Friday, Jan 21, 2022

صفحه نخست » تحلیل رسانه داخلی: تاریخ روابط ایران و روسیه از تزار تا استالین، استعمار ایران چگونه آغاز شد

putin22_012122.jpgتاریخ روابط ایران و روسیه تاریخ بسیار پر فراز و نشیبی بوده که البته برای ایرانیان یادآور خاطرات خوبی نیست؛ مگر در دوره رهبری لنین که تمام قرارد‌های استعماری روسیه به ایران لغو شد و بخشی از سرزمین‌های تصرف شده توسط روسیه نیز به ایران بازگردانده شد، اما در سایر دوره‌ها، چه دوران تزاری و چه دوران رهبری استالین، اتفاقاتی رخ داد که در خاطره مردم ایران چندان خوشایند نیست. رویداد۲۴ تاریخ رابطه ایران و روس را در این گزارش بررسی کرده است.

رویداد۲۴ - علیرضا نجفی: «دو دشمن از دو سو ریسمانی به گردن کسی انداختند که او را خفه کنند. یکی از آن دو خصم سر ریسمان را رها کرد و گفت ای بیچاره! من با تو برادرم و آن مرد بدبخت نجات یافت. آن مرد که ریسمان گلوی ما را رها کرده لنین است.» ملک‌الشعرای بهار

«خشک آمد کشتگاه من / در جوار کشت همسایه / گرچه می‌گویند: می‌گریند روی ساحل نزدیک / سوگواران در میان سوگواران / قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟» نیما یوشیج در ستایش از انقلاب روسیه

«ملت ایران عاشق تاریخ کشور است. وقتی مشاهده می‌کنیم حکومت فتحعلی‌شاه با چه درد و رنجی کتاب‌های تاریخی و ادبی را طبق عهدنامۀ ترکمنچای به روسیه تسلیم کرد یا اینکه چقدر دشوار است یک جلد کتاب خطی را از افراد طبقۀ پایین اجتماع خرید، به علاقۀ ایرانیان نسبت به کتاب پی می‌بریم. در این کشور تاریخ جالب‌ترین موضوع است و یک ایرانی واقعی بی‌اندازه کنجکاوتر است بداند جمشید یا کورش چه می‌کرده‌اند تا با خواندن زندگانی پیامبران اخلاق خود را تهذیب کند. در فرانسه دانشمندان هرگز وقت خود را با تاریخ تلف نمی‌کنند و دربارۀ آن چیزی نمی‌دانند. یافتن یک روستایی که نام لویی چهاردم، شارلمانی و سزار به گوشش خورده باشد، بسیار دشوار و نادر است اما در ایران هرگز کسی را ندیدم که در پست‌ترین شرایط اجتماعی باشد و کلیات تاریخی را که با آفرینش جهان شروع می‌شود و به سلطنت پادشاه فعلی خاتمه می‌یابد، نداند. برایشان جمشید شکوه و فریبندگی خاصی دارد، رستم قهرمان ملی است و شاه‌عباس کبیر ــاگر حرف چاروادار‌ها را باور کنیمــ تقریباً همۀ کاروانسرا‌های ایران را ساخته است.» کنت گوبینو

آغاز روابط ایران و روس از دوره صفویه

روابط ایران و روس در دوره صفویه آغاز شد. در آن زمان شاه عباس پادشاه مقتدر صفوی بر ایران حکومت می‌کرد و روس‌ها هنوز هیچ برتری نظامی و تکنولوژیک بر ایران نداشتند. روسیه تازه از شر اردوی زرین، یعنی بازمانده مغول‌ها رها شده بود و دوران دیکتاتوری ایوان مخوف ایالات مختلف این سرزمین پهناور را متحد کرده بود. جانشینان ایوان به اندازه وی مقتدر نبودند و دیدار نماینده روسیه از دربار شاه‌عباس دوم دال بر همین واقعیت بود.

در آن زمان فئودور سوم تزار روسیه بود و روسیه کشوری نسبتا ضعیف و عقب‌مانده به حساب می‌آمد. شاه عباس نماینده تزار را به شدت تحقیر کرد و اطرافیان شاه تا چند ساعت وی را به سخره گرفتند. هیچکس تصور نمی‌کرد این همسایه ضعیف خطری برای امپراطووری صفوی باشد. اما حدود بیست سال پس از این واقعه فردی در روسیه به قدرت رسید که همه معادلات با او برهم خورد. این فرد که پطر کبیر نام و از معروف‌ترین حکام کل تاریخ است.

