مجید محمدی - ایران اینترنشنال
اگر با شنیدن عبارت «مداح اسرائیلی» متحیر شدهاید، حق دارید. اسرائیل کجا و مداحی کجا؟ آیا یهودیها علاوه بر غذای کوشر (حلال)، روزه و ذکر، مداح هم دارند؟ شاید عربهای اسرائیلی به این کار اشتغال دارند؟ مگر در اسرائیل مدرسه مداحی هست که گروهی به بروند آنجا تعلیمات خاص ببینند و به جوامع شیعه بازگردند (مثل طلاب قم)؟ مگر اسرائیل تعدادی از شهروندان خود را برای مداحی تربیت کرده است و به دیگر کشورها میفرستد (مثل پرستارهای فیلیپینی)؟ آیا مداحی هم مثل جاسوسی است که نوع اسرائیلیاش میان مقامهای جمهوری اسلامی ایران مشهور باشد؟
در هر حال، به گفته یوسف ارجونی، رییس سازمان بسیج مداحان جمهوری اسلامی ایران، «در اسرائیل، مداحانی برای تخریب عاشورا تربیت میشوند که عدهای از آنها در کشور دستگیر شدهاند». (باشگاه خبرنگاران جوان، ۸ شهریور ۱۳۹۸). سروکله آنها چطور و از کجا پیدا شده است؟ آنها برای تخریب عاشورا چه میکنند؟ مطمئن باشید که شواهد و واقعیتها وجود مداحان اسرائیلی را تایید نمیکنند چون بسیج و سپاه و آموزگاران ایدئولوژیک آنها در عالم واقع زندگی نمیکنند.
روش خلق این شتر گاو پلنگ
این تعبیر متناقضنما اینگونه خلق شده است:
مقدم: «دشمن همواره در حال تخریب اسلام و خواستار تخریب محرم و عاشوراست» (همانجا).
تالی: اسرائیل دشمن است (سخن تمامی اسلامگراها از روز تاسیس اسرائیل).
بنابراین: «در اسرائیل، مداحانی برای تخریب عاشورا تربیت میشوند» (همانجا).
به همین سادگی. این استنتاج برای کسانی که منطق و مغالطه نمیدانند منطقی به نظر میآید. هر سه گزاره مهمل و بیاساساند و نتیجهگیری هم بیپایه و بیاساس. مقدمه نظریه توطئه ناب است. مثل همه نظریههای توطئه صِرف احساس و تخیل و نیاز به دشمن یا توطئهگر کافی است و به شاهد و دلیل نیازی نیست. در عالم واقع، هیچ دولت خارجی در حال تخریب اسلام نیست بلکه در دنیای امروز، اسلام بالاخص شریعت آن «خودتخریبکننده» است و اصولا نیازی به تخریب آن نیست و کافی است افراد آنچه در جوامع مسلمان اتفاق میافتد گزارش کنند. دوم آنکه بیشترین ضرر و خسارت از اعمال مسلمانان به خود مسلمانان بازمیگردد و اگر بتوانند زبان باز کنند، خودِ آنها بیش از همه شکایت میکنند. و سوم آنکه اسلامگراها با اعمالشان (فساد، خشونت و تنفر)، بیش از همه به بدنامی اسلام و مسلمانان دامن میزنند. البته اکثر مسلمانان اعمال خود را گردن دیگران میاندازند. بسیاری از مسلمانان هنوز فکر میکنند حملات ۱۱ سپتامبر کار خود آمریکاییها یا اسرائیل بوده است.
برای آنکه این ادعا را با شواهدی سرپا نگه دارند، سخنانی از خود «دشمنان» نقل میکنند، مثل این نقل قول از فرانسیس فوکویاما (البته معلوم نیست چرا دشمن اسلام است) که گفته است «شیعه بر دو بال سبز انتظار و سرخ عاشورا استوار است و باید این دو بال را نابود کنیم» (باشگاه خبرنگاران جوان، ۸ شهریور ۱۳۹۸). فوکویاما هرگز چنین حرفی نزده است. همچنین همه اعمالی که در عزاداریها حقوق مردم عادی را نقض میکند و موجب بیزاری عمومی از این مراسم میشود به توطئه بیگانگان نسبت داده میشود.
تالی استنتاج کذب فوق نیز کاملا غلط است. اسرائیل هیچ دشمنی با ایران و ایرانی ندارد، بلکه ایرانیهای اسلامگرا هستند که میخواهند اسرائیل از میان ببرند. اسرائیل بهصورت بالقوه بهترین و اتکاپذیرترین همپیمان منطقهای ایرانِ بدون حکومت دینی است.
