سیبی فرو فتاده
اما درخت بین
که بسی سایه گستر است
با سایه میگویم سخن
خود سایه میگوید نه من
با آفتاب در گذر
این سایه آخر بگذرد
شهنامه را هم آخریست
شاید نه خوش
شاید کمی هم ناتمام
شاید تمامی ناقص است
اینست که هست
روزی برای ما و من
روزی برای جان و تن
روزی که خوشتر نیست هم
میگوئیام،
میگویمت:
«آن جام اخر را بده
زین پس دگر
ما را بس است
ما را بس است»
عطا گیلانی
کلن، ۱۵ مارس ۲۰۲۲
نعلین و پوتین، مهران رفیعی
نگرش فدایی به امر سیاست و استقلال چپ! علی کشتگر