پطر کبیر به صورت معجزه‌آسایی در مدتی کوتاه دست به نوسازی روسیه زد و با الگو گرفتن از کشور‌های اروپای غربی، زیرساخت‌های توسعه را در کشورش فراهم کرد. در واقع پتر کبیر کلید ورود روسیه به جهان مدرن بود. وی سفر‌هایی به اروپا انجام داد و با الگوگیری از اروپایی‌ها ثروت کشورش را در جهت ساخت و ساز و ایجاد نهاد‌های علمی کرد. منابع غنی روسیه نیز در این پیشرفت ناگهانی بی‌تاثیر نبودند. اما در همان دوره، حکام ایرانی مدام در حال لشکرکشی به مناطق مختلف بودند و همانطور که مایکل آکسورثی می‌گوید «عقب ماندگی ایران از کاروان ترقی و تبدیل روسیه به یک ابرقدرت نظامی در تاریخ مشابهی رخ‌داد»؛ یعنی زمانی که نادرشاه افشار و آقامحمدخان قاجار بر استبداد خود می‌افزودند، روس‌ها شروع به فراگیری علوم مدرن و ساخت شهر‌های پیشرفته‌ای مانند سنت پترزبورگ بودند اما آقامحمدخان و اخلافش این تفاوت را نمی‌دیدند و تصور می‌کردند روسیه همان کشور بی‌اهمیت سابق است. به همین دلیل بود آقامحمد خان به گرجستان که تحت تسلط روسیه بود حمله کرد و آتش جنگ با روس‌ها را برافروخت، به این ترتیب جانشین آقامحمدخان، یعنی فتحعلی شاه در حالی به سلطنت رسید که سلفش دشمن جدیدی برای ایران تراشیده بود.

عاقبت تلخ حمله ایران به روسیه

اطرافیان فتحعلی شاه نیز وی را ترغیب می‌کردند که به روسیه تزاری حمله کند و سپاه کفار را شکست دهد. اما حاصل دو دوره جنگ میان روسیه و ایران، قرارداد ترکمانچای و گلستان بود. این عهدنامه در لشکرگاه گلستان واقع در کرانه رود سیوا در قره‌باغ توسط «میرزا ابوالحسن ایلچی» نماینده ایران و نماینده روس‌ها «ژنرال رتیشچف» فرمانده نیرو‌های گرجستان و نماینده میانجی از انگلستان «سر گور اوزلی» سفیر این کشور صورت گرفت. براساس این قرارداد بنا شد لشکریان هر دو طرف بعد امضای قرارداد، هرجایی که هستند در همان محل بمانند و در حقیقت آن مکان مرز نامرئی بین روس و ایران محسوب می‌شد تا بعد نقشه دقیق‌تر ترتیب بدهند و مرز را مشخص کنند.

همین بند از قرارداد که حدود مرزی را به صورت دقیق مشخص نمی‌کرد، بعد‌ها باعث بروز اختلاف دیگری میان دو کشور که منجر به از سرگیری و برافروختگی دوباره جنگ شد. ایران کرانه‌های غربی رود ارس همراه با بسیاری از خان‌نشین‌ها یا ایالت‌های تابع همچون باکو، گنجه، دربند، شیروان و قره باغ را از دست داد. همچنین دولت ایران از گرجستان، داغستان و آبخازی باید صرف‌نظر می‌کرد و چشمداشتی به این سرزمین‌ها نمی‌داشت.

عهدنامه گلستان دارای یازده فصل جداگانه بود که یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن به مقررات کشتیرانی در منطقه دریای خزر مربوط می‌شد. طبق این تعهد ایران پذیرفت حق استفاده و بهره‌برداری از کشتی‌های جنگی در این دریا را ندارد و در عوض هرگاه نیاز به کمکی داشته باشد، دولت روس از هیچ کمک و امدادی مضایقه نکند اما روس‌ها به همین سادگی دست‌بردار نبودند و در پی تسلط بیشتر بر مناطق قفقاز که در اختیار ایران بود، می‌گشتند.

