هممیهنان گرامی!
مام میهن ضربه سختی خورده؛ دشمن از هر سو حملهور شده؛ خطر بالکانیزه کردن تهدیدش میکند؛ غریو فریادهای دادخواهیش در گوشه گوشۀ این مرز و بوم به گوش میرسد. در پاسخ به دادخواهی مام میهن، متحد و متشکل، بیتزلزل و قاطع به دفاع، مراقبت و پرستاری انقلابی از آن برخیزیم!
ما بر آنیم که درست از فردای پیروزی انقلاب بهمن، دو نیروی انقلاب و ضد انقلاب که همچنان در حال نبرد با یکدیگرند، در درون حاکمیت در مقابل هم صف کشیدند، هرچند هر دو مدعی دفاع از انقلاب و میهن بودهاند: یکی تحت رهبری آیتالله خمینی و پس از درگذشت وی، آیتالله خامنهای و دیگری تحت هدایت اکبر هاشمی رفسنجانی. هیچ تردیدی نیست که پس از درگذشت آیت الله خمینی، اکبر هاشمی رفسنجانی قدرتمندترین رجل سیاسی جمهوری اسلامی به شمار میرفت، به گونهای که او لقب «اکبر شاه» گرفته بود!
قدرت خاندان هاشمی به اعتقاد ما به دو دلیل پدید آمد: اولاً- دهها و صدها شخصیتی که در دهۀ ۶۰ و بعدها در اثر ترور جان باختند، به جریان فکری آیتالله خمینی تعلق داشتند؛ اعدام و حذف بخشی از «اپوزیسیون» که از خط آیت الله خمینی با مشی اتحاد و انتقاد حمایت میکردند. ثانیاً- خانوادۀ ثروتمند هاشمی به اتفاق بانفوذترین تجار بازار، یعنی سرکردگان حزب موتلفه، نبض اقتصادی کشور را از همان ابتدای پیروزی انقلاب، به ویژه، پس از درگذشت آیتالله خمینی بدست گرفتند. بر پایۀ بههم خوردن همین تعادل قدرت به نفع غربگرایان پیرو هاشمی رفسنجانی بود که تمامی دولتهای برآمده پس از جنگ به نحوی از انحا نه تنها به مقابله با حامیان باقی مانده انقلاب در درون حاکمیت برآمدند، بلکه اقتصاد کشور را به سوی پیوند با سرمایهداری امپریالیستی سوق دادند.
به این ترتیب، از همان ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی ایران، همکاران و همفکران سازمانهای امنیتی امپریالیسم و صهیونیسم، علاقهمندان به اجرای برنامههای تحمیلی بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، طرفداران اجماع واشینگتن، پیروان مکتب شیکاگو، آموزش دیدگان در مراکز دانشگاهی و اتاقهای «فکر» آنگلوساکسونی- صهیونیستی، ابنالوقتها و چاپلوسان در نهادهای تصمیمسازی و امنیتی کشور جای گرفتند و به محقق ساختن اهداف کنفرانس گوادالوپ کمر همت بستند.
همین باندهای نفوذی برای هموار کردن مسیر حرکت ضدملی خود، انقلابیون میهنپرست و عدالتخواه را زندانی و شکنجه و کشتار کردند، قتلهای زنجیرهای براه انداختند؛ دانشمندان، اندیشمندان و نخبگان علمی، صنعتی، سیاسی و دفاعی کشور را ترور کردند یا حداقل زمینۀ حذف و ترور آنها فراهم نمودند.
این باندها بمرور زمان و بتدریج، بویژه، بعد از سال ۱۳۶۸- از دورۀ ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی که به قدرت سیاسی بلامنازع دست یافتند، از طریق دزدی، رانتخواری، فساد اقتصادی ثروتهای نجومی اندوختند و تمام قد وارد عرصه کارزار علیه میهن و مردم شدند.
بموجب تغییراتی که در همین سال در قانون اساسی بعمل آوردند، کارها و اقدامات ضدملی خود را صورت قانونی بخشیدند. آزادیها و فعالیتهای فردی و اجتماعی مصرح در قانون اساسی را هر چه محدود و محدودتر کردند و مردم را از دخالت در سرنوشت خود و مشارکت در توسعۀ کشور محروم نمودند و این روش حذف تودهها تا روز امروزی کماکان ادامه دارد. بگونهای که «مجلس انقلابی» همین امروز (۶ مرداد ۱۴۰۰) در غیاب رئیس خود بجای تصویب قوانین و جستجوی راهکارها برای رفع مشکلات آب و برق، فقرو محرمیت، تورم افسارگیسخته و گرانیهای سرسامآور در کشور، طرح «صیانت از فضای مجازی» را با ۱۲۱ موافق تصویب کرد.
با تصویب این طرح، قوه مقننه نیز در جوار قوه مجریۀ فعلی، گام بزرگ دیگری در جهت حذف تودهها، محدود کردن آزادی دسترسی به اطلاعات و اخبار، قطع ارتباطات فردی و جمعی برداشت که خود آن اطلاعرسانی و راههای مطالعه و پژوهش را مسدود میکند.
به این ترتیب، باندهای قدرت و ثروت در غیاب تودهها، اکثریت مردم ما را به فقر و گرسنگی، بیپناهی و ناامیدی گرفتار نمودند؛ تودههای میلیونی را به دامن تشنگی و گرسنگی، فقر و بیکاری و بیخانمانی کشاندند؛ جابجا شریانهای حیاتی کشور را قطع کردند؛ به توطئه و دسیسه چینیها، از جمله، توطئه افزایش بهای بنزین در آبان ماه سال ۱۳۹۸ دست زدند؛ تمام روزنهها را بستند؛ چراغ خانههای مردم و مؤسسات تولیدی را خاموش کردند تا تودههای غارت شده را علیه میهن خود بشورانند.
در نتیجۀ تشدید جنونآمیز خرابکاریها و اقدامات ضد مردمی دولتهای نئولیبرال، بویژه، دولت بنفش بمثابه میراثدار «انقلاب سبز» سال ۱۳۸۸ در مدت ۸ سال، تعدادی از شهرهای تشنۀ خوزستان در ۲۴ تیر ماه ۱۴۰۰ با طلب آب به پا خاست. این خواست طبیعی مردم خوزستان بهانهای شد برای ورود تا حدود زیادی علنی و آشکار دشمنان به میدان نبرد علیه میهن و مردم ما!
هممیهنان گرامی!
در دورۀ بیش از چهل سال موجودیت جمهوری اسلامی ایران، اگر چه بسیاری از ماها ضربات و آسیبهای سختی را متحمل شدهایم؛ رنجها و مرارتها کشیدهایم؛ از بسیاری نعمات وطن محروم گشتهایم؛ هزاران هزار انسان در راه دفاع از استقلال و آزادی میهن، در راه تحقق اهداف و آرمانهای انسانی انقلاب مردمی سال ۱۳۵۷ جان عزیز خود را از دست دادهاند، عمر یکبارۀ خود را فدا کردهاند، اما هیچیک از اینها نه چیزی از اهمیت حیاتی منافع ملی میکاهد و نه تزلزل و سستی در ارادۀ پولادین ما برای دفاع از میهن ایجاد میکند.
ما بعنوان بخشی از شهروندان دلسوز داخل و خارج کشور، در عین فراخواندن همۀ فرزندان آگاه و وفادار این مرز و بوم برای حمایت از خواستهای تشنگان و گرسنگان میهن، بخصوص خوزستان تشنه و اعلام آمادگی برای مراقبت، پرستاری و دفاع انقلابی از مام میهن و رویایی مستقیم با آشوبگران وابسته به دول امپریالیستی و صهیونیسم بینالملل، خواستار جلب عاملان و مسببان وضع ناهنجار کشور به مسئولیت قضایی و برخورد قاطع و بیتزلزل با ضدانقلاب تحت حمایت کشورهای سلطهگر، در رأس آنها باندهای اشرار مسلح هستیم. باشد که همۀ آنها در محاکم قضایی و در پیشگاه ملت ایران پاسخگوی اعمال ننگین خود باشند.
در عین حال، ما بر کاربست رویکردهای آموزشی- تربیتی، ارشادی- اقناعی با فریبخوردگان تبلیغات رسانههای جریان مسلط بجای بازداشت و زندانی کردن آنها اصرار داریم.
علاوه بر اینها، ما خواستار لغو فوری مصوبۀ اخیر مجلس تحت عنوان کذایی «صیانت از فضای مجازی» و رفع هر گونه محدودیت در اینترنت هستیم. زیرا، یقین داریم که اجرای این طرح زمینهساز مشکلات غیرقابل پیشبینی در کشور گردیده و موجبات بهرهبرداری وسیع سوداگران و دشمنان را فراهم خواهد کرد.
ای هموطن، با عزم و ارادۀ خارائین به پیش!
پایان شب و سحر نزدیک است.
افق پیروزی بوضوح دیده میشود!
جمعی از روزنامهنگاران داخل و خارج کشور
کانال ارتباطی ایرانیان خارج کشور
جمعی از پژوهشگران داخل و خارج کشور
شماری از فعالان سیاسی و مدنی داخل و خارج کشور
۶ مرداد ۱۴۰۰