Monday, Jan 6, 2020

صفحه نخست » اهدافی دو گانه و راه حلی سه گانه، اسماعیل نوری علا

Esmaeil_Nouriala.jpgبخشی از سخنرانی اسماعیل نوری علا
در نشست هفتگی مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران


جنبش سکولار دموکراسی ایران و مهستان‌اش نه حزب‌اند و نه یک جبههء سیاسی، اما یک راه روشن فکری و گفتمانی معینی را تعقیب می‌کند که دارای دو هدف اصلی است:
- یکی کوشش برای حصول اطمینان از این که بعد از حکومت اسلامی فعلی سکولار دموکرات‌ها بتوانند یک قانون اساسی و یک حکومت سکولار دموکرات را تقدیم ملت یکپارچهء ایران کنند و در ظل این قانون اساسی همهء نحله‌های فکری سیاسی بتوانند فعالیت کنند و برای ساختن ایران برنامه‌های خود را ارئه دهند تا مردم هر برنامه را که برای زندگی خود بهتر دیدند آن را در انتخابات‌های منصفانه و آزاد برگزینند و به نمایندگان آن برنامه مهلت دهند که برای مدتی معین و محدود مملکت را بگردانند و اگر موفق بودند دوباره انتخاب شوند و اگر نبودند جای خود را به تشکیلات دیگری که مردم انتخاب می‌کنند بدهند.
یعنی نگرانی اصلی سکولار دموکرات‌های گرد آمده در مهستان فردای ایران است که دربارهء آن توضیحات بیشتری را عرض خواهم کرد.

- اما هدف دیگر جنبش و مهستان عبارت است از همواره کردن راه برای ایجاد یا پیدایش یک آلترناتیو سکولار دموکرات است که این موضوع بیشتر به بحث امشب من مربوط می‌شود و در مورد آن هم توضیحاتی را عرض خواهم کرد.
این دو هدف با توجه به وضعیت کشور ما انتخاب شده اند؛ وضعیتی که حکومت اوباش بی سواد و بی اطلاع و تعصب زده و خرافاتی کنونی آن را بمدت چهل سال بر کشور ما تحمیل کرده‌اند و موجب شده‌اند که ایران ما در پائین تمام حداول شاخص یک «زندگی مرفه و آزاد و باز» قرار گیرد و هنوز هم با ماجراجوئی و سرکوب دست از سر ملت ما بر نمی‌دارند. اکنون دیگر بر همهء دنیا آشکار شده است که اکثریت ملت ایران حکومت فعلی را نمی‌خواهند و انقلابی را که چهل سال پیش به دست همسن‌های من انجام شد موجب این نکبت دائمی می‌دانند و هر چند وقت یک بار، با رستاخیزی سرشار از ایثار و فداکاری، برای برانداختن‌اش به میدان می‌آیند و با خسارات جانی و مالی فراوان به خانه‌ها برگشته و منتظر فرصتی دیگر می‌شوند.
یعنی این رستاخیز میهنی، که می‌تواند حاصل بهم پیوستگی همهء طبقات و اقشار جامعه باشد، به دو دلیل عمده همه گیر نمی‌شود و هر بار شکست می‌خورد. این دو دلیل را می‌توان در:
۱. فقدان رهبری مورد توافق همگان (که ما آن را آلترناتیو سکولار دموکرات می‌دانیم) و
۲. نگرانی از اینکه با فروپاشی حکومت نارکارآمد و مضحک فعلی وضع بدتر نشود
... جستجو کرد. جال اگر خوب دقت کنید می‌بینید که اهداف دوگانهء مهستان نیز بر اساس همین دو دلیل انتخاب شده‌اند.
ما در جستجوی راه‌های یافتن رهبری سکولار دموکرات و منسجم و معتمد مردم هستیم که بتواند تضمین کند که آیندهء پس از حکومت اسلامی، هرج و مرج و جنگ داخلی و تجزیه کشور نیست و اطمینان دهد که برای آیندهء ایران برنامه هائی مشخص برای توانمند کردن نیروی کار جوان کشور دارد و فضای کشور را سرشار از آزادی و رفاه می‌خواهد، و نمی‌گذارد که کشوری با ثروت‌های بی شمار طبیعی‌اش و نیروی کار هوشمند و توانایش به فلاکت و گدائی بیافتد.
اما این چنین رهبری امیدوار کننده‌ای را از کجا پیدا کنیم؟ بحث امروز من مختصراً پاسخی را برای این پرسش مطرح می‌کند. در مورد چگونگی یافتن رهبری مورد نظر ما سه راه بیشتر وجود ندارد.

