Friday, Sep 3, 2021

صفحه نخست » در رثای "دشمن"! هوشنگ اسدی

fgilani.jpgهرگز نفهمیدم چرا با من "دشمن"! شد، هرگز! و من از همان دیدار نخست دوستش داشتم و تا حالا که در رفتن غریبانه‌اش چشم‌هایم خیس است.

وقتی درسال ۴۹ از دانشکده‌ی روزنامه نگاری مرا به کیهان فرستادند و پایم به تحریریه"غول"ها رسید، خود را در کنار چند بت دوران نوجوانی دیدم، یکیشان او بود و از غول‌های زیبایی بود که شاملو سروده بود.

من آن غول زیبایی‌ام که در استوای شب ایستاده است
غریق زلالی‌ی همه آب‌های جهان
و چشم انداز شیطنش خاست گاه ستاره ئی است

و همان روزها شعر بلندی گفته بود علیه " بامداد" با عنوان "‌ای بامداد دروغین" که سر و صدایی بپا کرده بود. دل شیر می‌خواست روزِ روشن علیه شاملو شعر گفتن. د رآن روزها برا‌ی کیهان گزارش‌های زیبا می‌نوشت و مصاحبه‌های بیا دماندنی می‌کرد. از "شیطنت" حرفه‌ی روزنامه نگاری هم غافل نبود. وقتی اوریانا فالاچی به ایران آمد و از مصاحبه با روزنامه نویسان ایرانی سر باز زد، فریدون از دیدار او دست پر برگشت. مصاحبه او با اوریانا فالاچی در یک صفحه کیهان چاپ شد و آراسته به عکس‌هایش همراه خبرنگار نامدار ایتالیایی. غوغایی تماشایی برخاست. گفت و گویی اختصاصی، خواندنی و جنجالی. اما خیلی طول نکشید که خانم فالاچی بعد از بازگشتش از ایران، علیه فریدون و کیهان اعلام جرم کرد. معلوم شد که اساسا مصاحبه‌ای انجام نشده و گیلانی عکس‌ها را مستند گفت و گویی قرارداده که پرسنده و پاسخ دهنده‌اش خود اوست! و این ممکن نبود جز اشراف فریدون گیلانی که هم ترجمه می‌کرد، هم شعرمی سرود و هم روزنامه نگار درجه یکی بود. و این آخری را وقتی به تمامی نشان داد که از جشن‌های شاهنشاهی گزارش‌های بدون نام نوشت یکه و هم سال بعدش از زلزله قیر و کازرون گزارشی تاریخی بیاد گذاشت با تیتر:
-نه بر مرده که بر زنده باید گریست...
در نشریات دیگر هم شعر و مقاله می‌نوشت. معروفترین آنها نقدی که بر اجرای دکتر استوک مان به کارگردانی سعید سلطانپور در مجله فردوسی نوشت. سردبیر یا همراه جنگ‌های ادبی آن روزگار بود که آشکار و پنهان رنگ و بوی سیاسی مخالف داشتند.

gilani.jpgفریدون گیلانی

کمی بعد، نمی‌دانم چه شد که از روابط عمومی تالار رودکی سردرآورد؛ فقط می‌دانم همسرش درآن زمان بانویی بالرین بود. فریدون با استعداد شگرفش زود بالید و روابط عمومی را قبضه کرد و حتی "کارت بلانش "گرفت که اجازه می‌داد در کنار" شاهنشاه و شهبانو" هم "افتخارحضور" داشته باشد. هرچه بود برای ما کیهانی‌ها "کویت " بود. هفته‌ای یک بار که د رستوران " ریویرا " با هم ناها ر می‌خوردیم، کارت همه برنامه‌های طرفه‌ی تالار رودکی از فریدون می‌گرفتم. از جمله کارت نایاب کنسرت مرضیه در حضورشاه و شهبانو. جای ما در لژ ویژه خبرنگاران بود؛ همانجا که جرئت کردم و برای نخستین بار دست همسر آینده‌ام را گرفتم!
وقتی سالها بعد دیدمش فریدون با من دشمن خونی شده بود! در روزهای پرالتهاب منجر به انقلاب در کوی سندیکای نویسندگان همسایه بودیم و مدام می‌دیدمش که پرچم سرخ بردوش- پرجوش وپرخروش- به تعبیرفریدون توللی- به راه پیمایی می‌رود. بعد از پایان اعتصاب مطبوعات به تحریریه کیهان برگشت و شمشیر را برای رحمان هاتفی که قبلا عاشقش بود و من که با هم بسیار رفیق بودیم از رو بست. نفهمیدم چرا... تا ما را پاکسازی کردند و فریدون ماند و سر مقاله‌ای آتشین علیه من و رحمان نوشت. وقتی خودش را هم چند ماه بعد پاکسازی کردند، معلوم شد که از مواضع "حزب رنجبران" دفاع می‌کند.
و دیگر گم شدیم همه‌ی ما... تا سالهای بعد که به ناچار کشور را ترک گفتیم، د رمقاله تندو تیزی من و حتی همسرم را هم "نواخت"! می‌شنیدم که در هامبورک است و در کار رزم با" نظام مقدس"... تا خبر رفتنش را شنیدم و چه غریبانه. به جست و جویش در فضای مجازی برآمدم و معلومم شد که چه روزگار دراز پرگردنه‌ای را پشت سر گذاشته... همه جا سرش به سنگ خورده و...
و من یک بار دیگر با تمام وجود احساس کردم که حتی وقتی" دشمن" فکری تو می‌میرد، چیزی از جهان و چیزی از تو کم می‌شود. و در رفتن فریدون بیشتر اندوهگین شدم که او را هرگز"دشمن" نپنداشتم. طعم شیرین شعرهایش د رجانم و ضربا هنگ گزارش‌هایش همیشه در گوشم هست. انگار برای همیشه با او و اردشیر محصص روی میز کوچک وسط تحریریه کیهان نشسته‌ایم و صفحه ویژه پنجشنبه‌ها را تدارک می‌بینیم.
با رفتن فریدون گیلانی بیشتر می‌فهمم که چگونه نسلی عاشق ایران، پرشور و بالنده زیر چکمه‌های اوباش له می‌شود، بی جانشین، بی فردا...
انقلاب که فریدون مانند همه‌ی هم نسل سرفرازش گمان می‌کرد"نان و شقایق" برای ایران ارمغان دارد، ما را از هم جدا کرد تا تک تک در غربت بکشد و در گورستان‌های سراسر جهان به خاک بسپارد.


پاریس
۶شهریور ۱۴۰۰



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy