ویژه خبرنامه گویا
«فرانسوا میتران»، رئیس جمهوری که دو نوبت هفت ساله بر فرانسه حکومت کرد، جمله ی مبهم اما معروفی داشت که می گفت:« باید زمان را به زمان واگذار کنیم». این شاید بهترین فرمولی است که اینک عملکرد نظام جمهوری اسلامی را توصیف می کند. با گذشت هر روز از عمر دولت قاضیِ جنایتکار، ابراهیم رئیسی، این نکته ملموس تر می شود که کمترین اقدامی برای تغییرشرایط از بالا و بهبود آن در انتظار کشور نیست. در نوعی از استراتژی «آتش به اختیار»، خامنه ای کشور را تا زمانِ مرگ خود به مرگِ زمان سپارده است. این انتخاب اما می تواند آینده ای تباه را برای میهن مان تدارک ببیند.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نبود هیچ گونه تاکتیک و استراتژی در دولت جنایتکار بزرگ را این گونه بیان کرده است: « لازم است به رئیس جمهوری اعلام کنیم ما هنوز منتظر برنامه جامع اقتصادی دولت هستیم و تا امروز هیچ برنامه جامع اقتصادی توسط دولت اعلام نشده است.» پرسش اساسی این است: دولت آخوند آدمکش رئیسی کدام برنامه ی جامع اقتصادی را می توانسته اعلام کند که نکرده است؟ هر برنامه ای نیاز به منابع و تدارکات و مدیریت دارد؛ کدام یک از این ها در نظام مفلوک، در حال ریزش و ورشکسته ی اسلامی حاکم موجود است که بخواهند آن را مبنایی برای برنامه ریزی قرار دهند؟
این فقط اقتصاد نیست که قربانی استراتژی به حال خودواگذاری اوضاع شده است. مذاکرات برجام بر سر فعالیت های اتمی که می تواند به محاصره ی اقتصادی و حمله ی نظامی به ایران شود نیز شامل این موضوع است. تمام کشورهای همسایه، از طالبان و شرکای تروریست خود در افغانستان گرفته تا پاکستان و جمهوری آذربایجان و ترکیه و نیز کشورهای عربی حاشیه ی جنوبی خلیج فارس، در راستای استراتژی اسرائیلی تجزیه ی ایران، در کمین فرصت به تیک تاک ساعت آغاز تهاجم گوش فرا می دهند. در مقابل این هجوم مدیریت شده توسط تل آویو، دولتِ پاسدارسالار آخوند رئیسی با مانوورهای نظامی سامان نیافته ی پیاپی، ضعف های اصلی لجستیکی، فن آوری، فرماندهی و سازماندهی ارتش و سپاه را آشکار ساخته و نقاط ضربه پذیری آسان آنها را به اطلاع سرویس های اطلاعاتی دشمن می رساند!
تمامی مجموعه بحران های داخلی نیز در حال حرکت به سوی نقطه ی اوجی هستند که پس از رسیدن به آن کمترین امیدی به قابل جبران بودن خود را از میان خواهند برد؛ از جمله: بحران کم آبی، بحران رکود اقتصادی، بحران تورم و افزایش قیمت ها، بحران بیکاری، بحران تعطیلی فعالیت های اقتصادی، بحران زیست محیطی با نمادهایی مانند فرونشست زمین، بحران کرونا، بحران افزایش جمعیت زیر خط فقر مطلق، بحران مالی و بی ارزش شدن پول ملی در مقابل دلار، بحران همه گیری کرونا، بحران خانواده و جمعیت و زاد و ولد و ... انتخاب رژیم دیگر نه فرار به گذشته است و نه حتی فرار به جلو بلکه فرار از هرگونه حرکت به عقب و جلو است.
حال، در مقابل این پرده ی تاریک و سیاه از شرایطی که می رود به کار تاریخ و تمدن ایران پایان بخشد، یک ناظر کنجکاو می تواند این پرسش را مطرح سازد که آیا اراده ای هم برای متوقف ساختن روند نابودی کشور وجود دارد یا خیر؟ پاسخ البته ساده نیست اما روشن است.
دولت-ملت و نقش آن
می دانیم که تمامی کشورها در دوران مدرن نوعی از «دولت-ملت» هستند. ترکیبی از یک ساختار سیاسی و مردمی که با آن ساختار همراهی می کنند. دولت-ملت یک وجه حقوقی دارد که مورد بازشناسی رسمی و احترام قوانین و مقررات و نهادهای مرتبط با حقوق بین الملل است و یک جنبه فنی و کارکردی. تا زمانی که جامعه ی بین الملل تمامیت یک «دولت-ملت» را به رسمیت می شناسد آن کشور می تواند، علیرغم تمام شرایط سختی که در آن به سر می برد، دو عنصر مهم «تمامیت ارضی» و «وحدت ملی» خود را حفظ کند و به صورت یکپارچه، در قالب یک کشور، از مزایای حقوق بین الملل بهره برد. چند مثال در این باره:
- ژاپن، پس از تسلیم در جنگ جهانی دوم، به عنوان یک دولت-ملت باقی ماند و به بازسازی عمومی ساختارهای خویش همت کرد تا تبدیل به یک قدرت بزرگ جهانی شد.
- آلمان پس از شکست در جنگ جهانی دوم نتوانست تمامیت ارضی و وحدت ملی خویش را حفظ کند و به همین دلیل به دو «دولت-ملت» (آلمان غربی و آلمان شرقی) تبدیل شد که بعدها این انشقاق با وحدت دوباره ی دو آلمان، پس از فروپاشی شوروی سابق، از میان رفت.
- یوگسلاوی به عنوان یک دولت-ملت از هم پاشید و از دل آن شش کشور کوچک، ضعیف و در حال تنش و تضاد بیرون کشیده شد: صربستان، کرواسی، بوسنی-هرزه گوین، مقدونیه، مونته نگرو و اسلوانی.
- سودان در سال های اخیر به دو کشور سودان شمالی و سودان جنوبی تقسیم شد.
- یمن برای دهه ها در قالب یمن شمالی و یمن جنوبی تقسیم شده بود.
- شبه قاره ی کره به دو کشور کره ی شمالی و کره ی جنوبی تقسیم شده است.
- قرار بود که چنین بلایی بر سر سوریه پس از جنگ داخلی اخیر هم بیاید که تا به حال موفق نبوده است.
همه ی این مثال ها نشان می دهد حفظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، که از پیش شرط های بقای یک «دولت-ملت» است، می تواند دستخوش ضربه هایی شود که تجزیه و تقسیم آن را به دنبال آورند.
یکی از دلایل مهم آماده شدن «دولت-ملت» ها برای تجزیه و ازهم پاشی، نبود انسجام و همبستگی میان دولت و ملت است. تمام دولت هایی که ملت ها را از طریق استبداد وفقر و فساد و ستم از خود می رانند، در یک مقطعی، ضربه پذیرشده و تمامیت ارضی و وحدت ملی کشور را به طور جدی به خطر می اندازند. وقتی ملت پشتیبانِ دولت و دولت در خدمتِ ملت نباشد انسجام و چسب درونی یک کشور از میان رفته و ضربه ای مهم، مانند یک جنگ یا یک اتفاق ناگوار در سطح ملی، شیرازه ی آن را از هم می پاشاند. دیکتاتوری ها بدترین دشمنان وحدت ملی و تمامیت ارضی یک مملکت هستند.
گفتیم علاوه بر جنبه ی حقوقی، مفهوم «دولت-ملت» یک وجه کارکردی هم دارد. یعنی مردم اختیارات و اقتدار دولت را به رسمیت شناخته و مورد احترام قرار می دهند تا در ازای آن از خدمات، امنیت و رفاهی که دولت ارائه یا زمینه سازی می کند بهره مند شود. اما اگر دولتی قدرت و اختیارات را به دست گرفته و در عین حال قادر به ارائه ی این خدمات و امکانات نباشد در نظر مردم، ارزش و دلیل ماندن در قدرت را ندارد. در این صورت، اگر دمکراسی حاکم باشد، دولت در انتخابات تعیین تکلیف می شود و اگر دیکتاتوری باشد، در یک قیام برانداز که خطرات و دردسرهای خویش را نیز دربردارد.
