برخی از روانپزشکان میگویند یکی از بیماری هایی که دیکتاتورها و مستبدین به شدت گرفتار آن هستند ترس هایی خیالی و دایمی ست: ترس از توطئه، ترس از دشمن مریی یا نامریی، ترس از اطرافیان، و مشکوک شدن به تک تک افرادی که دور و بر آنها هستند. ترس هایی که نتیجهاش مورد آزار قرار گرفتن و یا حذف افرادی بی گناه میشود.
اما من درحد خواندهها و دانسته هایی که دارم، جز حکومت اسلامی، دیکتاتورهایی را سراغ ندارم که از بناها و آثار و سمبلهای فرهنگی یک سرزمین آنچنان بترسند که برای چهل سال یکی از اساسی ترین کارهایشان ویران کردن و حذف آنها باشد.
یکی از تازه ترین عملیات حکومت اسلامی در این مورد، نابود کردن مجسمهی شیرهایی ست که بی هیچ آزاری در میدان تاریخی «باغشاه» نشسته بودند. میدانی که یک بار دیگر، شیرهایش به جرم طاغوتی بودن نابود شدند و نامش هم تبدیل به نام «حُر» شد.
در دوران رضاشاه که پس از چندین قرن دوباره نمادهای فرهنگ ایرانی موردتوجه قرار گرفته بود، از این نمادها در شهرسازیهای مدرنی که به سرعت شکل ایران را تغییر داد، استفاده میشد؛ نمادهایی که با شیوهای هنرمندانه، میدانها، گذرگاهها، سردر ساختمانهای دولتی و غیر دولتی و بسیاری از خانهها را زیباتر میکرد. به طوری که برخی از آنها که توانستهاند از چنگال واپسگرایان حکومت اسلامی جان سالم به در برند، همچنان زیبا، تماشایی و برجا ماندهاند.
در سال ۱۳۱۵، در میانهی میدان تازه سازی به نام میدان «باغشاه» (۱) مجسمهای گذاشته شد، به نام «نبردگرشاسپ و اژدها»؛ با چهار مجسمهی شیر در اطراف آن. همان شیرهایی که در فرهنگ ایرانی نماد عظمت، دلیری، عدالت و قانون بودهاند. و در کتیبهها و مجسمههای باز مانده از روزگار باستان، نگاهبان آتشکدهها، قصرها، و آرامگاهها. همان شیرهایی که آناهیتا، ایزدزن ایرانی بر پشت آنها ایستاده است، و در کنار درهای ورودی معابد او چون نگاهبانانی باشکوه و قدرتمندجلوه میکنند.
مجسمه گرشاسب و اژدها که گفته میشود به یادبود پیروزی جنبش مشروطه خواهان ساخته شده بود، اثر هنرمند ایرانی و غیر ایرانی آن دوران میباشد.
به گفته محمد ابراهیم لاریجانی، یکی از مسئولین دولتی در شهرداری منطقه ۱۱: «انقلاب که میشود شیرهای میدان حُر یا باغشاه قدیم را همزمان با مجسمههای دیگر خراب میکنند، تا سال ۱۳۸۴ در این میدان نه از شیر خبری بود و نه از پایههای آن. در آن دوره ابوالقاسم وحدتی اصل که مدیر سازمان زیباسازی شهرداری بود، اعتقاد داشت باید آثار تاریخی و فرهنگی شهر را بازپیرایی کنیم و به مکانهای تاریخی شهر بها بدهیم»
لاریجانی میگوید در جریان بررسی هایی که مدیر جدید انجام میداد، متوجه شدند که چندشیر در میدان باغشاه بودهاند و با اداره میراث فرهنگی تهران مکاتباتی میکنند و از آنها میخواهند تا اجازه دهند شیرها را دوباره بر جایشان درمیدان باغشاه بنشانند. اما به گفته او: «: آن زمان، {هنوز} روی شیر حساسیتهایی وجود داشت، میگفتند مظهر طاغوت است. برای همین تحقیق بیشتری انجام دادیم. در سازمان زیباسازی به این نتیجه رسیدیم که شیر تعابیر بسیار دارد؛ از جمله نماد مولا علی است» (۲).
و دوباره عدهای دست به کار شدند و استادکار دیگری چهار مجسمه شیر ساخت و آنها را نشاندند بر جای خالی شیرهای قبلی. و اکنون پس از پانزده شانزده سال، این شیرها نیز شبانه از جا کنده شده و ویران گشته اند؛ با این بهانه که: «شیرها زشتاند، و جنسشان از فایبرگلاس بوده و بهتر است شیرهایی از جنس بهتر ساخته شود»
وزارت میراث فرهنگی مثل همیشه خودش را به «بی خبری از این اقدام» زده، و یکی از معاونین آن به خبرنگاران گفته است که: «این شیرها، همراه با میدان و مجسمه گرشاسب و اژدها در سال ۱۳۹۸ با شماره ۱۴۴۳ در فهرست میراث ملی ایرانیان به ثبت رسیده است و کسی اجازه خراب کردن آنها را نداشته است» و یقینا و مثل همیشه هیچ اقدامی در مقابل این کار خلاف قانون نیز از سوی میراث فرهنگی انجام نخواهد گرفت.
شکوه میرزادگی
-----------------------------
۱ـ باغشاه بنا و باغی عظیم بود که در غرب تهران قرار داشت این باغ محل اقامت ییلاقی ناصرالدین شاه و برخی از پاشاهان پس از او بود. محمدعلی شاه قاجار از همین محل بود که فرمان سرکوب مشروطه خواهان را داد و مجلس را به توپ بست. و پس از پیروزی مشروطیت مظفرالدینشاه مدت زمانی مقیم آنجا شد. در دوران رضاشاه باغشاه را به چند قسمت کردند و میدان و خیابانهای جدید دور آن را ساختند.
در بیشتر متنها ساخت مجسمه گرشاسب و اژدها و شیرهای اولیه اطراف آن را متعلق به دوران رضاشاه میدانند، ولی برخی تاریخ قراردادن مجسمه گرشاسب و اژدها و شیرهای اطراف آن را متعلق به دوران محمدرضاشاه و در سال ۱۳۳۹ نوشتهاند. که احتمالا در این تاریخ مرمت و بازسازی شده است.
۲-شیرهای خشمگین میدان حُر
بازهم انتخاب بین بد و بدتر؟ (بخش دوم)، خ. د. رها