هادی خرسندی - ایندیپندنت فارسی
مارادونای آرژانتینی یکی از اسطورههای تاریخ فوتبال دنیاست. یک وقتی وی در مقابل تیم ایران قرار گرفته بوده، مربّی تیم ایران دو بازیکن دفاعی تیزپا و قبراق را مأمور کرده بود تا از جلو و عقب مراقب این اعجوبه باشند که در چشم بههمزدنی، دروازه را سوراخ میکند.
بازی با شور و هیجان زنان و مردان در استادیوم آغاز شد که با کمال تعجب و تأسف، حسنی جان، یکی از بازیکنان ایرانی، در یک کشاکش جانانه، توپ را به سوی دروازه خودی فرستاد و یک گل به تیم ایران زد!
فریاد «ای وایِ» تماشاچیان به هوا رفت. بازیکنان ایرانی مشت بر کلّه خود زدند. داور چهارشاخ مانده بود و مربّی انگشت به دهان، که حسنی جان، با هیجانی که از حضور مارادونا به او دست داده بود، دومین گل را وارد دروازه خودمان کرد!
پیش از آن که حسنی جان موفق شود گل سوم را بزند، مربّی تیم از کنار زمین به بازیکنان مراقب مارادونا ندا داد که آقا «مارادونا را رها کنید، مواظب حسنی جان باشید!»
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
نمیدانم «حسنی جان» کیست و قهرمان این داستان نام اصلیاش چیست، اما جای آن مربّی فوتبال، خالی که امروز سر سپاه پاسداران داد بزند، «ضد انقلاب را ول کنید، مواظب علمالهدا باشید!»
در مورد دستگیری مدیر سایت آمدنیوز، گفتند نیروهای بااقتدار امنیتی و اطلاعاتی، با هوشمندی و کاردانی و عملیات غافلگیرانه برآمده از مدرنترین سیستمهای جرمشناسی و دستگاههای مجهز به انگشتنگاری ویرچوال (مجازی) و تعقیب از راه دور و بهکار بردن فرمولهای فیزیک کوانتوم مربوط به روانشناسی بالینی و استراتژی کاربُردی و تعقیب چند لایهای و بهره گرفتن از فناوریهای جاسوسی و ضدجاسوسی و گستردن تور نامرئی و آویختن قلّاب مشورتی و با استفاده از عملیات سایبری و ضدسایبری و ایجاد تونل فریب و استفاده از تاکتیکهای جیمزباندی و نیمه جیمزباندی و فرستادن چتر مشاهداتی و نگاه کردن از تلسکوپهای جیبی و اکشنهای «کا گ ب»ای و ری-اکشنهای «سی آی اِ»ای، سرانجام توانستند با عرقریزی شبانهروزی، روحالله زم را به دام اندازند! غافل از این که آقای علمالهدا، در نماز جماعت خواهد گفت که دستگیری او، کار خدا بوده!
همه مدعیها و پوزخندزنها و مسخرهکنها را ول کنید، مراقب این بابا باشید که «اقتدار عظیم سپاه پاسداران و اطلاعات سپاه پاسداران» را هم یاد کرده، کلی هم هندوانه زیر بغل آنها گذاشته، اما آخرش گفته است: « ...... این که دستگیرش کنند، مثل یک موش مرده بگیرندش، کار خداست».
خوب، اگر معتقد به وجود خدا باشیم - و حتی اگر نباشیم - همیشه و در هر موردی میشود این حرف را زد. «کار خدا بوده.» اما اگر فیلم آقای امام جمعه را دیده باشید، طوری این حرف را میزند که انگار از دایره امور دستگیری بارگاه عدل الهی، شخصاً به او اطلاع دادهاند که «بسمه تعالا! - از خدا - به علم الهدا: عطف به استفسار حضرتعالی در باب دستگیری روحالله زم، مراتب به عرض پیشگاه مبارک خداوندگاری رسید که با تکان دادن سر آن را تأئید و تصدیق فرمودند».
امام جمعه وقتی این حرف را میزند، خاطرش جمع است که از آن جماعت به به گو و بع بع گو، هیچکدامشان نمیپرسد که این خداوند قادر متعال، چرا اینقدر انرژی از سپاه پاسداران و جیمزباندها و شِرلوک هُلمزهایش میگیرد تا طرف را مثل موش مرده دستگیر کند؟ اصلاً موش مرده چه نیاز به دستگیری حضرت باریتعالا دارد؟
اینطوری است که در جمهوری اسلامی، شأن پروردگار عالم را هم پایین میآورند و بعد از این که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی با هوشمندی و کاردانی و عملیات غافلگیرانه و تعقیب چند لایهای و بهره گرفتن از فناوریهای جاسوسی و ضدجاسوسی و...، یارو را خسته و درمانده محاصره میکنند، تازه ایزد منّان، خداوند بخشنده و مهربان، وارد صحنه میشود...، و موش مرده میگیرد!
تعجب ندارد اگر در جمعههای آینده، امام جمعه مشهد، خطبه هفتگی خود را با این دعا بیاغازد: «ای خدایی که زمین و آسمان را آفریدی و موش مرده گرفتی و روحالله زم را دستگیر کردی... ما را به راه راست هدایت فرما...»
بقیه دعا را هم آقای علمالهدا زیر لبی ادا میکند که جماعت نشنوند:
«ما را به راه راست هدایت فرما تا من تحت حمایتهای بیدریغ پدر زنم، جناب آقای رئیسی، ریاست محترم قوه قضاییه، و از اعضای برجسته هیئت چهار نفره اعدامهای چند هزاری در تابستان ۶۷، همچنان به تدارک صیغههای کم سن و سال و خوش اخلاق برای زائران عرب موفق باشم که آنها وقتی همسرانشان را جا میگذارند و برای زیارت ثامن الأئمه این همه راه میآیند، با خاطرهای خوش میهن اسلامی ما را با امید برگشت دوباره، ترک کنند!»
حالا که از موضوع اصلی دور افتادیم، این را هم بگویم که بنا به گزارش کمیته امر به معروف آستان قدس رضوی و گزارشهای سربازان و جاسوسان گمنام امام زمان، اخیراً مشاهده شده که بعضی از آقایان زائرانی که از عراق و سوریه و اردن میآیند، در مدت اقامت در مشهد مقدس، هیچ دیداری از حرم مطهر نمیکنند و به زیارت مرقد مقدس امام هشتم نمیروند، بلکه وقت خود را فقط در صیغه-کش خانهها گذرانده، بدون هرگونه زیارتی ایران را ترک میکنند.
این مورد تمرّد و جاخالی دادن، مورد اعتراض خدّام حرم شریف واقع شده و قرار شده که از این پس، پاسپورت زائرانی که به زیارت میروند، در مدخل حرم به مهر مخصوص ضامن غریبان ممهور شود، و چنانچه زائری در مراجعه به خانههای رفاه! مهر، زیارت در پاسپورتش نباشد، از سرویسها و خدمات تدارک شده محروم شود، یا اینکه با او گرانتر حساب کنند!