کیوان حسینی - بیبیسی
در داووس، بعد از سالها که مباحث مرتبط با ژئوپولتیک روز به روز کمرنگتر میشد و راههای افزایش پول درآوردن به مهمترین مساله تبدیل شده بود، در سال ۲۰۲۲ و به شکلی که در سه دهه اخیر سابقه نداشت، ژئوپولتیک به موضوع شماره یک «مجمع جهانی اقتصاد» تبدیل شد. و این مساله نیز تنها یک دلیل داشت: جنگ اوکراین.
«مجمع جهانی اقتصاد» (یک سازمان بینالمللی غیردولتی که در سوئیس ثبت شده و هر سال نشست داووس را برگزار میکند) تنها چند روز بعد از آغاز این جنگ با صدور بیانیهای بیسابقه، حمله روسیه را محکوم کرد و از مردم اوکراین حمایت کرد. با توجه به این بیانیه کوتاه که با امضای کلاوس شواب (بنیانگذار معروف داووس) و بورگه برنده (رئیس کنونی مجمع جهانی اقتصاد) منتشر شد، قابل پیشبینی بود که در نشست امسال داووس، دیگر از میلیاردرها و شرکتهای پرتعداد روسیه خبری نخواهد بود.
داووس برای روسیه، سالهاست که صحنه مهمی برای نمایش الگوی اقتصادی-سیاسی مطلوب کرملین بوده؛ مدل سرمایهداری یک کشور غیردموکراتیک که همچنان میتواند میلیاردها دلار سود به ارمغان بیاورد و البته در مجمع جهانی اقتصاد نیز اجر و قرب داشته باشد.
سازش یا جنگ؟ مساله این است
اما در داووس امسال، همه تبلیغات و سخنرانیها آنگونه که اوکراینیها علاقه داشتند پیش نرفت. علت این مساله هم حضور هنری کسینجر، وزیر خارجه اسبق آمریکا در این نشست بود.
آقای کسینجر که در سن ۹۸ سالگی همچنان به عنوان یک چهره اثرگذار بینالمللی در رویدادهای مهم حاضر میشود، سالهاست که در ارتباط با بحران روسیه و اروپا بر سر اوکراین، تحلیلهایی ارائه میکند که باب طبع بسیاری از اوکراینیهای ضدروسیه نیست. حالا که روسیه به اوکراین حمله کرده، مواضع هنری کسینجر حتی بیش از گذشته خشم اوکراینیها را بر میانگیزد.
او در سخنرانیاش، برخلاف اکثر سخنرانانی که خواستار حمایت همه جانبه از اوکراین و عقبراندن و شکست کامل روسیه بودند، گفت که غرب نباید در اوکراین، شکستی تحقیرآمیز و همهجانبه به روسیه تحمیل کند. هنری کسینجر در سخنرانیاش تا آنجا پیش رفت که حتی پیشنهاد کرد برای حل و فصل ماجرا، اوکراین بخشی از خاکش را به روسیه واگذار کند.
آقای کسینجر با اشاره به عبارت لاتین «status quo ante» گفت که در شرایط ایدهآل، هدف هرگونه مذاکرات صلح، رسیدن به وضعیتی است که این عبارت لاتین آن را توصیف میکند. معنای لفظی این عبارت «وضعیت موجود پیش از این» است و در روابط بینالملل به شرایطی اطلاق میشود که قبل از آغاز جنگ، بین دو طرف حاکم بوده است.
اما پیش از آغاز جنگ، شبهجزیره کریمه که بخشی از خاک اوکراین است در اختیار روسیه بود و همچنین بخشهای مهمی از دو استان «لوهانسک» و «دونتسک» نیز توسط جداییطلبان هوادار مسکو اداره میشد و عملا روسیه آن بخشها را نیز کنترل میکرد.
وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا دردوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون و جرالد فورد، گفت رسیدن به هر چه بیش از شرایط قبل از جنگ (به معنای مرزهای پذیرفته شده اوکراین در سطح بینالمللی)، به معنای پایان این جنگ نخواهد بود، «بلکه نیازمند آغاز جنگی جدید علیه روسیه است.»
هنری کسینجر گفت که روسیه به مدت چهار قرن «بخش بسیار مهم اروپا» بوده و رهبران اروپایی نباید در جریان مقابله با ولادیمیر پوتین، «مساله روابط درازمدت با این کشور را از نظر دور کنند» چرا که چنین کاری، روسیه را به سوی یک ائتلاف همیشگی با چین سوق میدهد.
