دوباره سال نوی جهانی از راه میرسد، سالی که اگر چه هنوز برخی آن را میلادی میخوانند، اما قرن هاست که دیگر نه ربطی به ژانوس، خدای استورهای دارد و نه ربطی به تولد مهر و یا مسیح.
سالی که در آستانهی آن هستیم، قرن هاست از مذهب رها شده است. همان رهایی که، انواع آزادیها و خوشبختیها را، چونان هدیهای ارزشمند، به مردمان بخش وسیعی از جهان بخشیده است. همان رهایی با شکوهی که سبب شده هر ساله میلیونها انسان، در چنین روزهایی بر کنار از هر مرام و مذهب و بی مذهبی، در کنار هم و با هم آغاز سال نویی را جشن بگیرند که هویتی انسانمدار و زمینی پیدا کرده است.
در این سال هایی که در کشورهای اروپایی و امریکایی زندگی کردهام، یکی از لذتهایم تماشای جنب و جوش و شادمانیهای این مردمی بوده که بی خیال از بکن نکنهای مذهبی، آزاد و سربلند به استقبال سالی نو و به امید فردایی روشن میروند.
و هر سال، در چنین روزهایی فراموش نکردهام که چندی بعد، وقتی مردمان سرزمینم در انتظار سال نوی ایرانی مان هستند، مردانی عبوس با صدایی خشن و قرون وسطایی به آنها هشدار میدهند که: «امسال هم خبری از جشن و شادمانی نیست؛ چرا که هزار و اندی سال پیش، در چنین روزهایی کسی از اهل تشیع درگذشته است.»
و در اندوه آن شخص، و دیگرانی که هر سال تعدادشان زیاد میشود، و هیچ ربطی به بیشترین مردمان آن سرزمین ندارند، نوروز آزاد و زیبای ما را که از ابتدا رها از هر مذهبی بوده، زندانی تعصب و نادانی میکنند.
اما امسال، در آستانه سال نوی جهانی در کشورهای آزاد و رها شده از دیکتاتوری و مذهب نیز خیلی چیزها تغییر کرده است. هزار سال پیش نه، که در همین سالی که چند روز به پایانش مانده میلیونها انسان در جهان، به دلیل یک بیماری همه گیر درگذشتهاند. در همین آمریکا میلیونها تن شانس دیدن سال نو را پیدا نکردند. و ویروس کووید ۱۹ هنوز بیماری و مرگ را بر فراز شهرها میپراکند. و با این همه درد و رنج، مردمان با «دل خونین» و در چارچوبی از نگرانی و احتیاط سعی دارند «لب خندان» ی داشته باشند*
و چنین است که این روزها نیز مردمان همچون سالهای قبل در و دیوار خانههاشان را آذین بستهاند، همچنان از فروشگاههای چراغانی شده برای خودشان و دوستان و عزیزانشان هدیه سال نو میخرند، همچنان بابا نوئلهای سرخ پوشِ سپیدمویِ مدرن شدهی غیر مذهبی، با ماسکهای رنگارنگ برای بچهها قصههای شیرین میخوانند، همچنان رادیو و تلویزیونها برنامههای ویژهی سال نو دارند، و همچنان صدای ترانهها و آهنگهای شاد گوشها را نوازش میدهد.
رهبران و مسئولین دولتی و غیردولتی این کشورها نیز، همچون سالهای گذشته پیامهای دلگرم کننده دارند و دستورها و حتی توصیههایشان در جهت حذف جشن و شادمانی و خوشی مردمان نیست، بلکه در جهت حفظ سلامت شهروندان، برای شاد بودن بیشتر است.
و این کشورها که توانستهاند از بار مذهب تحمیلی رها شوند، با هر عیب و ایرادی که بشود بر آنها گرفت، این موهبت برزگ را دارند که مردمانشان از شّری دایمی نجات پیدا کردهاند. شّری که اولین قربانیانش آزادی و شادمانیاند.
در کنار چنین مردمانی، منِ تبعیدی دور از وطن، با دلی که به یاد برادر از دست رفتهام و به یاد میلیونها انسان در سراسر جهان، داغدار و دردمند است، به شادمانیها و امیدهای روشن سلام میگویم. و میبینم که روزگاری نه چندان دور، پرندههای شادمانی و آزادی بر فراز محبوب ترین سرزمین جهانم به پرواز در خواهند آمد و نسلهای آینده دوباره زیباترین سالهای نو را تجربه خواهند کرد.
سال نوی جهانی بر همگان خجسته باد
----------------------------------------------
*حافظ: با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام