در کشورهای فلاکت زده منطقه خاورمیانه از جمله سوریه افغانستان عراق یمن و لبنان خبر کشته شدن بیست یا چهل نفر از شهروندان چنان عادی است که تعجب کسی را برنمی انگیزد. مردم روزانه خبر مرگ گروه گروه از دوستان و آشنایان و همسایه ها و اقوام دور و نزدیک خود را می شنوند و زود فراموش می کنند، زیرا خبر بد بعدی در راه است. جمهوری اسلامی اگر ثمری برای ایران نداشته است عادی شدن شنیدن خبرهای بد از سراسر کشور به نام آنها ضرب زده شده است.
از آنجا که شمار قابل توجهی از مسئولان یا ایرانی الاصل نیستند یا بیشتر به فکر اسلام موهوم خود هستند تا مصالح مردم ایران، گویی روند تحولات کشور به سمتی است که هر چه می گذرد ایران ما بیشتر لبنانیزه و افغانستانیزه می شود. اخبار کشته شدن مردم نازنین خوزستان در اثر تیرانداری و سرکوب های خونین و حوادث دیگر در شرائطی می رسد که تا همین چند روز پیش سردر بسیاری از خانه ها در اثر کرونا سیاهپوش بود. اخبار کشته شدن مردم در اثرتصادف، سرطان، بیماری های ناشی از پارازیت، نزاع های خیابانی و ظهور و بروز امثال سعید حنایی وسعید طوسی و سعید مرتضوی و نیز شمار اعدام ها در زندان ها بخشی از زندگی روزانه مردم شده است. به همین دلیل فرو ریختن ساختمان ده طبقه در آبادان مظلوم نه تنها حیرت کسی را بر نمی انگیزد، بلکه شادمان هم شدیم چرا که این ساختمان هنوز تکمیل و مسکونی نشده بود!
اما توالی این همه خبر بد می تواند مقدمه رخدادهای هولناک تر دیگری باشد و آن اینکه، ایرانیان حساسیت خود را نسبت به فجایع از دست داده و متوجه نشوند که کسانی در ایران که به احتمال زیاد عمامه ای بر سر و تسبیحی در دست دارند چنان ابعادی از فاجعه را برای کشور رقم زده اند که مردم حتی در نشان دادن عکس العمل کند شده اند.
در اروپا و دنیای مدرن این قاعده که جان هر شهروندی هو عرض جان همه مردم شهر است امر جا افتاده ای است. اما در سرزمین ما گویی قاعده برعکس است و برای رهبر ماندن ونیز رهبر آتی شدن کسی می توان جمعیت کشوری را به فنا زد.
بحث شباهت روند تحولات در ایران به مسائل سوریه به لحاظ حضور یک نظام سرکوبگر قتال و انحصارطلب، سپاهیان بی رحم و بی منطق شبیه ارتش بشار اسد، از هم پاشیدگی اداره امور کشور ویک فساد مطلقا فراگیر و استثنایی، در کنار خشکسالی و فقدان هرگونه بارش از آسمان موضوعی است که اذهان ایرانیان را باید نسبت به آن حساس کرد.
اخباری که صدا و سیما و رسانه های دولتی از تحولات جاری کشور ارائه می دهند بیشتر به تلاش برای خواباندن و جادو کردن مردم شباهت دارد تا هر چیز دیگری. بی توان شدن مردم در نشان دادن عکس العمل نسبت به آنچه در کشور رخ می دهد به علت سرکوب های کور بزرگترین خطری است که آینده سرزمین ایران را تهدید می کند.
بیایید دست به دست هم بدهیم چون دارد دیر می شود. در داخل و خارج از کشور دیگر سکوت نکنیم. چیزی نمانده است تا باند علی خامنه ای و هولدینگ های آدم خوار آنها ایران را سوریه کنند.
ویديویی که ضبط شده به بررسی این موضوع می پردازد که چرا سوریه شدن یک خطر بالفعل جدی برای آینده کشور است و چرا تا دیر نشده باید در مقابل عوامل آن بایستیم.
عبدالباقی پارتی داشت، مُرد!
توقیف تانکر روسی حامل نفت ایران توسط آمریکا