جوانان بیکار و خشمگین عراق با شعارهایی همچون "الشعب یرید اسقاط النظام"، "مردم خواهان سرنگونی حکومت هستند" از بغداد تا نجف و کربلا و دیوانیه و بصره و ناصریه دست به تظاهرات زدند. این جوانان که تمام عمر را در حالت جنگی گذراندهاند با شعار "بالروح بالدم لبیک یا عراق! " یعنی "با روحم با نفسم به یاریت میآیمای عراق! " پیامی قاطعانه نه تنها به نخبگان سیاسی عراق دادند، بلکه تمام دنیا را شگفت زده کردند.
عراقی که پس از چهل سال جنگ و کشمکشهای خشونت آمیز داخلی فاقد یک هویت واحد و مستقل بود، حال میتواند شناسه و سرمایهی سیاسی را که با شعارهایی همچون "با روح و با خون، فدایت میشویمای عراق" به دست آورد و در جهت کسب حقوق سیاسی و انسانی خود استفاده کند.
چرا مردم عراق دیگر از نیروهای سرکوب نمیترسند و ولی ما مردم ایران، که وضیعتی به مراتب بدتر و خطرناکتر داریم، هنوز نظاره گر نشستهایم؟!
دلایل بروز جنبش
۱. بیکاری جوانان به ویژه تحصیل کردگان - بنا بر آمار بانک جهانی در حدود ۲۵٪ از جوانان عراق بیکار هستند.
۲. فساد گستردهی حکومت گران - در ۱۶ سال گذشته در حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در این کشور دزدی و چپاول شده است.
۳. ناکارآمدی دستگاه دولت در ارائهی خدمات عمومی
۴. عدم مشروعیت سیاست پیشگان و نخبگان سیاسی و همچنین احزاب وسازمانهای سیاسی
۵. ضعف مدیریتی نه تنها دولتمردان فاسد عراقی، بلکه اشغالگران آمریکایی. کسری بودجه امسال دولت بالغ بر ۱۸ میلیار دلار است و در سال آینده دو برابر خواهد شد.
۶. بنا به دلایل سیستمی و فرهنگی، مردم منتظر ایجاد شغل از جانب دولت بودند ولی دولت نه توان ایجاد شغل را داشته و نه در ایجاد شرایط مناسب برای کارآفرینان و شکوفایی اقتصادی کارآمدی نشان داده است.
۷. صوری و شکلی بودن سیستم به اصطلاح دمکراسی موجود. از آنجا که همه احزاب در درون دولت حضور دارند، و همگی فاسد و مورد خشم مردم هستند، دیگر اپوزیسیون متشکلی وجود ندارد که دولت تشکیل داده و منویات مردمی را به اجرا در آورد.
ویژگیهای جنبش
۱) این جنبش بزرگترین چالش عراق پس از اشغال نظامی این کشور توسط امریکا است. در جنبش بهارعربی همچین جنبش سال ۱۳۸۸ در ایران تظاهرکنندگان خواهان برکناری دیکتاتور و رهبران مستبد بودند ولی این بار همچنین مردم عراق و لبنان، با شعارهای وحدت شیعه وسنی؛ خواهان سرنگونی رژیم حکومتی هستند. لذا خصلت انقلابی دارند تا اصلاح طلبی.
۲) این جنبش نه رهبری سیاسی مشخصی دارد و نه از ایدئولوژی خاصی تبعیت میکند.
۳) حاکمیت ملی در صدر مطالبات و خواستههای قیام کنندگان است. لذا بیشترین شعارها بر علیه دخالت جمهوری اسلامی ایران در این کشور سر داده شد: "ایران بَره بَره"، "ایران اخراج اخراج" و "ایران برو گمشو، عراق آزاد باقی خواھد ماند" و «ایران، اخراج - بغداد آزاد».
۴) ضدیت با تمامیت دستگاه سیاسی چه درون حکومتی چه بیرون حکومت همچون احزاب و سازمانهای سیاسی. چنانچه در شعارهای دانشجویان دانشگاه القادسیه شنیده شد: "لامقتدى ولا هادی.. حرة تضل بلادی"، "نە مقتدی نە ھادی.. کشورم آزاد میماند".
۵) بجای خصلتهای سکتاریستی سابق در این کشور، این جنبش دارای خواستههای ضد استبدادی، ملی و معیشتی است. در قیام شیعیان در بغداد با شعار "راە کربلا از سقوط ظالم و بلا (فساد) میگذرد" برگزار شد. و دانش آموزان و دانشجویان در فریاد میزدند: «مردم بە خیابانھا سرازیر شوید و حقتان را بگیرید!»