مورد خاص ایران:
این توضیحات ما را به شرایط کنونی در کشورمان می کشاند:
- دولت-ملتِ ایران اینک در بدترین شرایط تاریخی خویش قرار دارد. موقعیتی به مراتب بدتر از وضعیت قاجار در زمان جنگ های شکست خورده ی خود با روس ها که منجر به ننگین نامه های چالدران و گلستان و از دست دادن استان های متعدد و سرزمین های ارزشمند کشورمان به دشمن شد.
- ملت ایران از دولت ایران متتفر است و دولت ایران، ملت ایران را به چشم دشمن خود می بیند. این درجه از جدایی میان دولت و ملت بی سابقه است و بر اساس تجاربِ مشخصِ تاریخِ خود و تاریخ جهانی باید پیش بینی کنیم بهایی بسیار سنگین بابت این جدایی و نفرت متقابل میان دولت و ملت در ایران پرداخته شود.
- دولت فاقد کارکردهای لازم برای ارائه ی خدمات و امکانات حداقلی به ملت شده است و دلیل وجودی خود را، در چشم مردم ایران، از دست داده است، اما به این عدم مقبولیت و نداشتن مشروعیت خود بی اعتناء است و می خواهد با گلوله و تهدید و حبس و کشتار در قدرت بماند.
- مردم از یک سو از دولت متنفرند و از سویی هم، توان پایین کشیدن آن را در قالب یک قیام دارای رهبری و سازمان یافته ندارند. این امر ایرانیان را آماده می کند که یا فقط در شکل شورش کور و آخرالزمانی به صحنه بیایند، که با خود حمام خون و جنگ داخلی و تخریب را به همراه خواهد داشت؛ و یا پذیرای حمله ی نظامی خارجی شوند تا دولت ستمگر و جنایتکار مورد تنفر آنها را از میان برد. این سناریو هم جنگ سراسری و تخریب کامل و تجزیه ی حتمی ایران را به همراه خواهد داشت.
بنابراین وضعیت روشن است: اگر تا زمان کلید خوردن شورش های منجر به کشتار و جنگ داخلی و یا قبل از آغاز حمله ی نظامی خارجی و جنگ و تجزیه و نابودی ایران، حرکت مهمی از جانب مردم ایران برای پایین کشیدن رژیم منفور و از میان برداشتن خطر شورش کور و تهاجم خارجی برداشته نشود، آینده ی فاجعه بار ایران به صورت قابل پیش بینی درآمده است. سه سناریو مطرح است:
- وخیم تر شدن اوضاع و افزایش شکاف میان دولت و ملت تا مرز شورش کور، کشتار خونین و جنگ داخلی.
- وخیم تر شدن اوضاع و افزایش شکاف میان دولت و ملت تا مرز آغاز حملات نظامی به تاسیسات اتمی و موشکی و بعد، کلید خوردن جنگ سراسری و تجاوز و ویران سازی و تجزیه ی ایران.
- یک قیام همگانی کم یا بیش سازمان یافته از سوی مردم برای پایین کشیدن رژیم، توقف وخیم تر شدن اوضاع و از میان برداشتن احتمال سناریوی حمله ی نظامی به ایران.
اینک دیگر می دانیم که چه در انتظار است و هرکس، به فراخور این که کدام یک از سه سناریو بالا را برای آینده ی خود و کشورش می خواهد، می تواند تصمیم بگیرد. همان طور که بدیهی جلوه می کند، یگانه راه مثبت و امیدوار کننده در این میان، سناریوی سوم، یا همان قیام مردمی برای پس گرفتن کشور از دست رژیم آدمکش بی لیاقت های احمق حاکم است. این واقعیت و جنبه های عملی آن را میان خود مطرح کرده و با فرمول «مشورت، تصمیم، اقدام» در مورد آن به بررسی و عمل بپردازیم.
فراموش نکنیم که قدرت ما مردم بی نهایت است، اگر به آن باور داشته باشیم. هر مشکلی راه حلی دارد. انتخاب با ماست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
برای اطلاع از نظریهی «بینهایتگرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بینهایتگرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com