آقای کسینجر از هواداران نظریه «رئال پولتیک» یا سیاست مبتنی بر قدرت در روابط بینالملل است و مطالعات دانشگاهیاش بر روی رابرت استوارت (وزیر خارجه بریتانیا در زمان جنگهای ناپلئون) و کلمنس فون مترنیخ (صدراعظم اتریش در نیمه نخست قرن ۱۹) متمرکز بوده است. بر اساس استدلال او، آنچه موجب صلح با دوام میشود، توازن قوا میان قدرتهای اروپایی است و در غیاب چنین توازنی، همواره خطر جنگی فراگیر وجود دارد؛ وضعیتی که از نظر او هم در قرن ۱۹ و هم قرن ۲۰ به جنگهایی بزرگ منجر شده است.
نه مقامهای اوکراینی و نه حتی برخی مقامهای اروپایی و نخبگان لیبرال حاضر در نشست داووس، با این نظرات آقای کسینجر همنظر نبودند. میخائیل پودلیاک، از مشاوران دفتر ریاست جمهوری اوکراین در توییتی نوشت کسینجر همانطور که «اوکراین را به روسیه میبخشد، آماده است که لهستان و لیتوانی را هم بدهد بروند.» بر اساس تازهترین نظرسنجیها در اوکراین، بیش از ۸۰٪ مردم این کشور با ایده صرفنظر کردن از بخشهایی از خاک کشور در ازای صلح مخالف هستند.
ولودیمیر زلنسکی در ویدئویی که چهارشنبه شب در تلگرام منتشر کرد، گفت: «ظاهرا تقویم آقای کسینجر سال ۲۰۲۲ نیست، بلکه ۱۹۳۸ است.» اشاره آقای زلنسکی به زمانی است که آدولف هیتلر بخشهایی از چکسلواکی را به خاک آلمان ضمیمه کرد و بریتانیا و فرانسه به عنوان دو قدرت اروپایی این مساله را پذیرفتند تا از جنگ با آلمان دوری کنند.
منتقدان آقای کسینجر میگویند که کوتاه آمدن در برابر ولادیمیر پوتین بر سر الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه، کمکی به حل بحران نمیکند. و البته این منتقدان همگی اوکراینی هم نیستند و حتی چهرههای مطرح روسیه مانند گری کاسپاروف که از مخالفان پوتین است، از کسینجر انتقاد کردند.
آقای کاسپاروف گفت که سازش با «قدرتهای بزرگ مانند ولادیمیر پوتین و شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، هرگز با دوام نیست. چرا که دیکتاتورها دیر یا زود به درگیری نیاز دارند. این جنگ سرد نیست.»
روز سهشنبه، جرج سوروس، میلیاردر معروف آمریکایی-لهستانی نیز گفت که «بهترین راه برای حفظ تمدن آزاد» این است که غرب نیروهای ولادیمیر پوتین را در اوکراین شکست بدهد. آقای سوروس جنگ اوکراین را بخشی از یک رویارویی بزرگتر بین «جوامع آزاد و جوامع بسته» توصیف کرد.
جرج سوروس که دهههاست برای گسترش ایدههای دموکراسیطلبانه و تثبیت آزادیهای سیاسی و مدنی در شرق اروپا هزینه میکند، گفت: «حالا که پوتین دیده در اوکراین به نتیجهای که میخواهد نمیرسد، پیشنهاد آتش بس کرده. اما چنین آتشبسی ادامهدار نخواهد بود چون او آدم قابل اعتمادی نیست.»
او برخلاف هنری کسینجر پیشنهاد کرد که اتحادیه اروپا بر فشارهایش علیه ولادیمیر پوتین بیافزاید و گفت: «من نمیتوانم نتیجه را پیشبینی کنم، اما اوکراین قطعا برای جنگیدن، بخت (پیروزی) دارد.»
داووس ۲۰۲۲ در حالی تحت تاثیر مجادلاتی این چنین برگزار شد که برخی از نخبگان اقتصادی در تلاش بودند موضوعاتی مانند اهمیت روزافزون ارزهای دیجیتال در اقتصاد جهانی یا موضوع لزوم افزایش مالیات میلیادرها برای کاهش اختلاف طبقاتی و عمق بخشیدن به ثبات نظام سرمایهداری جهانی را به بحث بگذارند؛ سخنرانیهایی که همگی انجام شدند، اما نتوانستند به مساله اصلی نشست امسال تبدیل شوند و چه بسا در سالهای آینده به شکلی جامعتر در این نشست بررسی شوند.