راه اول
راه اول بر اساس این فرض ساخته می‌شود که خط مقدم جبههء مبارزه با حکومت مسلط بر کشورمان در داخل کشور است و در نتیجه رهبری مورد نظر هم باید از دل مبارزات فعالان داخل کشور زاده شود. حتی عده‌ای‌ای معتقدند که این رهبری هم اکنون در داخل کشور وجود دارد و حتی پس از بی آبرو شدن اصلاح طلب هائی همچون خاتمی و دار و دسته‌اش از یکسو از آقای مهندس میرحسین موسوی و همسرشان و نیز آقای کروبی یاد می‌کنن و از سوی دیگر معتقدند شخصیت هائی مثل خانم ستوده یا خانم..... یا آقای نوری زاد و یا آن ۱۴ نفری که با صدور اعلامیه‌ای خواستار استعفای خامنه‌ای شده‌اند رهبر هستند. اما اگر این نظرها را بپذیریم باید خیال مان جمع باشد که در داخل کشور و در زندان‌های آن ده‌ها رهبر سیاسی وجود دارند که اگر فرصتی پیش آید ظهور خواهند کرد و مبارزات را به ثمر مطلوب خواهند رساند.

راه دوم
اما همین که می‌بینیم حکومت سرکوبگر مسلط بر کشورمان از یکسو این به اصطلاح رهبران را در زندان نگاه می‌دارد و، از سوی دیگر، اجازهء شکل گرفتن تشکیلاتی را که در خدمت این رهبران باشد نمی‌دهد موجب شد که عدهء دیگری بر این عقیده باشند که آلترناتیو ودر نتیجه تشکیلات رهبری باید در خارج کشور شکل بگیرد. در این اردوگاه که سکولار دموکرات‌ها در آن نقش عمده را دارند، تلاشی دائمی برای ایجاد یک جنین تشکلی ادامه دارد اما هیچ کدام آنها راه بجائی نبرده‌اند. توجه کنید که تأکید من بر اردوگاه سکولار دموکرات‌ها است و کاری به کوشش‌های دیگری که در جمع کمونیست‌ها و مجاهدین و اسلامیست‌های دیگر و سلطنت طلبان (نه پادشاهی خواهان پارلمانی) صورت می‌گیرد ندارم.
البته ما در گذشته شاهد اقدام‌های تشکیلاتی چندی بوده‌ایم. مثلا می‌توان به اقذدام شاهزاده رضا پهلوی برای تشکیل «شورای ملی ایران» اشاره کرد کهبا توجه به اهمیت شخصیت شاهزاده امیدهای بسیاری برانگیخت اما در نهایت کار این شورا به چنان بن بستی برخورد که خود شاهزاده از ریاست و عضویت در آن استعفا داد و از آن پس نیز از همکاری با هر نوع تشکیلاتی که بتواند بصورت آلترناتیو سکولار دموکرات درآید خود داری کرد. متآسفانه هنوز علل شکست این اقدام برای عموم تشریح نشده است.
همچنین، در همین سالی که گذشت ما با دو تلاش قابل توجه مواجه بوده‌ایم که راه بچائی نبرده‌اند. تلاش اول به تشکیل «جبهۀ جمهوری دوم» مربوط می‌شود که دو «سازمان ایران لیبرال» (که خود را از بقایای تشکیلات زنده یاد بختیار می‌داند) و «حزب ایران آباد» کلید آن را زدند اما در سال گذشته پیوندشان گسسته شد. آقای دکتر رامین کامران که گویا مسئول اول «سازمان ایران لیبرال» هستند اخیراً در مقاله که در سایت سازمان‌شان منتشر شده شرح جالبی از اهداف این جبهه را ارائه داده و نوشته است: «هدف جبهۀ جمهوری دوم برقرار کردن نظام جمهوری دمکراتیک و لائیک در ایران بود. جبهه، با این کار، در حقیقت به همان راهی رفت