روس‌ها قبلا در متن معاهده گلستان شروطی به جای گذاشته و دولتمردان ایران نیز به آن توجه نکرده بودند. به این صورت که در آن قرارداد خط مرزی میان ۲ کشور به روشنی مشخص نشده بود و به همین دلیل نیز دوره دوم جنگ ایران و روسیه در ۱۲۴۱ قمری آغاز شد. دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه از بسیاری جهات چکیده جنگ اول بود، اما با این اختلاف که این بار روس‌ها با قاطعیت بیشتری پیروز شدند و به همین دلیل هنگامی که نیرو‌های روسیه به تبریز رسیدند و مانعی بر سر راه تهران نبود، فتحعلی شاه قاجار تقاضای صلح کرد و معاهده ترکمانچای پایانی بر این جنگ‌ها بود.

جالب اینجاست که ایرانیان حتی دلیل شکست خود را نمی‌دانستند! روحانیونی که شاه را در جنگ اول علیه روس‌ها تحریک کرده بودند، اکنون تقصیر را بر گردن سپاهیان می‌انداختند. سپاهیان هم که از عالم و آدم بی‌خبر بودند به وی گوشزد نکردند که روسیه اکنون دیگر علاوه بر سلاح‌های پیشرفته، حدود صد برابر ایران ثروت دارد و حمله به چنین کشوری عقلانی نیست و در پی چنین شرایطی نمایندگان ایران و خود شاه مجبور به امضای عهدنامه‌ای تحقیرآمیز شدند که چنین آغاز می‌شد: «الحمدالله الوافی و الکافی بعد از انعقاد عهدنامه مبارکه گلستان و مبادلات و معاملات دوستانه دولتین علیتین و ظهور آداب کمال مهربانی و یکجهتی حضرتین بهیتین به مقتضای حرکات آسمانی برخی تجاوزات ناگهانی از جانب سر حد داران طرفین به ظهور رسیده که موجب سنوح غوایل عظیمه شد و از آن جا که مرآت ضمایر پادشاهانه جانبین از غبار اینگونه مخاطرات پاک بود، اولیای دولتین علیتین تجدید عهد مسالمت را اهتمامات صادقانه و کوشش‌های منصفانه در دفع و رفع غایله اتفاقیه به ظهور رسانیده عهدنامه مبارکه جدید به مبانی و اصولی که در طی فصول مرقومه مذکور است مرقوم و مختوم آمد به مهر وکلای دولتین علیتین.»

عهدنامه ترکمانچای

1.jpgفتحعلی شاه که تا چند سال پیش دم از انتقام می‌زد و قول داده بود روس‌ها در خاک خود به دو نیم خواهد کرد، قراردادی با روس‌ها امضا کرد که قسمتی از متن آن چنینن بود: «اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران از جانب خود و از جانب ولیعهدان و جانشینان به دولت روسیه واگذار می‌کند، تمامی الکای نخجوان و ایروان را خواه این طرف روس باشد یا آن طرف و نظر به تفویض، اعلیحضرت ممالک ایران تعهد می‌کند که بعد از امضاء این عهدنامه، در مدت ۶ ماه، همه دفتر و دستور العمل متعلق به اداره این ۲ دولت مذکوره باشد به تصرف امرای روسیه بدهند.»

ایران به پرداخت ۲۰ میلیون روبل نقره متعهد شد. انحصار عبور و مرور کشتی‌های جنگی در دریای خزر به روسیه مورد تائید قرار گرفت. علاوه بر امضای معاهده ترکمانچای، عهدنامه تجاری نیز با ایران به امضا رسید که روس‌ها در تجارت با ایران از مزایای بسیاری برخوردار شدند.

