رویدادهای اخیر و حضور فعال معترضین در دو ماه آبان و دی این سئوال را مطرح میکند که آیا باز هم کشورمان به سوی یک انقلاب دیگر میرود؟ پاسخها متفاوت است. برخی بر این باورند که این شرایط به طور قطع ره به یک انقلاب میبرد، بعضی معتقدند که تغییری در راهست اما انقلاب نیست و سرانجام عدهای هم بیان میدارند - و یا حداقل امیدوارند- که شاهد هیچ تغییری نخواهیم بود.
هر یک از ما میتوانیم بنا به موقعیت فردی خویش یکی از این سه برداشت را از شرایط فعلی داشته باشیم. اما مهم در این میان واقعیتی است که، در ورای چارچوبهای تنگ یا فراخ ذهن ما، در بیرون، در حال روی دادن است. پس بهتر است به پرسش فوق بیشتر بر اساس عینیت توجه کنیم تا فرض و ذهنیت، چرا که انقلاب نه با آرزوی ما روی میدهد ونه با نفی ما از میدان به در میرود.
انقلاب چیست؟
انقلاب، آن جنبش اجتماعی است که یک رژیم سیاسی را پایین میکشد و ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دگرگون میکند. جنبشی که در تغییر رژیم توقف کند انقلاب نیست؛ از آن سوی، مردمی که بخواهند، بدون تغییر رژیم، ساختارها را به طور عمیق دگرگون سازند، ره به جایی نمیبرند. در مورد شرایط کنونی ایران اگر بخواهیم نظرسوم- یعنی این که قرار نیست آب از آب تکان بخورد- را کنار بگذاریم و بپذیریم که تغییری در راهست، این پرسش مطرح میشود که آیا این تغییر، پتانسیل تبدیل شدن به یک انقلاب را دارد یا در حد ایجاد برخی از بازسازیهای سیاسی متوقف خواهد شد.
برای پاسخ گفتن به این سوال باید دید انقلابها چگونه شکل میگیرند:
در چارچوب دولت-ملت، هر حاکمیتی نیاز به دو نوع مشروعیت سیاسی و اجتماعی دارد. تبلور مشروعیت اجتماعی پایبندی جامعه به نظم اجتماعی و رعایت خودجوش هنجارهای حاکم بر آنست. تبلور مشروعیت سیاسی در اعطای حق انحصاری اعمال خشونت به دولت و رعایت قوانین است. وقتی رژیمها در قهر با جامعه قرار میگیرند نخست مشروعیت اجتماعی را از دست میدهند. در این جا جامعه در سطوح خرد روابط درون خود، مانند معاشرت، معیشت و اخلاق، دچار تکانههای سخت میشود. زمانی که مشروعیت اجتماعی حاکمیت از دست رفت، مردم با تجربهی اشکال مختلف خشونت، دیگر انحصار اعمال خشونت را برای دولت به رسمیت نمیشناسند و حکومت به شکل غاصب قدرت مطرح میشود.
انقلاب ترکیب عدم مشروعیت اجتماعی و عدم مشروعیت سیاسی است. وقتی در جامعهای مشکل فقط عدم مشروعیت سیاسی باشد-مثل فرانسهی کنونی- نیاز به انقلاب نیست و با ترمیم حاکمیت از راه انتخابات زودرس مشکل حل میشود. انقلاب ضرورت خود را از زمانی به یک جامعه یادآور میشود که مشکل عدم مشروعیت اجتماعی نیز مطرح است.
زمانی که در کشوری رژیم حاکم با آشوب اجتماعی از یکسو و بن بست سیاسی از سوی دیگر روبرو شود به طور عملی با شرایط انقلابی مواجه است، لیکن هنوز با انقلاب روبرو نیست. انقلاب ترکیبی از جبر شرایط و ارادهی مبارزین است. در حال حاضر در ایران اطمینان برخی در مورد احتمال بروز یک انقلاب ناشی از همین تمرکز بر وجود عنصر شرایط عینی است که تبلوری از نبود مشروعیت اجتماعی و سیاسی حاکمیت است؛ در همین حال، شک و تردید عدهای دیگر در این باره، به دلیل نبود عنصر ذهنی آن، یعنی ارادهی مشخص کنشگران میباشد.
به این ترتیب در واقع هر دو درست میگویند، اما این که نمیتوان قضاوت هیچ یک را مبنایی متقن برای سنجش آیندهی ایران دانست به دلیل آنست که هر یک از این دو فقط یک عنصر از دو عنصر ضروری و لازم برای انقلاب را برجسته میکنند و دیگری را تا حد زیادی نادیده یا دست کم میگیرند. به همین دلیل، برای قضاوتی بهتر در این مورد بد نیست که ببینیم از ترکیب این دو عنصر چه بیرون میآید.
