بشر در ایران، شباهت زیادی با روش احمدینژاد در مواجهه با رسانههای خارجی دارد. ضمن این که از همان دوران دانشجویی با سعید امامی(اسلامی) رفاقت و رفت و آمد خانوادگی داشت. ظریف در کتاب خاطراتش گفته که با سعید امامی در کمیتهای همکاری داشتند که قرار بود به اتهامات نقض حقوق بشری در ایران پاسخ بدهد.
سعید امامی بعدها به معاونت وزارت اطلاعات رسید و در پرونده قتلهای زنجیرهای به عنوان نفر اول پروژه قتل مخالفان و منتقدان معرفی شد و در زندان به شکل مشکوکی درگذشت.