به گزارش رویداد۲۴ زمانی که روسیه با عثمانی درگیری پیدا کرد، ایرانیان تصور کردند دیگر لازم نیست به مفاد قراردادشان پایبند باشند. تخطی ایرانی‌ها از اجرای مفاد قرارداد باعث اعتراض الکساندر گریبایدوف وزیرمختار (سفیر) روسیه در تهران شد. اطرافیان جاهل شاه نیز حمله به سفارت روسیه در تهران را برنامه‌ریزی کردند که باعث کشته شدن گریبایدوف شد. این رخداد می‌توانست برای ایران بسیار گران تمام شود. اما عباس میرزا که از معدود دولتمردان عاقل قاجاریه بود دست به کار شد و نامه‌ای مبنی بر عذرخواهی به تزار نوشت: در آغاز نامه آمده است: «[خدمت] پادشاه ذیجاه تمامی ممالک روسیه که نامش در جهان نیکوست و لطفش از هر جهت دلجو و قهرش ویرانی هر خانه و مهرش آبادانی هر ویرانه، مکشوف و معروض می‌داریم که هرچند از حوادث زمانی و قضایای آسمانی شرمندگی و خجلت دولت ایران زیاده از شرح و بیان است، خدای عالم که به هر راز نهان عالم است گواهی دارد که اخلاصمند از درون دل راضی بر آن بود که خود با تمامی اخوان و اخلاف در امثال این فتنه و بلا به اتلاف رسد [= هلاک شوم] و بدنامی چنین برای این دولت نماند و همچنین همگی اولیای این دولت و اعیان و معارف این مملکت امروز از این واقعۀ هایله در عزا و ماتمند و شاهنشاه والاجاهِ ممالک ایران در معرض هزار اندیشه و غم می‌باشد. به ذات پاک جهان‌آفرین و تاج‌وتخت همایون پادشاه سوگند که این کار زشت و کردار بد بجز فتنۀ جُهّال و شورش عوام هیچ منشأ و مأخذ نداشته. توقع و درخواست این مخلص صداقتمند از آن حضرت ارجمند این است که هر نوع فرمایشی در این باب دارند به این اخلاص‌کیش فرمایند تا دولت ایران ان‌شاءالله از زیر بار این خجلت برآید.»

2.jpgمحل قتل گریبایدوف در ایران

وقتی خسرو میرزا پسر عباس‌میرزا برای عذرخواهی رسمی از طرف ایران به روسیه رفت، اول به خانۀ مادر گریبایدوف رفت و همراه با او گریست تا ابراز همدردی کند. همچنین شاه الماس بی‌نظیری موسوم به «الماس شاه» را که نادر در لشکرکشی به هند غنیمت گرفته بود، به عنوان خون‎بها برای تزار روسیه فرستاد. از آن تاریخ به بعد روسیه رسما نقش استثمارگر را در ایران بازی می‌کرد و در امور داخلی ایران نیز دخالت می‌کرد. انقلاب مشروطه رخداد خوشایندی برای روسیه تزاری نبود. این قدرت امپریالیستی به واسطه عقب‌ماندگی ایران امتیاز‌های بسیاری گرفته بود و منافعش در گرو نبود قانون و نظم در ایران تضمین می‌شد.

نقش روسیه در جریان انقلاب مشروطه

پس استبداد صغیر و پیروزی مشروطه خواهان، روسیه تزاری به دنبال بهانه‌ای بود که به آزادی خواهان حمله کند. این بهانه با حضور مورگان شوستر حسابدار محبوب آمریکایی محقق شد. روسیه تزاری که منافع خود را در آشفتگی و بی‌نظمی مالی در ایران می‌دید، خواستار اخراج شوستر از ایران شدند چرا که این آشفتگی مالی اخذ امتیاز‌های استعماری از ایران را ممکن می‌کرد.

مجلس شورای ملی علیه اولتیماتوم روس‌ها برای اخراج شوستر مقاومت کرد، اما ناصرالملک مجلس را منحل کرد و اولتیماتوم تزار را پذیرفت اما با وجود اخراج شوستر و قبول اولتیماتوم، روسیه به ایران لشکر کشید و تبریز و انزلی را تصرف کردند چرا که خواستار خشکاندن ریشه‌های مشروطیت بودند.

نیرو‌های مقاومت علیه تجاوز روس‌ها مقاومت کردند و بسیاری از آن‌ها را در هم کوبیدند، اما دولت مرکزی که طرفدار روس‌ها بود دائم کارشکنی کرد و همگان را به تسلیم واداشت. از طرف دیگر قوای روسیه تزاری زنان و کودکان را می‌کشتند و تهدید می‌کردند در صورت ادامه مقاومت از طرف مشروطه خواهان به این عمل شنیع ادامه خواهند داد. نهایتا تبریز تسلیم شد و روس‌ها به محض ورود به شهر چوبه‌های دار را به پرچم تزاری مزین کرده و دو تن از پسران علی مسیو (از نخستین بنیانگذاران جنبش‌های کارگری در ایران) که یکی از آن‌ها تنها شانزده سال سن داشت را نیز به دار آویختند. پیش از به دار آویختن مبارزین به همه آن‌ها پیشنهاد همکاری با دولت تزاری داده شده بود که جملگی رد کردند و پای چوبه دار فریاد «زنده باد ایران، زنده باد مشروطه» از آن‌ها برخاست.

ایرانیان بسیار خوش‌شانس بودند که انقلاب اکتبر روسیه در این دوره رخ داد و تزارها سرنگون شدند. یکی از اهداف بلشویک‌ها پس از انقلاب آزادسازی اراضی استعماری که توسط دولت تزاری به دست آمده بودند. مورد اخیر به‌ویژه برای ایران بسیار مفید بود چرا که ایران را از تجزیه بین دولت بریتانیا و روسیه نجات داد و باعث خروج نیرو‌های روس از ایران شد.

بنابر عهدنامه‌ای که روسیه و بریتانیا در اوت ۱۹۰۷ امضا کرده بودند، بنا بود به زودی ایران که دولتی بسیار ضعیف داشت و کشوری عقب‌مانده و فقیر بود بین این دو کشور تقسیم شود و منطقه بی‌طرفی بین دو قلمر به صورت مستقل باقی بماند.

ولادیمیر لنین رهبر انقلاب روسیه مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب سخنرانی کرد و درباره ایران چنین گفت: «رفقا، برادران و خواهران، وقایع عمده در خاک روسیه در جریان است. خاتمه مجازات خونینی که از برای تقسیم کردن ممالک دیگران شروع شده بود نزدیک می‌شود. سلطنت وحشیانه که زندگانی ملل عالم را بنده خود قرار داده بود، مقهور شد. عمارت کهنه و پوسیده استبداد و بندگی در زیر ضربات انقلاب روس خراب می‌شود. مسلمانان مشرق، ایرانیان، ترک‌ها، عرب‌ها، هندی‌ها، تمام طوایفی که سباع حریص اروپا زندگی و دارایی و آزادی شما را در قرون متوالی مال‌التجاره از برای خود قرار داده و غارتگران جنگجو می‌خواهند ممالکتان را تقسیم کنند! ما اعلام می‌کنیم که عهدنامه سری راجع به تقسیم کشور ایران محو و پاره شد و همین که عملیات جنگی خاتمه یابد، قشون روس از ایران خارج می‌شود و حق تعیین مقدرات ایران به دست ایرانیان تأمین خواهد شد.»

در پی اعلامیه لنین، تروتسکی به عنوان کمیسر نیرو‌های مسلح روسیه اعلام داشت که به واحد‌های نظامی روسیه که بر طبق عهدنامه انگلستان و روسیه مبنی بر تقسیم ایران در این کشور مستقر شده‌اند، دستور خروج فوری از ایران را داده است.

رابطه ایران و روسیه در دوره انقلاب کمونیستی

انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ میلادی مصادف با ۱۲۹۶ خورشیدی رخ داد؛ در این دوره جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸) در جریان بود و نگاه ایران نیز به روسیه تغییر کرده بود؛ تا آنجا که حتی پایان جنگ جهانی اول به وسیله سفارتخانه‌های متفقین (انگلیس، فرانسه، شوروی و آمریکا) در تهران اعلام شد.

با پایان جنگ جهانی، مشاورالممالک به عنوان وزیر خارجه به مسکو رفت و رابطه در دوره لنین آنقدر خوب بود که ایران «پیمان مودت» را نیز با روسیه امضا کرد. بر اساس این پیمان تمام امتیازات استعماری دوران تزاری لغو شده بود. در بند لغو امتیازات استعماری چنین آمده است: «دولت شوروی روسیه مطابق بیانیه‌های خود راجع به مبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرجه در مراسلات ۱۴ یانوار ۱۹۱۸ (۱۲۹۶ خورشیدی) و ۲۶ ایون ۱۹۱۹ (۱۲۹۷ خورشیدی) یک مرتبه دیگر رسماً اعلان می‌نماید که از سیاست جابرانه که دولت‌های مستعمراتی روسیه که به اراده کارگران و دهاقین این مملکت سرنگون شدند نسبت به ایران تعقیب می‌نمودند قطعاً صرف نظر می‌نماید. نظر به آنچه گفته شد و با اشتیاق به این که ملت ایران مستقل و سعادتمند شده و بتوانند آزادانه در دارایی خود تصرفات لازمه را بنماید دولت شوروی روسیه تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها را که دولت تزاری روسیه با ایران منعقد نموده و حقوق ملت ایران را تضییع می‌نمود ملغی و از درجه اعتبار ساقط شده اعلان می‌نماید.»