۶) ویژگی برجسته این جنبش رادیکالیسم و شجاعت بی نظیری است که جوانان در بیش از یک هفتهی گذشته از خود نشان دادند و با وجود هزینه سنگین بیش از ۲۵۰ کشته و بیش از ۱۱ هزار مجروح مصمم و پایدار به اعتراضات خونین ادامه میدهند. به بیش از ۶۰ نماد سیاسی، ساختمانهای دولتی، و مرکز احزاب و سازمانهای سیاسی از جمله کنسولگری رژیم آخوندی در کربلا حمله کردند.
وضعیت و ویژگیهای جنبش عراق شباهتهای بسیار زیادی با شرایط و مطالبات جنبش مردمی لبنان دارد. با اینکه سیستم سیاسی در لبنان پیچیده تر و قدیمی تر از عراق است ولی به چند شباهت عمده میتوان اشاره کرد:
o جنس سیاست مداران هر دو کشور تقریبا یکی است.
o اربابانی که برنامههای اقتصادی نئولیبرالی را به این سیستمها در عراق و لبنان تزریق کردند یکی است.
o ریاضت اقتصادی و فشار بر طبقه متوسط و فرودست در هر دو کشور و بیشترین کشورهای جهان سوم همسان است. چنانکه این همبستگی را در شعارها میتوان دید: "من العراق لبیروت ثورة وحدة ما بتموت" "از عراق تا بیروت انقلاب، یکی هستیم تا زمان مرگ با هم هستیم".
این اولین اقدام جدی مردمی برای برچیدن نفوذ نظامی-سیاسی رژیم اسلامی تهران در منطقه است. انتظار مردم عراق و لبنان و سوریه از همکاری مردم در این برهه کاملا بجاست.
راه چاره و برون رفت
سرکوب نظامی دیگر کارکرد ندارد. این ترفند نه تنها از جانب دولت، بلکه توسط شبه نظامیان حشد الشعبی و دیگر مزدوران سپاە قدس انجام شده و نتیجه ناکارآمد آن بر همگان روشن است. حتا اعلام حکومت نظامی و قطع اینترنت هم کار نکرد زیرا که این مردم دیگر نمیترسند. بخشی از نظامیان هم همراهی خود با تظاهر کنندگان را اعلام کردهاند.
برای پاسخگویی درست و قانع کننده به قیام و حل مسائل مردم به جان آمده عراق نیاز به تغییرات ساختاری در سیستم سیاسی همچون قانون اساسی و قانون انتخابات است. بدون این تغییرات، جایگزین کردن قشر نخبگان سیاسی که اندوختهی مالی قوی برای خود فراهم کردهاند به آسانی محتمل به نظر نمیرسد. دگرگونی در ساختارهای ناکارآمد نیاز به رفرمهای رادیکال و نگرش مدیریتی قابل اجرا دارد.
حاکمیت ملی این کشور با دخالتها و رقابتهای جمهوری اسلامی و امریکا زیر سوال رفته بود. تصمیمات ملی و کلان میبایستی تحت اختیار سیاست مداران سالم و مردمی قرار گیرد که خواستههای ملت را اجرا کنند. قوانین اصلاحی جدید میبایستی مسولیت دقیق تکنوکراتها را معین و مکانیسم پاسخگویی را مشخص کند، تا در صورت ارادهی مردم از کار بر کنار شوند.
دو جریان رهبری قابل قبول یکی در میان نخبههای سیاسی موجود و دیگری در بین انقلابون باید شکل بگیرد تا برای این تغییرات بتوانند مذاکره و توافق و تصمیم گیری کنند.
هر جنبش اجتماعی و یا سیاسی برای موفقیت به دو عنصر اساسی نیاز دارد:
۱. رهبری جنبش
۲. سازماندهی
از همان روزهای نخستین جنبش اولین نشانههای اقدام به سازماندهی دیده شده است، ازجمله شکل گیری گروههای امداد رسانی و انتقال زخمیها به مراکز درمانی، گروههای تهیه خوراک و آب و پخش آنها، گروههای نظافت خیابانها و گروههای فیلم برداری و انتقال به خارج. ولی یک جنبش به این وسعت نیاز بسیار بیشتری به سازماندهی و تقسیم کار و مدیریت کار در سطح خرد و کلان دارد.
در تداوم جنبش پس از زنان و دانشجویان، وکلا و حقوق دانان و دانش آموزان و دیگر اقشار جامعه بە جوانان بیکار و قیام مردم عراق پیوستند. در این قیام عمومی، تظاهرکنندگان نشان دادند که به عنصر اخلاق و شجاعت پایبندهستند. آیا خرد و دانش مبارزاتی و سیاسی هم به جنبش ره خواهد یافت؟