دیریست آبرو
بندهای سختِ تیرهها و باورها را
از گام و دهان خود، باز کرده است
از اندرونیها، خیمهها،
پرده پرده، بیرون آمده است
از تن و بستر، آزرمهای خام و تهی
فراتر رفته است
و به آزادی پیوسته است
*
آبرو اکنون،
سرشت سرفراز خود را بازیافته است
اسپرمهای خودپسند و خودکامه را پس میزند
و نمیگذارد که ستمگری در آن
سنگر بگیرد؛ بیاساید
آبرو نباید قلعهی ستمگر باشد
*
آبروی پاکی در پاکیست،
ریختنی نیست!
آبروی بیگناهی در بیگناهیست،
ریختنی نیست!
*
چه زیبا میشود زنی که آبرویاش را
از تجاوزگرش میتکاند
چه زیبا میشود زنی که سکوتاش را
از تجاوزگرش میروبد
چه زیبا میشود زنی که یادش را
از تجاوزگرش پاک میکند
*
معنای آبرو در روشناییهاست
معنای آبرو در زیباییهاست
معنای آبرو در آزادیهاست
کرونا بازی، محمدرضا محبوب فر
شرایط ظهور رهبر مردمی در ایران، کورش عرفانی