که انقلاب مشروطیت در ایران گشود و مصدق و بختیار رهروان شاخص آن هستند. تأکید بر لائیسیته که اقتضای موقعیت امروزی ماست، وجه مشخصۀ گفتار جبهه بود. کار عمدۀ دیگری که جبهه انجام داد، طرح جمهوری خواهی به عنوان گزینه‌ای جدی بود، با فراتر بردن‌اش از استفاده‌ای که معمولاً گروه‌های چپ از آن می‌کنند و به طرح جمهوری خلقی و... تقلیل‌اش میدهند و البته جدا کردنش از هر نوع پروژۀ مذهبی. موضعگیری جدی در مقابل بازگشت سلطنت، مکمل و لازمهُ این گفتار بود. ابراز مخالفت با دخالت خارجی در تعیین سرنوشت ایران هم که به طور صریح انجام شد و تمامی نامزدان این دخالت، از آمریکا و اسرائیل گرفته تا کشور‌های ریز و درشت منطقه را شامل گشت، یکی دیگر از شاخصه‌های گفتار جبهه بود که دائم بر آن تأکید گشت. مقابله با گروه‌های قلابی که به طور ادواری، با پول و تبلیغات مشکوک سر هم میشود و به مردم عرضه میگردد، مکمل این دو خط عمل بود، چون همه میدانند که پشتیبانی خارجی متوجه است به بازگشت سلطنت و از طریق این گروه‌ها انجام میگردد. هیچکدام اینها از شلاق انتقاد جبهه در امان نماندند. عرضۀ گفتاری لائیک که رابطۀ سیاست و دین را در ایران آینده روشن سازد، مهمترین وجه مشخصۀ جبهه بود که با بیشترین پذیرایی نیز مواجه گشت. گسترش هر چه بیشتر عبارت لائیسیته در بین نیروهای سیاسی و نیز رویکرد مثبت مذهبیان گشاده فکر نسبت بدان، نشانۀ بارز اقبال همه جانبه به این گفتار بود».
همانطور که ملاحظه کمی کنید طلوع جبهه‌ای با این اهداف دلگرم کننده برای همه سکولار دموکرات‌ها هیجان آور بود اما آقای دکتر کامران در ابتدای مطلب‌شان چنین نوشته‌اند: «دفتر عمر جبهۀ جمهوری دوم، که در بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۷ گشوده شده بود، پس از حدود پانزده ماه، در پنجم آذر ۱۳۹۸ بسته شد. حزب ایران آباد به طور کاملاً غیر مترقبه اعلام کرد که نیروهایش را از ساختار جبهه بیرون می‌برد، شرک‌اش را در برنامه‌های مشترک پایان می‌بخشد و برنامۀ تلویزیونی "به سوی جمهوری دوم" را، که از تلویزیون دیدگاه پخش می‌شد، قطع می‌کند. حزب، رسماً عضویت خود را در جبهه پس نگرفت، ولی به این ترتیب، هرگونه همکاری عملی را با جبهه قطع کرد». و ارزیابی ایشان از این ناکامی چنین است: «... میتوان از خود پرسید که ضربه دیدن جبهه چه پیامدی در این زمینه‌ها دارد و اصلاً تأثیرش بر مبارزه چه خواهد بود؟ در یک کلام باید گفت که این تأثیر منفی است و جز این هم نمی‌توانست باشد. به نظر من، جبهه توانست ظرف پانزده ماه فعالیت خود، با عرضۀ عقاید و بخصوص موضعگیری‌هایش، جای خود را در بین گروه‌های اپوزیسیون باز کند و هویت سیاسی خویش را به روشنی، مشخص و بیان نماید. اما وقفه در کارش به همۀ‌ اینها لطمه زد».
