همه ما، کم و بیش به آنچه گذشت و سرانجام نتایج مذاکرات وین اطلاع داریم. تنها بخش مثبت آن، آزادی گروگانهای دو تابعیتی و در راس همه آنها مادری است که سالها از خانه و زندگی و فرزند و همسر، بخاطر قسی القلبی بساط بدخیم اسلامی در کشور، به دور بوده و این مادر به فرزند و خانوادهاش میپیوندد و دست خود را داغ میکند. که هرگز هوای وطن و دیدن خویشاوندان نکند. چون آن جا اهریمن در کمین است. که آهوان و غزالان را شکار کند و به قیمت گران بفروشد. این بدخیم فاقد یک ذره عطوفت، احترام به عناصرزیست، بشریت، حقوق بشر، و... میباشد.
بدترین قسمت این فرجام، آزاد شدن حدود دویست میلیارد دلار پولهای بلوکه شده است. که باز آتش رو به خاموشی حمامهای خون رژیم اسلامی در خاورمیانه، شمال آفریقا و بقیه نقاط جهان را شعله ورم نماید.
دنیای بی رحمی است. سرمایه و پول، در پوشش منافع حقیر، حرف اول و آخر را در دنیا میزند. یک دولتمرد خردمندی در همه این عالم نیست. که از رژیم اسلامی بپرسد. تو که ادعای مسلمانی و دفاع از حقوق مستضعفین داری، چرا این همه بیرحم هستی، چرا نوکری روسیه و چین را که علیه مسلمانان سرزمینهای اطراف روسیه و چین علیه مسلمانان خود به هر جنایتی دست میزنند، پذیرفته و سرسپرده بی جیره و مواجب آن دو شده و چشمان خود را به روی آن فجایع بستهای؟ که از تو فقط در معاملات با حریفان به عنوان یک ابزار به نفع خود اما علیه منافع ملی ایران، سوء استفاده میکنند. یا چرا به کودتاگران نظامی و خون آشام میانمار که دست به نسل کشی مسلمان زده، اسلحه و مهمات و وسایل سرکوب و کشتار، بطور قاچاقی ارسال میکنی و...
اکنون همچون برجام اول که اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا، با تزریق خون تازه به رگهای در حال موت رژیم، آن را زنده کرد. این بار معاوناش بایدن به عنوان رئیس جمهور،، با دوپینگ پول و امکانات، رژیم در حال مرگ حتمی را، بار دیگر از دست ملت به جان آمده، نجات داده، این بار نیز، ما ملت ایران مانیم و رژیمی که به هیچیک از پرنسیبهای جامعه بشری پایبند نیست. اما درین دنیای بی رحم سرانجام یاد گرفتیم که تنهائیم و غیر از خود کس دیگری به فریاد ما نمیرسد و باید به تنهایی یک، کاری بکنیم. چون تمامی این سازمانهای عریض و طویل ملل متحد و حقوق بشر و غیره، ابزار این الیگارشی حاکم بر دنیاست. کسی بما کمک نخواهد کرد. مائیم و رژیم اسلامی تا دندان مسلح که مزدوراناش مجهز به فتواهایی چون آتش به اختیار تا جهاد تبیین بوده و وسایل سرکوبی که ار اربابان شرق و غرب وارد میکند. یک ریال ازین دویست میلیارد دلار، خرج ملت ایران و ترمیم خرابیهای ایران نخواهد کرد. همه را بین خود و خانوادهها و مزدوران داخلی و تروریست خارجیشان تقسیم میکنند.
اکنون چکار باید کرد: نگاهی به گذشته نشان میدهد که در پی، یک - تحریک رسانههای فارسی زبان غرب و شرق، دو- اعتصابات عمومی. سه - تظاهرات خیابانی، منجر به پیروزی آخوندها و متحدین چپ، جبهه ملی، حزب توده و.. گردید. اکنون ملت ایران فاقد ابزار اول و دوم است. آن زمان اعتصابات در صنعت نفت، حمل و نقل، ادارات، کل دستگاه نظام پیشین را قفل کرد. بخاطر همین هست. که رژیم اسلامی، تمام کارکنان دولت اعم از صنعت نفت تا دستگاه اداری را از بین خودیها انتخاب کرده و تا کنون بوروکراسی کشور وارد اعتصاب و حمایت از مردم نشده است. یک زمانی قلب مبارزه در دانشگاه تهران و سایر مراکز آموزشی و علمی کشور میتپید. اما بعد از فاجعه حمله به دانشگاه و کوی دانشگاه و کشتار بیرحمانه و بگیر به بند و پاکسازی و اخراج دانشجویان مبارزی، که رخ داد. کسانی وارد دانشگاه شده و میشوند. که از عناصر خودی و از هزار صافی رده باشند. باین ترتیب تنها صحنهای که برای ملت باقی میماند خیابان است. که تاکنون دهها هزار نفر از بهترین فرزندان خود را در نبرد خیابانی از دست داده و زندانها پر از فرزندان مبارز ملت است. در خیابانهای ایران از خون جوانان وطن رود خون جاری است.
طی این چهار دهه خونین، اجتماع کشاورزان در زاینده رود خشک شده توسط رژیم نادان نا بکار، نقطه عطفی بود. به عنوان چراغ راه آینده مبارزات ملی میهنی علیه این بساط اهریمنی، چون مردم اصفهان به کشاورزان پیوسته و خانوادهها مسئله مهم لجستیک و پشتیبانی از مبارزین در میدان نبرد را با تامین آب و نان، بعهده گرفتند. در نتیجه، بیش از سه روز این نبرد ادامه یافت. تنها بختیاریهای غیور و وطن پرست به حمایت از آنها بر خاستند و اگر استانهای دیگر وارد میدان میشدند کار رژیم ساخته بود. گرچه رژیم با تفنگ ساچمهای مخصوص شکار پرندگان و ارتکاب یک جرم بین المللی علیه بشریت، مبارین را در میدان زاینده رود قلع و قمع نمود. اما ملت تجربهای گرانبها آموخت. که اگر در نبرد بعدی آن را بطور همگانی و سرتاسری بکار برد، که خواهد برد. کار رژیم تمام است و باید از هم اکنون برای انجام این پروسه تدارک دیده و اقدام نمود. چشم اسفندیار جمهوری اسلامی همین است و بس.