در بند سوم نیز لنین برخی شهرهای تصرف شده توس روسیه تزاری را به ایران بازگرداند: «دولتین معظمتین متعاهدتین رضایت می‌دهند که سرحد مابین ایران و روسیه را مطابق تعیین کمیسیون سرحدی ۱۸۸۱ (۱۲۵۹ خورشیدی) تصدیق و رعایت نمایند؛ ضمناً به واسطه عدم میلی که دولت شوروی روسیه از استفاده از ثمره سیاست غاصبانه دولت تزاری سابق روسیه دارد از انتفاع از جزائر آشوراده و جزائر دیگری که در سواحل ولایت استرآباد ایران واقع می‌باشند، صرف نظر کرده و همچنین قریه فیروزه را با اراضی مجاوره آن که مطابق قرارداد ۲۸ مای ۱۸۹۳ (۷ خرداد ۱۲۷۲ خورشیدی) از طرف ایران به روسیه انتقال داده شده‌است به ایران مسترد می‌دارد. دولت ایران از طرف خود رضایت می‌دهد که شهر سرخس معروف به سرخس روس یا سرخس کهنه با اراضی مجاور آن که منتهی به رودخانه سرخس می‌شود در تصرف روسیه باقی بماند. طرفین معظمین متعاهدین با حقوق مساوی از رودخانه اترک و سایر رودخانه‌ها و آب‌های سرحدی بهره‌مند خواهند شد و ضمناً برای تنظیم قطعی مسئله انتفاع از آب‌های سرحدی و برای حل کلیه مسایل متنازع فیهای سرحدی و اراضی یک کمیسیون مرکب از نمایندگان ایران و روسیه معین خواهد شد.»

به گزارش رویداد۲۴ لنین همچنین از دریافت وام‌های با بهره روسیه به ایران صرف نظر کرد و به علت استعمارگرایانه بودن، آن را پس نگرفت؛ چنانچه در بند هشتم قرارداد دوستی ایران و روسیه چنین آمده است: «دولت شوروی روسیه انصراف قطعی خود را از سیاست اقتصادی که حکومت تزاری روسیه در شرق تعقیب می‌نمود و به دولت ایران نه از دیدگاه توسعه اقتصادی و ترقی ملت ایران بلکه برای اسارت سیاسی ایران پول می‌داد اعلان می‌نماید؛ بنابراین دولت شوروی روسیه از هر نوع حقوق خود نسبت به قروضی که دولت تزاری به ایران داده‌است صرف نظر کرده و اینگونه استقراض‌ها را نسخ شده و غیرقابل تادیه می‌شمارد و همچنین دولت شوروی روسیه از تمام تقاضاهای راجع به انتفاع از عوائد مملکتی ایران که وثیقه استقراض‌های مذکوره بودند صرف نظر می‌نماید.»

جالب آنکه حکومت کمونیست روسیه، درباره بناهای مذهبی نیز نظر داشت و آن را در راستای سیاست‌های حکومت تزاری می‌خواند، به همین دلیل از مالکیت بر هیات‌ها و بناهای ارتدکس صرف‌نظر کرد تا به جای آنها مدرسه در ایران ساخته شود.

در این دوران به تاسی از انقلاب اکتبر، جنبش میرزا کوچک خان جنگلی نیز در شمال ایران به راه افتاده بود که البته جنبشی مذهبی بود اما با تاثیر چهره‌هایی همچون دکتر حشمت و حیدرخان عمو اوغلی و احسان الله خان دوستدار، نیروهای چپگرا دست بالا را به دست آوردند و نهضت جنگل عملا تبدیل به جنبش سوسیالیستی جنگل شد. با گرم شدن روابط ایران و روسیه، دربار ایران در کنار پیمان مودت از حکومت روسیه درخواست کرد از سوسیالیست‌های گیلان حمایت نکند.

تا سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۲ خورشیدی) که ولادیمیر لنین در قید حیات بود و رهبری روسیه را بر عهده داشت، تقریبا هیچ تنشی میان ایران و روسیه وجود نداشت. در این دوره رضا شاه قدرت عمده ایران را در دست داشت و جنگ جهانی اول نیز پایان یافته بود و اختلافات کوچکی بر سر امتیاز دریای شمال و ماجرا لیانازوف وجود داشت که البته رضا شاه ترجیح داد با لغو کل قرارداد ماجرا را فیصله دهد و دارایی خانواده لیانازف در ایران بابت اجاره‌بهای عقب افتاده‌شان گرفته شد.