مورد دوم هم به حزبی بر می‌گردد که من خود از مؤسسان آن هستم. نگاهی به گزارش آقای منوچهر یزدیان، دبیر کل این حزب می‌تواند ما را با این مشکل اساسی اپوزیسیون در خارج کشور آشناتز کند. ایشان در گزارش خود به کنگره سالانهء حزب، در مورد اقدام مشترک حزب‌شان با حزب مشروطه ایران در راستای ایجاد یک جبههء سکولار دموکرات می‌نویسند: «برای ما دو راه در چشم انداز قرار داشت یکی تشکیل ائتلافی از دو حزب و دیگری تلاش برای گرد آوردن گروه‌های دیگر. ما و حزب مشروطه در عمل راه دوم را برگزیدیم. در این راه از "جنبش رنسانس ایرانی"، "جنش ما هستیم"، "مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران"، "انجمن سکولار دموکراتهای هانوفر" و در ادامه از "شبکهء فرشگرد" خواستیم که برای ایجاد یک همکاری مشترک به ما بپیوندند. اما این تلاش در ادامهء خود موفقیت آمیز نبود. در واقع آنچه قرار بود از آن جبهه واحدی از سکولار دموکرات‌ها بیرون آید وزن کافی برای اعلام موجودیت نداشت. افزون بر این: اختلافات و سوء تفاهماتی بین حزب ما و حزب مشروطه، کناره گیری "جنبش ما هستیم" به بهانه‌ای واهی، جذب نماینده "انجمن سکولار دموکرات‌های هانوفر" به "جنبش ما هستیم"، اعلام نمایندگان فرشگرد مبنی بر اینکه "فرشگرد" یک شبکه است و نه یک سازمان، و اینکه "رنسانس ایرانی" نیز به این دلیل که آنها "رسما" گروهی فرهنگی هستند نه سیاسی و عملاً فعالیتی در این جمع نداشتند وقایع و موانع دیگری بودند بر سر راه تشکیل یک همکاری مشترک».
البته در سال گذشته یک نهاد مدعی سکولار دموکرات بودن هم با نام «شورای مدیریت گذار» اعلام موجودیت کرده است که هنوز وجود دارد اما تا کنون اقدام روشنی در مورد رسیدن به مقام آلترناتیو حکومت اسلامی از آن دیده نشده است. در عین حال دبیرکل حزب سکولار دموکرات ایران در این مورد نیز تعریضی قابل توجه دارد که آن را هم می‌خوانم. ایان در گزارش خود نوشته است: «در اواسط تابستان ۲۰۱۹ تشکیل "شورای مدیریت گذار" به ریاست آقای حسن شریعتمداری اتفاق افتاد. در این رابطه شورای مرکزی حزب ما تصمیم گرفت که با حضور آقای دکتر نوری علا در نشست‌های این شورا بعنوان تنها جریان سیاسی‌ای که داعیهء سکولار دموکرات بودن دارد و خود را آلترناتیو حکومت اسلامی می‌داند، از این شورا پشتیبانی کند. در عین حال حزب ما بر این استدلال تکیه داشت که حضور در "شورای مدیریت گذار" راه درست تأثیر گذاری در آن است. شوربختانه حزب مشروطه ایران در این راه با ما همراه نشد و کنفرانس لندن آن حزب (۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹) عملاً به سکوئی برای تبلیغات علیه شورای مدیریت گذار تبدیل شد». و بگذارید تنها نکتهء مثبت این گزارش را هم برایتان بخوانم تا مطلبی را فرو گذار نکرده باشم: «در پایان شایسته یادآوری است که پس از مدتی رابطه سرد بین حزب ما و حزب مشروطه ایران دیگر باره برقرار شد و، پس از نشست‌های توجیهی، شفاف سازی‌های لازم و کنار زدن کج‌ فهمی‌ها، بار دیگر ارتباط منظم بین دو حزب برقرار گردیده است».

