معلوم است که حکومت نکبت باید با دم اش گردو بشکند!
آن از کنفرانس برلین و رقص بابا کرم وسط سالن کنفرانس...
آن از حمایت از دختر جوان مصری که برهنه شد با برهنه شدن تهوع آور دو سه زن مسن ایرانی وسط پارکی در اروپا...
این از پایین کشیدن تنبان توسط مدیر یک تلویزیون مخالف حکومت در رو به روی دادگاه استکهلم...
با چنین معترضانی چرا حکومت اسلامی خوشحال نباشد؟
به قول شاه بابا، همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید.
حکومتی که نکبت از سر و روی اش می بارد، باید هم که چنین مخالفانی داشته باشد.
مخالفانی که نه عقل دارند، نه شخصیت فردی، نه حتی اعصابی که بتوانند آن را در موقع خشم کنترل کنند.
مجاهدین خلق ایران، چهار دوره ی عمده در زندگی خود داشته اند:
-دوره تاسیس تا کودتای مارکسیست های درون سازمان.
-دوره بازسازی سازمان تا دوران انقلاب.
-دوران وقوع انقلاب تا سال ۶۰ و آغاز مبارزه مسلحانه.
-دوران وطن فروشی و آویزان شدن به صدام جنایتکار تا همین امروز.
حکومت اسلامی همه ی این ها را یک کاسه کرده است. کاری پلید که «مجاهدین امروز» هم با «تاریخ شویی» بر آن صحه می گذارند.
اما واقعیت همین است که اینجا نوشتم. مجاهدین هر دوره اهداف و افکار مخصوص به خود را داشته اند.
بچه های مجاهد دوره ی سوم که بیشترین کشته شدگان بعد از انقلاب را داشته اند، بچه هایی بوده اند معصوم و به معنای واقعی کلمه مبارز علیه حکومت اسلامی که سعی می کرده اند با فروختن کتاب و نوار و روزنامه، به مردم آگاهی بدهند.
پای آن ها اگر به مبارزه ی مسلحانه هم باز شد، نه این کار ه بودند و نه اکثرشان خواستار چنین نوع مبارزه ای.
از یک طرف تحریکات و جنایات نامردانه ی حکومت و از طرف دیگر تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های مرکزیت سازمان آن ها را به این سمت و سو کشاند.
بیشتر آن ها هیچ کاری نکرده بودند جز فروختن نشریه و نوار، و داشتن ارتباط با هم سازمانی های خود.
آن ها به واقع هوادار بودند نه هیچ چیز دیگر. اغلب شان نوجوان و تابع احساسات. بدون هیچ عمق سیاسی و درک از مبارزه ی جدی اجتماعی.
اگر فرض بگیریم که تمامی آن ها را زنده می گذاشتند و آن گونه فجیع به قتل نمی رساندند، دستکم ۹۰ درصد شان از بی راهه ای که حکومت و رهبری مجاهدین هر دو با هم در پیش روی شان گذاشتند امروز به طور کامل برگشته بودند و اشخاصی شده بودند شبیه مخالفان منطقی و با درایت امروزی حکومت.
حال بر سر اختلافات «سازمان امروز» با عده ای از مخالفان «سازمان امروز»، باید این تصویر شرم آور پایین کشیدن تنبان را ببینیم که به نوعی پایین کشیدن تنبان در مقابل این بچه های معصومِ کشته شده و به شدت شکنجه و آزار دیده است.
کی می خواهیم این تفکیک ها و این سوا کردن درست و غلط را انجام دهیم، خدا می داند و بس. کینه و نفرت چنان در ما انباشته شده که حرمت هیچکس را نگه نمی داریم و زشت و زیبا را یک جا هدف کینه های خود قرار می دهیم.