در ایرانزمین
گاو را میپرورند و عشق را نه
هویج را میکارند و عشق را نه
کفتر را میبالانند و عشق را نه
*
در ایرانزمین
زن را مثل جنس پُرخطری حراج میکنند
و او را زودتر از گاو و گوسفند و قاطر
خرید و فروش میکنند
*
در ایرانزمین
جهیزی هم به روی زن میگذارند
تا هرچه زودتر
از شَّر بار بلورین ناموساش خلاص شوند
*
در ایرانزمین
با کمی نان و سریشِ دعا
همهچیز را ناگهان به همهچیز میچسبانند
و حجلهی عروس میسازند
*
در ایرانزمین
تن را ناگهان در آغوش بیگانهای
به خون میکشند
و عشق را چون لطیفترین گنج زیستن
در پستوهای دل، نهان میکنند
۱۴ دسامبر، ۲۰۰۷
حافظۀ عمومی و ماه بهمن، مهدی استعدادی شاد