من که بالشخصه قاط زده ام! یکی می گوید بخور، یکی می گوید نخور! یکی می گوید بکش، یکی می گوید نکش!
هنوز جوهر یک حرف خشک نشده، گاه حتی به فاصله ی چند ساعت، حرف دیگری روی کاغذ و کلام دیگری روی زبان می آید که گاه ۱۸۰ درجه، و گاه به قول احمدی نژاد ۳۶۰ درجه با صحبت های قبلی فرق دارد!
من تا آمدم در مورد صحبت های زیبای حجت الاسلام نقویان در مورد نور و شراب و راهیان نور مطلبی بنویسم، دیدم حاج آقا حرف اش را پس گرفته و گفته «تقطیع شده است»!
این «تقطیع» هم، شده است در جمهوری اسلامی یک حکایتی! ما حرفی می زنیم، تا حزب الله شروع به تنوره کشیدن می کند و یا فاطمه ی زهرا گویان وارد میدان می شود ما یک بالانس اساسی جک پالانسی می زنیم و می گوییم حرف مان تقطیع شده و مثلا شراب، نور نبوده است بلکه فضله ی گاو بوده است!
جالب اینجاست که هر کسی دستی به قلم، یا میکروفونی در مقابل دهان اش دارد، جوری حرف می زند که انگار ور دست سید علی و النستجیربالله (ببخشید معنی این کلمه را نمی دانم و چون دیدم شریعتمداری کیهان آن را به کار برده و خوش آهنگ است من هم به کار می برم) باری انگار النستجیربالله داداش محمد رسول الله و ریسیور وحی است!
حالا طرف پست و مقامی دارد یا مثلا جوانکی است که در کلاب هاوس داد سخن می دهد! جوری سخن می راند که انگار مسوول کل جمهوری اسلامی ست و حرف اش وحی مُنزَل است!
یکی هم نیست به طرف بگوید «هوی! نور علی فسفسو! تو که از ظلم صاحب خانه داری حرف می زنی، آیا خودت اجاره ی این ماه ات را داده ای؟! یا صاحب خانه بیاید با یک پس گردنی تو را ادب کند؟!»
من به این نتیجه رسیده ام که در جمهوری اسلامی حرف هیچکس حرف نیست حتی اگر زمانی رییس بخش گزینش بچه محصل ها بوده باشد و به اشاره ی او اینشتین های بسیاری اجازه ورود به دانشگاه پیدا نکرده باشند و امروز راننده ی اسنپ شده باشند!
در جمهوری اسلامی حرف فقط حرف سید علی ست که اگر بگوید بادمجان خوب است همه در مدح اش شعر می سرایند و اگر بگوید اَخ است همه در ذم اش داد سخن می دهند.
این از این. خدمت حاجی نقویان یک نکته را هم عرض کنم که یک کم بد آموزی دارد و شما خواننده ی عزیز این تیکه را نخوان و آن این که اگر دور هم جمع شدن به بهانه ی باده نوشی خوب باشد، بیشتر از باده، تریاک در این زمینه مدال طلا بر گردن دارد، که هر جا منقل و آتش مقدسی بر افروخته شود، کل جمعیت مثلا یک خانواده دور آن جمع می شوند و همراه با جلز و ولز همدلی خود را با یکدیگر و جهان اطراف نشان می دهند.
این یک. دو دیگر این که حاجی نقویان به معترضان اش این را می تواند بگوید که داشی ها! شما که داد سخن از مستی از شراب الهی می دهید، وقتی تا حالا شراب نخورده اید و مست نکرده اید، در مورد چه چیز حرف می زنید؟!
این مثل این است که آدم کوری از زیبایی رنگ قرمز سخن بگوید بی آن که رنگ قرمزی در زندگی اش دیده باشد!
این هم ضد فن من برای استفاده حاج آقا نقویان که بچه حزبل ها را با آن ضربه کند! :)