راه سوم
سومین راه نیز بااین مضمون کرراً مورد توجه قرار گرفته است که: «آلترناتیو سکولار دموکرات باید رهبران داخل و خارج را در کنار هم قرار دهد تا آنها با کمک به یکدیگر چنان نهادی را بوجود آورند که از یکسو برای براندازی حکومت اسلامی مسلط بر ایران می‌کوشد و از سوی دیگر راه را برای جلوگیری از هرج و مرج و آنارشیسم و جنگ داخلی و تجزیه ایران می‌بندد».
در واقع بحث امروز من به همین راه سوم مربوط می‌شود که راهی عاقلانه تر و کارآمدتر از آن دو راه است اما موانع تحقق آنقدر متعدد است که کوششی در این مورد هنوز صورت نگرفته است.
البته همه سازمان‌های سیاسی مدعی آنند که با داخل کشور ارتباط و پایگاه دارند. کرراً از فعالان سیاسی خارج کشور می‌شنویم که «بچه‌های ایران عقیده دارند که...» ولی معلوم نیست این بجه‌های ایران که نظرشان را به اطلاع فعالان خارج کشور می‌رسانندریال جز پسر عمو ودختر دائی این فعالان چه کسانی هستند و در کدام از سطح رهبری فعالند.
سرکوب مشدد حکومت هم از یکسو باعث شده که ارتباط رهبران داخل و خارح به حداقل برسد و از سوی دیگر آنها که علناً با خارج کشوری‌ها تماس می‌گیرند مورد سوء ظن قرار گیرند که چگونه می‌توانند زیر نگاه خونریز حکومت اینگونه آزادانه در مورد ارتباط با خارج عمل کنند.
با توجه به این مشکلات است که من امروز می‌خواهم ایجاد یک واسطهء بین داخل و خارج را پیشنهاد کنم. این پیشنهاد بر این اساس مطرح می‌شود که فعالان سیاسی داخل کشور که معتقدند باید با فعالان خارج کشور تماس داشته باشند اما نمی‌خواهند این همکاری را علناً و به نام خودشان انجام دهند قطعاً در خارج دوستان یا افراد خویشاوند معتمدی دارند. آنها می‌توانند یکی از معتمدین خود را که در خارج ساکن است بعنوان نمایندهء خود انتخاب کرده و پیام‌هاشان را از طریق آنها به فعالان خارج کشور برسانند.
بنظر من، برای انجام این کار وجود یک نهاد واسط مورد نیاز است که:
۱. از همکاری حداقل سه تن از شخصیت‌ای خارج کشور بوجود آید
۲. آنها کوشش کنند که نمایندگان داخل کشوری‌ها و فعالان خارج کشور بتوانند در زیر سقف این نهاد با هم تماس بگیرند
۳. بدین منظور شرح وظایف نهاد برآمده از همکاری آنها بر اساس تشریح چگونگی ارتباط داخل کشوری‌ها از طریق نمایندگان معتمدشان تهیه شود.
۴. خودشان، جدا از سلیقه‌ها و پیوند‌های تشکیلاتی احتمالی‌شان، دخالت مستقیمی در چگونگی تماس‌ها نداشته باشند و بیشتر وسیله‌ای برای انتقال پیام‌ها باشند.
۵. و کوشش کنند که تا آشنائی‌های حاصله را بسوی ساختن یک آلترناتیو محکم و کارا هدایت کنند.
من و همکارانم در مهستان جنبش سکولار دموکراسی ایران از همهء ایرانیان سکولار دموکرات و علاقمند به ایجاد آلترناتیوی متشکل از فعالان داخل و خارج توقع داریم که ما را در مورد شکل دادن و سامان یابی چنین واحد ارتباطی سرنوشت سازی راهمانی کنند تا بر اسا همفکری و همدلی‌هامان بتوانیم گره کار گشوده و تشگکیلات جامع و گسترده از سکولار دموکرات‌های دو سوی مرزهای کشورمان پدید آوریم.
باری، از حوصله و شکیبائی شما در شنیدن سخنانم تشکر می‌کنم و منتظر دریافت راهنمائی‌های شما چه در نشست امروز و چه در روزهای آینده هستم.

http://www.puyeshgaraan.com/Esmail.htm



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy