در خطبههای نماز جمعه، خامنهای بعنوان رهبر جمهوری اسلامی و فرمانده کل قوا، از واقعه سرنگون ساختن هواپیمای مسافربری خطوط هوائی اوکراین که باعث کشتار ۱۷۶مسافر بیگناه شد و دنیا را تکان داد و به خشم آورد بعنوان واقعه تأسف آور که نباید تکرار شود یاد کرد، اما از کشته شدن قاسم سلیمانی و رهبر حشدالشعبی عراق و موشک پرانی به یک پایگاه نظامی تخلیه شده امریکا بعنوان "یوم الله" یاد کرد! چگونگی برخورد خامنهای به این سه واقعه ماهیت پلید وجنایتکارانه اورا یکباردیگردرمقابل انظار مردم ایران وجهان به نمایش درآورد. اوج ددصفتی اوآنجا بروزمیکند که مدعی میشود کسانیکه درایران وسایر کشورها با برپا کردن تظاهرات و گردهمائیها خشم وتنفرخورا به نسبت اقدام جنایتکارانه جمهوری اسلامی اعلام کردند، گویا برای انحراف افکارعمومی از"یوم الله" کشته شدن قاسم سلیمانی وحمله موشکی"پیروزمندانه" جمهوری اسلامی به پایگاه نظامی امریکا درعراق بوده است. درذهن علیل وفاسد خامنهای قتل عمد ۱۷۶ مسافروخدمه هواپیمای مسافربری آنقدراهمیت ندارد که بزعم او موجب کم رنگ شدن دو"یوم الله" درمیان اخبارخبرگزاریها شوند!
کشته شدن قاسم سلیمانی ازآن جهت برای خامنهای "یوم الله" است که با ساختن چهره کاذبی ازقاسم سلیمانی و گرداندن جنازه اودرشهرهای ایران وعراق جمعیتی را به خیابان کشاندند واین جمعیت را بزرگترین مراسم تشییع جنازه تاریخ تبلیغ کردند وآنگاه آن جمعیت را مدافع جمهوری اسلامی خواندند وذوب شده درولایت خامنهای تبلیغ کردند! حمله موشکی به پایگاه از پیش تخلیه شده امریکا درعراق را هم خامنهای بدین علت "یوم الله" اعلام کرد که گویا با زدن یک پایگاهی که هیچکس جرأت نزدیک شدن به آن را ندارد، اقتدار جمهوری اسلامی را به دنیا نشان داده است! که البته هیچیک ازاین دو"یوم الله" نتوانست جمهوری اسلامی را ازبن بستی که خودرا درآن گرفتارکرده است برهاند. وهمه میدانند نه آن جمعیتی که بدنبال تابوت سلیمانی راه افتاده بودندهوادارجمهوری اسلامی وخامنهای بودهاند ونه آن موشک هائی که به پایگاه تخلیه شده امریکا زده شد موقعیت نیروهای امریکا درمنطقه را متزلزل ساخته است. اما سرنگون ساختن هواپیمای مسافربری بوسیله سپاه پاسداران جمهوری اسلامی موجی از خشم وتنفر را درجهان علیه خامنه و سپاه پاسدان وحکومت اسلامی که به هیج قاعده وقانون بین المللی پای بندنیستند وخاورمیانه را به کانون منازعات مذهبی و قبیلهای وقومی تبدیل کردهاند برانگیخت.
بیت رهبری خامنهای بدرستی میداند که درهیچ زمانی مانند امروزتا این حد ازعدم مشروعیت در میان مردم برخوردارنبوده است، وخوب میداند که مردم ایران با خیزشها ومبارزات خود درطی دوسال اخیرودرهر فرصتی خواهان گذارازاین حکومت قرون وسطائی وجدائی دین از سیاست و تدوین قانون اساسی جدید شدهاند، بنابراین آوردن خامنهای به نماز جمعه تهران پس ازیک غیبت هشت ساله، حکایت از افلاس و ورشکستگی کامل جمهوری اسلامی در تمام زمینهها است. تعزیه گردانهای بیت رهبری، خامنهای را به این امید به نماز جمعه آوردند تا بلکه دوباره جمعیت انبوه قابل توجهی از مردم را ازاطراف واکناف تهران جمع کنند ومثل مراسم عزاداری برای سلیمانی، دوباره نمایش قدرت دهند وبه دنیا بگویند این جمعیت میلیونی هوادار جمهوری اسلامی و خامنهایاند، که دراین موردهم تیرشان به سنگ خورده است وعلیرغم تبلیعات وسیع ورایگان اعلام کردن اتوبوس ومترومجانی برای رسیدن به نماز جمعه، نتوانستند جمعیت موردنظرخود را درمصلی تهران جمع کنند وبا توجه به جمعیت ۱۰ -۱۲ میلیونی تهران تجمع نماز جمعه خامنهای بسیارناچیزبوده است.
وحرف آخروجان کلام خامنهای درپایان خطبههای نماز جمعه تهران این بود که مردم ایران باید بطورچشمگیر درانتخابات آینده شرکت کنند و با شرکت خود درانتخابات گویا دشمن را مأیوس کنند! البته خامنهای فراموش کرده است که مردم ایران درهر فرصتی فریادزده ک"دشمن ما همی جااست دروغ میگن امریکااست". خامنهای انتظار دارد بعد ازاین همه فجایع وبعد ازآنهمه کشتاروجنایت، باز مردم یکباردیگربروند پای صندوقهای انتخابات قلابی وبه قاتلان عزیزان خود وکسانی که این کشور را به این روز انداختهاند رأی دهند؟!
خامنهای ودستگاه سرکوب وتبلیغات هیتلری او بخوبی میدانند انتخاباتی که درپیش است بی رونق ترین نمایش انتخاباتی درطی ۴۰ سال گذشته خواهد بود، سرکردگان جمهوری اسلامی اعم از اصولگرا واصلاح طلب و اعتدال گرا وغیره همگی خوب میدانند که مردم ایران دیگر فریب آنان را نمیخورند و بر انتخاب بین بد وبدترنقطه پایان نهادهاند. مردم ایران بدرستی دریافته اندکه تمام بدبختیها اعم از بیکاری وگرانی و فقرو اعتیاد وفحشا و تبعیض وبی عدالتی و غیره وغیره همه ناشی از حکومت ولایت فقیه است و برای رهائی از تمامی دردها ومشقات موجود چارهای ندارند که این رژیم را براندازند. ترس خامنهای ازعدم شرکت مردم در انتخابات از این است که "یوم الله سلیمانی" که نیم امیدی برای او به ارمغان آورده بود به یأس تبدیل شود.
تحریم انتخابات میبایستی دردستورکارو مبارزه تمام ایرانیان ستمدیده ازجمهوری اسلامی قرارگیرد، عدم شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی را میبایستی بعنوان وظیفهای ملی وهمگانی تبلیغ کنیم و اجازه ندهیم جانیان جمهوری اسلامی نمایش مسخره مشروعیت را دوباره تکرار کنند.