در شرایط فعلی که در ایران جنگی اساسی میان مردم و حکومت نکبت اسلامی در گرفته، پاسخ دادن به مطلب شخصی فریبکار و دغل که در روز روشن می خواهد کلاه از سر خوانندگان مطلب اش بر دارد بسیار بیجا و بی موقع به نظر می رسد و من به خواننده حق می دهم از من گله کند، ولی عدم پاسخگویی، که ممکن است باعث فریب خوردن برخی از خوانندگان -که «فقط» به نوشته ی این شخص و نه «مطالبی که به آن ها ارجاع داده» توجه می کنند- شود، نوعی باز گذاشتن دست شخص حقه باز است که فکر نمی کنم در هیچ شرایطی جایز باشد. لذا با عرض پوزش از خوانندگان گرامی این چند خط توضیح را می نویسم.
بهروز ارژنگ، مطلبی نوشته است با عنوان «در این گیرودار «سخن» چرا قلمش را به پیچ تفرقه کج کرده» که در همین سایت آن را می خوانید.
در مورد آخرین مطلب ام که در باره ی صحبت های آقای دکتر سازگارا ست، مطلب موجود و ویدئوی سخنان جناب سازگارا هم ذیل مطلب موجود است که نیازی به پاسخ گویی ندارد.
در مورد تلاش جناب ارژنگ برای اصلاح طلب نشان دادن من و این که مردم را تشویق به رای دادن در انتخابات کرده ام (!)، و ضمن آن هم به هواداری از خامنه ای و جمهوری اسلامی و خوشحالی از از بیخ گوش گذشتن خطر حمله ی اسراییل به ج.ا. پرداخته ام (!) و از به پرواز در آمدن ققنوس حسن روحانی برای نجات این ها و عدم سقوط جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان و دولت بشار اسد اظهار شادمانی کرده ام (!) یا خوانندگان با عقل سلیم خود به سخیف بودن اظهارات این شخص که ظاهرا بر اساس نوشته های من -یعنی سخن- و مدارک «رو شده» می باشد پی برده اند، یا با خواندن سطحی مطلب مذکور، علامت سوالی در مقابل شان ظاهر شده که از این دسته ی دوم فقط درخواست می کنم، به لینک هایی که این شخص، به مطالب من داده مراجعه کنند، و اگر با خواندن نوشته های من همین چیزی که جناب ارژنگ برداشت کرده، یا سعی می کند برداشت کند، برداشت کردند، عرضی ندارم، ولی اگر بر خلاف نوشته ی او برداشت کردند، مراقب مطالبی از این دست که افرادی با اغراض مختلف منتشر می کنند باشند.
چند روز پیش در ویدئویی دیدیم که شخص کف زنی که اتفاقا خیلی مودب و سر به زیر هم بود، هفت قطعه اسکناس را گرفت و شمرد و به دست خبرنگار داد، و در طی این شمردن، سه قطعه اسکناس را چنان ربود که دوربین تلویزیون هم نتوانست چگونگی غیب شدن سه اسکناس ربوده شده را نشان دهد!
با وجود نویسندگان کف زن و ظاهرالصلاحی چون بهروز ارژنگ، دفاع از خود شاید غیر ممکن باشد، اما به هر حال باید به خوانندگان هشدار داد که مراقب ذهنی که از شما ربوده می شود باشید! :)