جوابیه یی برای یوزف سینکلر و پیشکش به دوست، رضا نجفی
"در شهر تو، شهر من، شهر ما،
در کی یف، این عشق ناتمام! "
یوزف سینکلر، ترجمه رضا نجفی
عشق ناتمام
یوزف بشنو:
زندگی در هجوم یادها
از عشقهای نهان و آشکار
در زمان دیروز و اکنون
و زمانهای بعد از ما، تنها و غریب مانده است!
کی یف یا تهران یا مسکو یا کابل یا تایوان...!
زندگی در بازی کیش و مات است
یوزف، همه در ناباوری زیستهایم
چه گذشتگان یا نیامدهها!
زندگی از مهربانی بیگانه ست
سفرهها خالی ست از یکرنگی و صفا
همه چیز واژگونه و بی قرارند!
در جهانی که روی مدار شیادی و زور تعریف میشود
انسانها تنهایند!
شهرها تنهایند!
انسانها بهت زده در حیرت مدام
راستی و صداقت از محتوا خالی یند
یوز ف بشنو:
زمانی هر چیزی، برای خودش معنایی داشت
عشق و زیبایی و مهربانی و انسانیت
در دوران ما، جهان تهی شده از بودن و اصالت
دیگر جایی برای فراغت و دوست داشتن نمانده است!
کی یف را بمباردمان میکنند
و همزمان دیگر شهرها را زخمی میکنند از زندگی!
یوزف بشنو:
جهان روی لبه نیستی ست
و عشق را پنهان و آشکار گردن زدهاند
یوزف، دنیا انبار باروت است
روزی کی یف و روزی تهران و...
و بشر نمیداند؟ رویاهایش را کجا پرواز دهد
راستی زندگی کجاست؟
رویاها و تخیلاتمان را هم زخمی کردهاند
امنیت، به خاطره تبدیل شده است
و مرگ انسانیت به نقطه سفر میرسد
و چه کی یفها تنهایند!
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
امیر کراب
نگرش فدایی به امر سیاست و استقلال چپ! علی کشتگر
آرایش جنگی مقابل پیک هفتم کرونا، محمدرضا محبوب فر