از ابتدای پاییز چهل سال پیش تا کنون عراق دیگر روی آرامش ندید. صدام با بلند پروازی آتش جنگی را برفروخت که علاوه بر ایران، ۸ سال مردم عراق هم در همان آتش سوختد و پس از ان به سودای نفت، جنگ را به کویت برد و آنجا را غارت کرد و باعث ائتلاف جهانی علیه خودش و تارومار لشکریان حزب بعث و عقب نشینی آنها تا عمق عراق شد.
پس از آن تحریمهای کمر شکن اقتصاد عراق را از هم پاشید و در شمال کردها و در جنوب شیعیان قیام کردند و سرکوب شدند.
چند سال بعد هم که ارتش امریکا و ۲۹ کشور دیگر خاک عراق را به توبره کشیدند و صدام درمانده را از سوراخی درآوردند.
هر چند که بعد از چهار ماه حمله ائتلاف بین المللی علیه عراق به صورت رسمی به پایان یافت اما دورهی تازهای با هرج و مرج در این کشور زخمی از جنگ آغاز شد.
گروههای کوجک شبه نظامی به بهانه بیرون راندن آمریکاییان به دنیال بدست آوردن منافع و سهم خود از قدرت در عراق به کمک اسلحه بودند باز هم عراق نتوانست روی آرامش ببیند.
بسیاری از این گروههای مسلح با واسطه و بی واسطه با جمهوری اسلامی مرتبط شدند و کم کم نقش کارگزار سپاه را در عراق ایفا کردند تا اینکه اینبار با دخالتهای جمهوری اسلامی در سوریه غول داعش از چراغ بیرون آمد یک سوم عراق را هم در اختیار گرفت و و یک بار دیگر در قلب خاور میانه ائتلاف جهانی شکل گرفت و اینبار برای نابودی داعش.
اما رهبر جمهوری اسلامی که با مساحمه اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا دستش برای ماجراجویی منطقهای باز شده بود اینبار در عراق هم نقش آفرینی کرد. سپاه بسیاری از گروههای مسلح شیعه را گرد هم جمع کرد و با تسلیح آنها حشدالشعبی را خلق کرد و بعد از نابودی داعش هم همچنان نیروهای حشد الشعبی باقی ماندند و نه برای عراق که تحت فرمان سپاه، منافع رژیم ولایت فقیه را دنبال میکنند و همچنان باعث حرج و مرج در عراق هستند.
با این توصیف مختصر میتوان متوجه شد که عراق ۴۰ سال است که در جنگهای متفاوت درگیر بوده و هنوز هم این کشمکشها ادامه دارد اما همین کشور جنگ زده تلاش دارد چهره بهتری از خود به جهانیان نشان دهد و سفر پاپ به این کشور در همین راستا است.
پاپ به کشوری پا گذاشت که تا چند سال پیش کلیساها در آن سوزانده شدند و خانه به خانه به دنبال مسیحیان بودند تا مردانشان را بکشند و زنانشان را در بازار برده فروشی به هراج بگذارند، اما اکنون عراق روز ششم مارس را روز رواداری ملی نامیده و پاپ فرانسیس در کلیسای ۱۸۰۰ ساله موصل که داعش آن را ویران کرد برای قربانیان حملات این گروه تروریستی دعا کرد و به نجف رفت و با بزرگترین مرجع شیعیان به گفت و گو نشست.
هر چند که این سفر در مطبوعات بین المللی بازتاب گستردهای داشته و مورد استقبال قرار گرفت اما حکومت ایران این این سفر ناخرسند بود و این ناخرسندی هرجند به صورت علنی بیان نشد اما در لابه لای سخنان نزدیکان به هسته قدرت جکومت تهران میتوان به راحتی بغض و خشم را از این سفر مشاهده کرد.
و حتی بسیاری از محافطه کاران در ایران تلاش کردند نعل وارونه زده و اینگونه وانمود کنند که اقدامات قاسم سلیمانی در عراق امنیت را به این کشور بازگردانده و زمینه سفر پاپ را فراهم آورده است و حتی تا آنجا پیش رفتند که با دستکاری تصاور دیدار این دو رهبر دینی عکس قاسم سلیمانی را در کنار آیت الله سیستانی قرار دادند.
هرچند ایران سالهاست که جنگ با رژیم صدام حسین را پشت سر گذاشته اما ظاهرا صلح به ایران باز نگشته و هر ساله ایران در "موقعیتی خطیر" و "شرایط حساس کنونی" قرار داشته و سیاستهای بلند پروازانه و ماجراجویانه علی خامنهای مجالی برای آرامش مردم ایران باقی نگذاشته و تبعات این سیاستها مردم ایران را روز به روز فقیر تر و زیر ساختهای کشور را نابود کرده است و هر روزه نام ایران همراه با تنش آفرینی و چالش با جامعه جهانی و سرکوبهای داخلی و گروگان گیری شهروندان دو تابعیتی و خارجی در جهان مطرح میشود و سخنان حکمرانان در ایران همراه با تهدید و هشدار نسبت به کشورهای منطقه و جامعه جهانی است.
اکنون پس از سالها مناقشات داخلی، عراق به دنبال روداری و مصامحه و تحمل دیدگاههای دیگر است اما حکومت ولایت فقیه نه تنها با شهروندان ایران رواداری ندارد بلکه در عرصه بین المللی همواره به دنبال دشمن سازی و نا آرام سازی منطقه است.
اینگونه عراق، کشوری که ۴۰ سال با جنگ و نا آرامی دست و پنجه نرم میکند در جامعه جهانی پذیرفته میشود و ایران به عنوان کشوری نا امن و یاغی شناخته میشود.