نتیجهگیری هیچ ربطی به مقدم و تالی ندارد، چون به فرض (نادرست) که دشمنان اسلام از محرم و عاشورا خوششان نیاید، از آن نمیتوان نتیجه گرفت در این زمینه اقدامی میکنند، مگر آنکه شواهدی در تایید آن پیدا شود. اعمال بخشی از شیعیان، که توهین به دینداری و انسانیت در این گونه مراسمهاست، هیچ نسبتی با خوشایند یا عدم خوشایند مخالفان اسلام ندارد. ثانیا همه شواهد نشان میدهد که اولویت اسرائیل امنیت خودش است و در پی مبارزههای ایدئولوژیک و مذهبی نبوده است، چون دولت آن کشور دولت دینی نیست. یهودی بودن دولت اسرائیل بیشتر وجه عرفی دارد تا وجه ایدئولوژیک.
چرا این مهملات را خلق میکنند؟
اسلامگراها میخواهند با یک تیر چند هدف بزنند، خواه به مهمل بودن ادعاهایشان باور داشته باشند خواه فقط آن را موثر بدانند: ۱) مراسم و باورهای خود را تبلیغ کنند که محرم و عاشورا حافظ اسلام و هویت شیعی است، ۲) دشمنان فرضی برای خود بسازند و تخم تنفر بکارند و پرورش دهند و ۳) مخالفان و منتقدان را مزدور دشمن معرفی کنند.
مداح اسرائیلی از جنس همان «اسلام آمریکایی» است که خمینی خلق کرد تا مخالفان روحانی و دیندار خود را مزدور ایالات متحده آمریکا معرفی و برای آنها پروندهسازی کند. این تعبیری که بسیج طرح کرده نشاندهنده آغاز دوران تصفیه جامعه مداحان است که با جمعیتی ۱۵۰ هزار نفری، قارچمانند رشد کرده است.
پدیده مداحی
مداحان بهعنوان یک قشر اجتماعی و مداحی بهعنوان پیشهای پردرآمد محصول دوران خامنهای است. حکومت به مداحان آنقدر تریبون داده است که در دوران بیعت (انتخابات)، نامزدها منابعی را به تبلیغات انتخاباتی از طریق منبر مداحان اختصاص میدهند. پیش از رهبری خامنهای، مداحانی بودند که فصلی و موردی مداحی میکردند، ولی در دستگاههای نظامی و امنیتی نفوذ نداشتند و حکومت برنامهای برای حمایت از آنها نداشت. علی خامنهای و نزدیکانش به سه دلیل این قشر اجتماعی را با سرازیر کردن منابع حکومتی (تحت نظر بیت رهبری)، دولتی (بودجه تبلیغاتی دولت) و عمومی (شهرداریها) ایجاد کردند:
۱) در نبودِ روحانیتی که به فرهمندی و مرجعیت خامنهای باور داشته باشد و در روزهای سخت پشت حکومت بایستند (علیرغم سخاوت بیحدوحصر دستگاه رهبری نسبت به روحانیت)، خامنهای نیازمند قشری بود که هم مردم را سرگرم کند و به وجد بیاورد، هم مداحی او را بکند و در خیابان نیز بخشی از حزب پادگانی باشد.
۲) برخلاف دانشگاهیها و روحانیت، که قشری اجتماعی و مستقل از بیت رهبریاند، مداحی ساخته دست خود خامنهای بود و لذا نمیتوانست او را به چالش بکشد.
۳) مداحان بهسادگی تحت مدیریت نیروهای شبهنظامی و امنیتی قرار میگرفتند، در حالیکه اقشار دیگر در عین اینکه در ازای دریافت پاداشها مطیعاند، کاملا گوشبهفرمان نیستند.
مشکل مداحی برای حکومت از آنجا آغاز شد که مداحان برای جلب توجه بیشتر مردم، از ایدئولوژی حکومتی و سلیقههای خامنهای فراتر رفتند، بهسرعت فاسد و به خط قرمزهای «نظام» نیز نزدیک شدند. قدرت مداحان به حدی رسید که بیمحابا در خیابان روی شهروندان عادی اسلحه میکشند. این قشر ظرفیت آن را پیدا کرده است که برای نهادهای نظام دردسرآفرین شود و سهم بیشتری از قدرت را طلب کند. اختراع «مداحان اسرائیلی» متوجه کنترل این تخطیهاست.