3.jpgهمان سال هم قراردادی با شوروی برای تشکیل «کمپانی مختلط ایران و شوروی» بسته شد که سرمایه این کمپانی میان ایران و روسیه نصف نصف می‌شد. در همین حین که در دوره رهبری ژوزف استالین بر روسیه آغاز شده بود، قرارداد دیگری با این کشور منعقد شد به نام «عهدنامه تأمینیه و بی‌طرفی» که در آن ایران و روسیه به متعهد شده بود که از هر نوع فعالیت علیه یکدیگر در خاک خود جلوگیری کنند و اگر جنگ دیگری هم رخ دهد، به یکدیگر تجاوز کنند و بیطرف باقی بمانند.

این قرارداد بسیار برای ایران به کار می‌آمد؛ چه آنکه همین قرارداد یکی از دلایلی شد که ایران پس از اشغال به روسیه فشار آورد تا از مرزهایش خارج شود. وقتی جنگ جهانی دوم درگرفت، صبح شهریور سال ۱۳۲۰ ایران توسط نیروهای متفقین اشغال شد که بخشی از آن انگلیسی‌ها در جنوب بودند و بخشی از آن ارتش سرخ روسیه در شمال بود. آن زمان آلمان به روسیه حمله کرده بود و مرزهای روسیه آنقدر گسترده بود که عملا برای آنها امکان ورود به ایران وجود نداشت. روسیه به بهانه حمایت ایران از آلمان، ارتش خود را به ایران ارسال کرد. دلیل آنها حمایت رضا شاه پهوی از هیتلر بود.

با پایان جنگ جهانی دوم، نیروهای انگلستان از ایران خارج شدند، اما ارتش سرخ همچنان در ایران ماند و سه اتفاق مهم در آذربایجان و کردستان رخ داد که تاریخ کشور را تحت تاثیر قرار داد؛ در آذربایجان سیدجعفر پیشه‌وری اعلام حکومت خودمختار کمونیستی کرد و در کردستان نیز قاضی محمد جمهوری سوسیالیستی تشکیل داد. در دوره رضا شاه هرگونه فعالیت کمونیستی (مرام اشتراکی) ممنوع شده بود اما با پایان حکومت او بار دیگر فعالیت احزاب سوسیالیست نیز آزاد شد و به این ترتیب سومین اتفاق مهم تشکیل حزب توده در ایران بود که تاثیر بالایی از روسیه داشت.

در ایران دوران حمایت از سوسیالیست‌های جهان در دستور کار روسیه بود. البته تنها حمایت در دستور کار بود و انجام انقلاب مورد قبول استالین نبود. این موضوع اتفاقا به اختلاف میان تروتسکی و استالین انجامید زیرا تروتسکی معتقد به تز انقلاب در انقلاب بود اما استالین بر این باور بود که ابتدا باید پایه‌های حکومت کمونیستی روسیه آنقدر محکم شود که بتواند به کمک دیگر کمونیست‌های جهان برود. بر اساس همین ایده استالین در ایران نیز قصد انقلاب نداشت اما همزمان از جنبش‌های کمونیستی نیز حمایت می‌کرد. با این حال برخی تاریخ‌نویسان معتقدند سیاست‌های استالین در حمایت از قاضی محمد و پیشه وری، در راستای تحت فشار قرار دادن ایران برای کسب امتیاز نفت شمال بود.

حزب توده البته از اعطای امتیاز نفت شمال به روسیه حمایت می‌کرد. آنها معتقد بودند، اگر قرار است این امتیاز به کشور خارجی داده شود، بهتر است به روسیه به عنوان همسایه ایران اعطا شود که سیاست‌های عدالتخواهانه دارد نه به انگلستان. البته اینهم اقبال ایران بود که در همسایگی یکی از بزرگترین و قدرتمندترین کشورهای دنیا قرار بگیرد!

به جز موضوع نفت شمال، نقش روسیه در ماجرای قاضی محمد و پیشه وری هم برای برخی ایرانیان خوشایند نبود و آنها روسیه را متهم به تلاش برای تجزیه ایران می‌کردند و همین اتهام یکی از دلایلی بود که برخی ایرانیان دل خوشی از روسیه نداشته باشند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy