زمانی که بیانیه چهارده نفر منتشر گردید هر شخص هر جریان به شیوه خود به آن نگاه کرد و تحلیل نمود.
برخی روشن و همگام با روح بیانیه از آن دفاع کردند!
برخی با نوشتهای کوتاه و بی رمق یک سطری رفع تکلیف نمودند و تعدادی نیز دم فر برده و همچنان سیاست قرار گرفتن درسایه را بر روشنی مبارزه در آفتاب ترجیح دادند.
آن چه که در میان دهها بیانیه ریز ودرشت که هر روز از طرف افراد و گروههای سیاسی صادر میشود این بیانیه چهارده نفر را ارزش و اعتبار میبخشد شهامت و جان بر سر دست نهادن وبه میدان آمدن کسانی است که استبداد حکومتی و شخص خامنهای رادر داخل به چالش گرفته و خواهان بر کناری او وتغیری بنیادین در قانون اساسی کشور گردیدهاند.
افرادی با گرایشهای فکری گوناگون که به گونهای تمامی نحلههای سیاسی را در بر میگیرد.
قهرمانان تاریخ پیوسته کسانی بودندکه با دستهای خالی و شهامتی بزرگ پای به میدان نهاده ودر مبارزه با استبداد از پای ننشستند. تاریخ این سرزمین مملو از آزادی خواهانی این چنین است که از جان خود درفشی به عظمت درفش کاویان بر افراشتندو سرودی بر آمده ازدل در فصای تیره وطن طنین انداز شدند! این سر زمین هرگز از وجود چنین جانها عزیزی خالی نبوده است.
در فصای سنگین وتیره استبداد مبارزه زمانی جدیت وشور مییابد که قلبهای انقلابی در جان وطن به تپند و خون در رگهای منجمد شده از سرمای دیکتاتوری را به جریان اندازند. شوری نشات گرفته از عشق! نشات گرفته از ریشه هائی که در درون جامعه دارند.
اینان حرارت سنجان جامعه هستند. کسانی که میدانند برای شکستن سکوت مرگ زای و دمسرد استبداد راهی جز شعله ور کردن خود و پرداختن بهای گزاف این شعله وری نیست. آن زمان که عقلهای خسته وعادت کرده به روال حقیر زندگی و دلخوش به تغیر دیکتاتورها فریاد میزنند "... شش جهت حد است و بیرون راه نیست! " این عاشقان از زبان عشق فریاد میدارند ".. راه هست و رفتهام من بارها "
تمامی مسئله در هم این کشاکش عاشقی است وعافبت طلبی که بر آن نام عقلانیت مینهند! چرا که چهل سال حکومت تلخ و تلخ جمهوری اسلامی نشان داده که هیج راه عقلانی، منطقی و هیچ راه تغیر و عقب نشینی در این حکومت خود کامه قرون وسطائی تکیه داده بر نظامیان و فاسدان بی هویت غارتگر نیست. عقلانی ترین راه پای نهادن در میدان مبارزه رو در روست که عاشقی طلب میکند!
پای در میدان نهادن و ایستادن روی در روی حکومت و پیش بردن مبارزهای مدنی در چهار چوب اعتراض به خود کامگی خامنهای و نفی ولایت فقیه و بسیج مردم برای بر پائی نظامی مبتنی بر دموکراسی و سوکولاریسم که براساس انتخاباتی آزاد و مبتنی بر منافع وخواست اکثریت مردم شکل گرفته باشد.
آن چه از نخستین روز انتشارای بیانیه تا امروز که اکثر منتشر کنندگان بیانیه تاوان سنگینی برای آن پرداختهاند پیش رفته خارج ازاین سه برخورد ذکر شده در ابتدا نیست. امری که قبل از هر چیز بیان گر انشقاق در صفوف اپوزیسیون خارج از کشوروتداوم بیماری مزمنی است که از دیر بازبر پیکر این احزاب، جریانها و افرادچنگ انداخته است.
مجموعهای از مرضها. از کیش شخصیت گرفته تا دل بستگی به تئوری هائی که زمان نا درستی آنها را ثابت کرده اما هنوز از دل نظریه پردازان آن خارج نشده است. هستند افراد و جریان هائی که کماکان دل در گرو فرج در رفتار رژیم دارند وهنوز قدمهای خود را با گامهای لرزان آخرین بازماندگان اصلاح طلبان هم آهنگ میکنند. برخی هوای اعتدال دارند و برخی نیز از موضع اولترا چپ اینها را در قامت خود نمیبینند.
تعدادی برای توجیه عدم حمایت خود استدلال میکنند که اینها ا فرادی هستند برخی نا شناخته وبرخی زیر سئوال و این که چرا با تمام انتقادات شدیدشان حکومت سراغ آنها نمیرود؟ از این رو یک جریان سیاسی اعتبار خود را به پای افرادی که نمیشناسد و نمیداند که در روند مبارزه چگونه ایستادگی خواهند کرد نمیگذارد!
حال با دستگیری بیشترافراد امضا کننده بیانیه یک بار دیگر این مسئله پیش روی تمامی احزاب و گروها قرار میگیرد که وظیفه اپوزیسون در قبال این مبارزه که روز به روز جدی تر وعمیق تر میشود چیست؟
این که بعد از این دستگیری و فشارهای شکنجه گران براین فعالان سیاسی آنها چگونه بر سر پیمان خود خواهند ایستاد! نمیتواند نقشی درعدم حمایت از دستگیر شده گان داشته باشد.
روح حاکم بر بیانیه و عملکرد تا کنونی آنها برای هر حمایتی کفات میکند.
هبچ فرد، هیچ حزب، هیچ جریان سیاسی نمیتواند در قبال این مبارزهای که از داخل اغاز شده ودر کمترین زمان با حمایت گستردهای در داخل وخارج روبرو گردیده است سکوت نماید!
نمیتوان در سالگرد اعدامهای دسته جمعی از جنایت رژیم گفت واز جانیان نشسته بر مصدر و آنگاه در مقابل این دستگیریها و فشارها سکوت نمود.
از مبارزه بدون خشونت و مدنی سخن گفت اما از مبارزهای که توسظ همین عزیزان در چهار چوب یک نا فرمانی مدنی آغاز شده حمایت نگرد!
چه مبارزهای جدی تر و تاثیر گذار تراز این مبارزه که در حال حاضر در داخل و در رو در روئی مستقیم با شخص خامنهای ودستگاه استبداد ولایت فقیه حریان دارد؟
آنها ما را به حمایت و پشتیبانی فرا میخوانند و به صراحت میگویند " ما هر کدام با تعلق خاطر به تفکری در یک مجموعه گرد هم آمدیم پای یک بیانیه مشترک با خون خود امضا نهادیم. تا بیانگر اتحاد داخل کشور باشیم و همگان را به اتحاد فرا خوانیم. انتظار ما این است که اپوزیسیون خارج از کشورنیزبا حمایت و یک پارچگی ازاین فرصت استفاده کرده و آن را به یک همگامی و اتحاد عمل در برابر استبداد حاکم بدل کنند! "
پیامی بر آمده از دل! بر آمده از میان درد، شکنجه وزندان! که باید با جان ودل بدون اما واگر از آن حمایت کردو جدی بودن خود در مبارزه برعلیه استبدادحکومت اسلامی را نشان داد.
ابوالفضل محققی