در شرایط فعلی کاملا محسوس است که آشوب اجتماعی در ایران در حال گسترش است و تشدید بن بست سیاسی و حرکت به سوی فلج مدیریتی کشور نیز در حال وقوع میباشد. با گسترش این دو، هم شرایط عینی انقلاب تقویت میشود و هم شرایط ذهنی در میان معترضین و فعالان جامعه شکل میگیرد.
شرایط ذهنی انقلاب ناشی از درک دو نکته است: نخست باور به ناممکن بودن ادامهی حیات جامعه به شکل فعلی خود و دوم، باور به توانایی خویش در ساختن یک جامعهی جدید. تحقق این دو امر و به ویژه مور دوم آسان نیست. در حالی که بیان این که این شرایط ذهنی هم اکنون در ایران فراهم است قدری اغراق آمیز خواهد بود، این نکته که با تشدید شرایط عینی، شرایط ذهنی نیز تکوین یافته و به گسترهی لازم خویش دست خواهد یافت حرف بی راهی نخواهد بود.
در این موقعیت، کاملا هویداست که هر چقدر رژیم در مقابل تغییرات بدیهی مورد نیاز کشور سماجت به خرج دهد، زمان لازم برای شکل گیری شرایط ذهنی یک انقلاب را فراهم میسازد؛ و از آن جا که شرایط عینی انقلاب مهیاست، با گذر زمان تردید نیست که هر دو عنصر لازم برای بروز یک انقلاب در ایران فراهم خواهد شد.
البته در این میان نباید پارامترهای دیگر مانند شرایط جهانی، شرایط منطقه و نیز احتمال رفتارهای غیر عادی منجر به بروز جنگ را از یاد ببریم. با نگاهی به یک مقاله که اخیرا در مورد «ده ویژگی اعتراضات دی ماه» (۱) منتشر شده است میبینیم که هر ده خصوصیت-که در این جا به زبان و زعم خود بازتولید میکنیم- در مسیر ترسیم شدهی بالا حرکت میکنند:
• فاصلهی زمانی میان تظاهرات اعتراضی کمتر شده و به تدریج خصلت پیاپی به خود میگیرند.
• در این میان ترس مردم کم و کمتر میشود.
• در دل شعارها و تظاهرات رهبری نظام مورد هدف قرار میگیرد.
• براندازی به عنوان نتیجهی طبیعی حرکت مطرح میشود.
• نیروهای حائل میان نظام و مردم حذف میشوند.
• رویارویی به طور مستقیم میان مردم و سپاه است.
• سپاه برای مهار مردم نیرو کم آورده.
• محرومین و طبقهی متوسط به هم پیوند خوردهاند.
• حلقههای ثانوی مشروعیت بخش نظام میریزند. (هنرمندان، ورزشکاران،...)
• رژیم در انجمادِ انکار گرفتار است.
بدیهی است که تمامی این ده خصوصیت، در کنار واقعیتهای معیشتی، مالی و مادی، در حال تکمیل بالقوهی عناصر نیاز برای بروز یک انقلاب هستند. انقلابی که در صورت وقوع، مثل حرکت ۱۳۵۷، اگر توام با هوشیاری و به کارگیری دانش تجربی نباشد، میتواند به هر ناکجاآبادی کشیده شود. به همین خاطر، فرمول «آگاهی، آزادی، آبادی» باید مورد توجه قرار گیرد. بدون آگاهی آزادی ممکن نیست، بدون آزادی هم از آبادی کشور خبری نخواهد بود. پس، در همین ایام که جامعه دوران آبستنی انقلاب را طی میکند باید یاد بگیریم که چگونه این بار فرزندی متفاوت از زادهی تخریب گر ۴۱ سال پیش داشته باشیم. این بار، به جای انقلاب اسلامی، در صدد یک «انقلاب انسانی» باشیم. انقلابی که به جای تلاش برای سوار کردن اسلام بر جامعه در پی بناسازی جامعه بر روی محور ارزش جان و کرامت انسان باشد. شدنی است اگر بخواهیم.
***
۱- رادیو فردا: گزارش و تحلیل۱۰ ویژگی اعتراضات دی ۹۸ ۲۳/دی/۱۳۹۸ مراد ویسی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دیدن برنامه های تحلیلی کورش عرفانی به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
آدرس ایمیل تماس با نویسنده: [email protected]
در ایران؛ میمونها از مردم «برابرترند»! بابک داد
.... زیرا که از تبارِ دروغید، رضا مقصدی