دخالت در سوریه، عراق، لیبی... و اکنون پروژه سوریهای کردن ارمنستان و در همه اینها، آتش بیار معرکه شدن اردوغان و شعله ور کردن جنگ، با شرکت رژیم تهران و تروریسم بین الملل اسلامی، مخالف هرگونه آتش بسی بودن و سکوت در برابر آن، از جمله عملکرد بدون اعتراض قاطع و عمل گرا، یا اعتراضات آبکی و فانتزی اعضای قدرتمند گلوبالیزم حاکم بر جهان بوده است.
هر یک از این دخالتهای خونین، قابل تعقیب در شورای امنیت و اقدام جمعی بر اساس اصل چهل و دوم فصل هفتم منشور ملل متحد، میباشد. اما چرا بازیگران در صحنه، سکوت کرده، یا انفعالی، برخورد نموده، یا، به صدور بیانیه انتقادی نرم و عادی و بی خاصیت، قناعت نمودهاند؟
اکنون دو طیف، در خاورمیانه، رو در روی همدیگر، قرار گرفتهاند:
طیف اتحاد اعراب و اسرائیل، که خواهان خاتمه جنگ و کشتارهای منطقه و بازگشت به وضعیت عادی، در منطقه بوده و علیه شرارتهای منطقه، متحدا عمل میکنند. اما برخی از اعضای این طیف، با وجه اسلامی در مورد شرارتهای اردوغان، کج دار و مریز، رفتار میکنند.
مدافعین این طیف، یعنی حفظ کنندگان وضع موجود، که رژیمهای تهران، در وجه شیعی و اردوغان، در وجه سنی، در پی آن و آتش بیار معرکه هستند، اعضای ریز و درشت گلوبالیزم جهانیاند. که شامل اروپاییها، چین، روسیه و تروریستهای مربوطه میگردد و از تغییر وضع موجود، تضعیف یا حذف گلوبالیزم، هم وحشت دارند. چون قدرت و ادامه حیات خود را، در ادامه این وضع، میبینند. یا به این وضع عادت کرده و یا راه دیگری، بلد نیستند و این جامعه فاقد مردان و زنان بزرگ، است.
طرفداران تغییر، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و اعضای اتحاد اخیر اعراب و اسرائیل، باضافه اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران، از جمله مدافعین اصلی تغییر وضع موجود حاکم، بر منطقه و جهان هستند.
الیگارشی گلوبالیستهای متحد، منتظر شکست ترامپ، در انتخاباتاند. تا با روی کار آمدن بایدن، آب رفته را، به جوی گلوبالیزم باز گردانده، چرخهای سنگین اداره جهان را، با همان دنده سابق، چرخانده، کماکان به سبک سابق، از جمله، با تداوم شخم زدن خاور میانه و دیگر نقاط جهان، به بهای رونق کارخانجات خود، به این سبک از اداره جهان، ادامه دهند.
گروه نوزاد مخالف گلوبالیزم، جمع اندکی از بیا سوته دلان گرد هم آییمیاند. که با انتخاب ترامپ، برنامه تغییر وضع موجود جامعه بین المللی را، نه به نفع الیگارشی ثروت، قدرت و امکانات، بلکه به نفع جامعه بشری و ایجاد رفاه و صلح و... در کل این جامعه، در نظر دارند. چون در راس این برنامه، فرد مرکانتیلیست میلیاردری، قرار دارد. که در شرایط صلح و رونق اقتصادی، در جهان، به ثروت امثال خودش نیز، افزوده میشود.
علت رویکرد ملت ایران، به دکترین ترامپ، بخاطر این است. که بعد از چهار دهه تنهایی و بی کسی و ظلم و تعدی و جنایات بیشمارحاکمیت اسلامی بر آنان، فردی همانند کوروش بزرگ نیای ایرانیان، که در تنهایی و بی کسی یهودیان، به داد آنان رسید، این بار باسم دونالد، از آنان، در حرف و عمل، حمایت نموده است. این حمایت و ایجاد امید به تغییر و قوت قلبی که، در مردم کمر خم شده، در مقابل مشکلات، ایجاد گردیده، حتی با روی کار آمدن جو بایدن هم، از بین نمیرود. چون طی این مدت، ملت ایران، اراده خیزش نهایی را، در دلهای خود و در اعماق روح و ذرات وجود و تک تک سلولهای خویش، پرورش داده است. در نتیجه، رژیم اسلامی، حتی با روی کار آمدن ارباب هم، از نفرت و انفجار آتش فشانی خشم مردم ایران، رهایی نخواهد یافت. در هر دو صورت، پایان ماجرا و خاتمه این شب ظلمانی و سیاه، نزدیک است.
بانگ ِ سحر، مهران رفیعی