دستار سیاه شما
از سر ایران که درد نمیکند
برای همیشه
گشوده خواهد شد
شما در ایران تمام شدهاید
*
شما روی دست ایران ماندهاید
شما روی دست آسایش ماندهاید
شما روی دست آزادی
شما روی دست زندگی ماندهاند
*
دیدید که کلیدهای مقدستان
به هیچ یک از پُرسشهای بزرگ انسان نمیخورد
و مرگ
تنها پاسخیست که شما در آن کارکشتهاید
*
دیدید که زن، آفریینده است
انسان برتر است
و انچه باید بسامان شود
دید کچ اندر کج و نادرست شماست
*
دیدید که نتوانستید از هیچکجای جهان،
فرزانهای را
به جشن عروسی عایشه دعوت کنید
دیدید که کودک شش ساله،
کودک شش ساله است
*
دیدید که هر چه کردید نتوانستید
در هیچکجای تمدن امروز
میدانی کوچک و پرت
برای سنگسار بیابید
*
دیدید که اقتصاد
شمردن شترهای یک کاروان
مهرهای یک تسبیح
و اولاغهای یک طویله نیست
*
دیدید که هفت آسمان بیگمان شما
به یاری تلسکوبها، کیهاننوردها
در بیشماری آسمانها و کهکشانها
چگونه رنگ باخت!
*
شما ویران میشوید
هستی و نیستیتان را
توفانهای هوشیاردوران
از بنیاد برکنده است
*
شما ویران میشوید
و در کشاکش بودن و نبودن است
که به ایران چنگ میزنید
*
شما فرو میریزید
و آنچه اکنون به چشم ایران میرود
خاک سیاه آوارهای شماست
*
شما در ایران تمام شدهاید!
*
*
*
راه خاکستری میانِ درهی خون! هوشنگ اسدی
حراج ایران در دایره «نگاه به شرق»، امیر امیری