Monday, May 9, 2022

صفحه نخست » ما صرفاً مصرف کننده دستاوردهای علوم و اندیشه‌های غرب هستیم، نیکروز اعظمی

Nikrooz_Azami_3.jpgهر فرهنگ در این کره خاکی مقتضیات مختص به خود دارد که بانی موضوعات معین است. نوع و سطح موضوعات مطرح در فرهنگ‌ها حاکی از چگونگی کارکردهای آنها در محیط خانواده، اجتماع و جامعه است. مثلاً، عید نوروز ایرانیان در هر سه محیط بطور مشترک پاس داشته می‌شوند یا ماه رمضان اسلامی بهمچنین. به همین جهت موضوعات هر فرهنگ منحصراً بسته است به نوع زیست بومی همان فرهنگ و کارکردهایش. تعمیم هر موضوع از فرهنگی به فرهنگ دیگر زمانی امکانپذیر است که زمینه‌های مادی و معنوی آن در "فرهنگ دیگر" مهیا باشد. به مثال، یونانیانِ باستان نسبت به موضوعات خود و هستی عقلی/ فلسفی می‌اندیشیدند و بموازات همین فرد صاحب حقوق فردی بوده و به گواه "تاریخ" ایران، ایرانیان از آزادی دینی و دولت بزرگ برخوردار بودند. نه یونان باستان از دولتی نظیر دولت ایران باستان برخوردار بوده و نه ایران باستان عقلی/فلسفی می‌اندیشیده. بتبع موضوعات هر دو قلمرو باستانی از هم منفک و متمایز بوده‌اند. اینکه چرا چنین بوده است موضوع این مختصر نوشته نیست. بنابراین نه دولت هخامنشی و دین مختص بدان می‌توانسته جهانشمول باشد (هرچند متصرفاتش وسیع بوده) و نه عقلی/فلسفی اندیشیدن یونانیان باستان. چونکه هر دو فرهنگ باستانی با دو موضوع متفاوت بهم، مسیر متفاوت خود را برگزیده بودند.

علم و تکنولوژی جهانشمولند اما همین جهانشمولی بر بستر فرهنگ و جامعه ما همان کاربُرد را ندارند که در فرهنگ بومی‌اش دارند. به همین جهت ما مصرف کننده صرف تکنولوژی غرب می‌شویم بی آنکه بسیاری از کارکردهایش نیاز ما بوده باشند. همین مسئله در خصوص اندیشه‌های غرب و مشغولیت ما در آنها، صدق می‌کند. "روشنفکرانِ" ما که در روشنی افکندن به اعتقادات بزرگان فرهنگ بومی خویش ناتوانند و به همین جهت به چند استثنایی که اندیشیدند اندیشه‌شان را بر نمی‌تابند هرگز نخواهند توانست در فهم اندیشه‌های غرب راه به جایی برند. فهم اندیشه‌های غرب برای ما که اندیشیدن را نیاموختیم لازمه‌اش آموختن از نحوه اندیشیدن غربی هاست و نه انطباق اندیشه آنها با ارزشهای فرهنگ ما که اساساً چنان موضوعی نداشته‌ایم تا مانند آنها بیاندیشیم.

در دوره ما اگر از آرامش دوستدار بعنوان استثناء بگذریم چند نفر مانند وی سراغ داریم که به اعماق فرهنگ ما راه یافته و آنها را از درون دیده و به ما نشان داده باشند؟ خیال می‌کنند صرف تدریس فلسفه و ادعای "عقل نقاد" کانتی کردن، دیگر مسئله عقلی فکر کردن را در فرهنگ بومی خود یافتند! فلسفه آرامش دوستدار، فلسفه آموزشی است، آموزش برای نحوه فکرکردن. بنظرم مهمتر از تز آرامش دوستدار، نحوه فکر کردن وی به موضوعات فرهنگ ماست که "روشنفکران" ما را نگران کرده تا به دو دلیل علیه‌اش برآشوبند؛ یکم به دلیل دشواری دست یافتن به چنین آموزشی و دوم به دلیل اینکه، با وجود این همه دلبستگی به فرهنگ و سازندگانش چگونه بتوانند شاهد نقد بی امان آن باشند. با آموزش است که مسئله‌ای خاص پرورده می‌شود. و این هنوز برایمان تفهیم نشده و جا نیافتاده است. بنابراین اینطور نیست که با از بر کردن "عقل نقاد" آنهم مربوط به فرهنگ دیگری، خیال کنیم عقل را یافتیم و زین پس کمبود را در فرهنگ بومی خودمان جبران خواهیم کرد! شرط اول تمرین فکری، فکر کردن به موضوعات فرهنگ بومی خودمان است که مسبب بی کفایتی نظام سیاسی در سراسر "تاریخ" ایران بوده است.

نیکروز اعظمی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy