Friday, Aug 5, 2022

صفحه نخست » پایان وقت کشی برای رژیم، کورش عرفانی

Kourosh_Erfani-3.jpgرژیم تهران مدت‌ها بر این باور بوده است که ماندن در بن بست بهتر از پایان آن است، چرا که برون رفت از بن بست می‌تواند آغاز پایان عمر خود باشد. معادله‌ی تحولات در ایران به این جا رسیده و در این نوشتار به بررسی این ایده می‌پردازیم که چگونه رژیم خود را در مقابل اجبار تعیین تکلیف نامطلوب و ناگزیر موقعیت می‌بیند.

بستر عمومی

رژیم با مجموعه‌ای از بحران‌های عمیق و به هم گره خورده روبروست که امکان پرداختن به یکی بدون پردازش به دیگری وجود ندارد. به طور مثال:
• بحران اقتصادی از بحران پرونده‌ی اتمی تاثیر می‌پذیرد.
• بحران اتمی ناشی از بحران ساختار مافیایی قدرت است.
• بحران ساختار مافیایی قدرت بر بحران اقتصادی دامن می‌زند.
• بحران اقتصادی به واسطه‌ی حران زیست محیطی کشور تشدید می‌شود.
• بحران زیست محیطی تحت تاثیر بحران ساختار مافیایی قدرت قرار دارد.
• بحران ساختار مافیایی امکان برون رفت ازبحران اتمی را نمی‌دهد.
• بحران اتمی بحران اقتصادی را تشدید و به مرز فروپاشی می‌راند.
• فروپاشی اقتصادی بحران اجتماعی را دامن خواهد زد.
• بحران اجتماعی بحران مشروعیت نظام را آشکار کرده است.
• نبود مشروعیت اجتماعی، بحران امنیتی و حقوق بشری برای نظام آفریده است.
• بحران امنیتی و حقوق بشری سبب تشدید بحران سیاسی درونی و بیرونی حاکمیت شده است.
• بحران سیاسی حاکمیت حل بحران اتمی و مناقشات منطقه‌ای را ناممکن کرده است.
این‌ها نمونه هایی از کلاف سردرگم نظام آخوندی-پاسداری-بازاری است که در باتلاق ساخته‌ی خویش دست و پا می‌زند. این پیچیدگی را در چندین مقاله در ماه‌های گذشته بازکرده‌ایم. در این جا برای ساده سازی موضوع فقط به دو مورد می‌پردازیم: اقتصاد رو به فروپاشی و سرنوشت تاریک برجام.

۱. اقتصاد رو به فروپاشی

در بین شاخص‌های اقتصادی، سه مورد دردسر آفرین برجسته است: «رکود تورمی» (stagflation)، «ابرتورم» (hyperinflation) و رشد نقدینگی که نسبت به سال قبل ۳۷ درصد به واسطه‌ی ورود پول بدون پشتوانه به کشور رشده داشته است. به جای خون، آب به بدن بیمار تزریق کرده‌اند. اگر به زودی حجم قابل توجهی از خون، یعنی سرمایه‌ی دلاری به اقتصاد ایران تزریق نشود، مرگ آن حتمی است. پیکر رو به موت اقتصاد ایران به میلیاردها دلار آزاد شده از تعلیق تحریم‌ها، سرمایه گذاری‌های خارجی و نیز بازگشت درآمدهای نفتی، گازی و معیانات نفتی نیاز دارد. اگر تداوم مشکلات و مانع از رسیدن این خون تازه به بدن اقتصاد ایران شود، کار آن تمام است و فرو می‌ریزد.
معنای فروپاشی اقتصادی عبارت است از:
• اعلام ورشکستگی بانک‌های کشور
• عدم توانایی دولت در بازپرداخت سود و اصل اوراق بهادار
• عدم دسترسی مردم به سپرده‌های خویش و اعلام ورشکستگی بانک مرکزی
• عدم توانایی در بازپرداخت بدهی‌های خارجی
• عدم توان ارزی برای واردات کالاهای اساسی
• از میان رفتن ریال و جایگزینی مستقیم آن با دلار
• دلاریزه شدن پرداخت‌ها و استقرار فضای آشوب مطلق بر اقتصاد خرد و کلان ایران
• تعطیل شدن فروشگاه‌ها و مغازه‌ها برای احتکار کالاها و استقرار فضای قحطی بر کشور
• عدم پرداخت حقوق کارکنان دولت و غیر قابل انجام شدن هرگونه تعامل اقتصادی خرد
مواردی از این دست که از آن به عنوان «فروپاشی اقتصادی» (economic collapse) نام می‌برند با خود «آشوب اجتماعی» (social unrest) به همراه دارد. در فضای آشوب اجتماعی گسترده، فلج کننده و تهدیدگر یا حکومت باید داوطلبانه از خود خلع قدرت کرده و حاکمیت را به کسانی که می‌توانند کشور بحران زده را مدیریت کنند بسپارد و یا باید دست به سرکوب مردم به فقر کشیده شده و گرسنه و خشمگین بزند که با خود جنگ داخلی، خشونت و سرنگونی حاکمیت را خواهد داشت.
پس، در ارتباط با اقتصاد ایران و در صورت فروپاشی آن، رژیم آخوندی بین دو انتخاب روشن قرار دارد:
• واگذاری قدرت و ورود به روند استحاله‌ی اجباری برای تبدیل شدن به یک رژیم متعارف تحت اداره‌ی فن سالاران (تکنو کرات ها) و یا
• سرکوب و سرنگونی خشن و خونین.
به سراغ معضل دومی که برای این مقاله انتخاب کرده بودیم برویم.

۲. برجام

در زمانی که این مقاله به نگارش درمی آید شاید آخرین شانس‌های احیای برجام در وین مذاکره می‌شود. در این رابطه نیز دیر یا زود نظام در مقابل دو انتخاب روشن قرار می‌گیرد: پذیرش برجام و یا رد آن.
در صورت پذیرش برجام، در حالی که به نظر می‌رسد به طور قطع سپاه در لیست تروریستی بماند، معضلات زیر سر برخواهد آورد:
• سپاه در صدد حذف جناح برنده‌ی برجام بر می‌آید.
• نظام باید سپاه را مهار، جراحی و از صحنه‌ی اقتصادی حذف کند.
• جنگ مافیاهای نظام به اوج تازه‌ای رسیده و حذف خامنه‌ای ضروری می‌شود.
• حذف خامنه‌ای می‌تواند جنگ درون حَرم قدرت را تشدید کرده و تا حد ورود تانک‌های سپاه از یک سو و نفربرهای ارتش از سوی دیگر در کف خیابان‌ها به پیش راند.
• نظام باید دست و پای اختاپوس نیروی قدس سپاه خود را در خاورمیانه قیچی کند.
• نظام باید گزارش دقیق از فعالیت‌ها و ذخایر موشکی خود به دشمن ارائه دهد.
• نظام باید گزارش دقیق از فعالیت‌ها و تولیدات پهبادی خود به دشمن ارائه دهد.
• نظام باید پول هایی را که وارد اقتصاد کشور می‌شوند زیر نظارت بین المللی خرج کند.
• رژیم ایران باید به اجبار به FATF و لایحه‌ی مبارزه با پولشویی پالمرو بپیوندد.
• رژیم باید شبکه‌ی تروریسم خود در خاورمیانه و فراتر را تعطیل کند.
• نظام باید روابط دیپلماتیک خود با کشورهای منطقه را عادی سازی کرده و از تمام آرزوهای گذشته‌ی خود دست بردارد.
• نظام باید محاصره شدن تدریجی نظامی خود در منطقه را پذیرفته و کمترین واکنشی به آن نشان ندهد.
• نظام باید کل دستگاه دیپلماسی خود را تصفیه کرده و به متعارف سازی آن روی دهد.
• نظام باید انواع نظارت‌های بین المللی در عرصه‌های گوناگون از جمله حقوق بشر و وضعیت زندانیان سیاسی را بپذیرد.
• نظام باید بساط اتمی خود را برای سی تا پنجاه سال و در بعضی از موارد برای همیشه تعطیل کند.
• نظام باید به سمت قراردادهای کلان با شرکت‌های غربی به جای شرقی روی آورد تا مورد غضب و بهانه و فشار در چارجوب مکانیزم ماشه و امثال آن قرار نگیرد.
این‌ها فقط برخی از مواردی است که به واسطه‌ی پذیرش برجام جدید بر سر نظام خواهد آمد و باید دید چه میزان تحمل این فشارها را دارد قبل از آن که به واسطه‌ی تغییر عملکرد و مسخ ماهیت خویش به یک استحاله‌ی اجباری دچار شود.
اما اگر برجام را نپذیرد.
در این صورت بلایای زمینی و آسمانی (موشکی) به طور توام در انتظار است:
• آغاز موج جدید تحریم‌های یک جانبه‌ی آمریکا و اروپا
• ارجاع پرونده‌ی اتمی ایران از آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل
• قطعنامه‌ی جدید رادیکالتر یا فعال سازی دوباره‌ی قطعنامه ۲۲۳۱ برای استقرار
o تحریم‌های گسترده‌ی اقتصادی
o محاصره‌ی اقتصادی کشور
o استقرار منطقه‌ی ممنوعه‌ی پرواز
o تدارک حمله‌ی نظامی به تاسیسات اتمی ایران
• تشدید و تسریع بحران اقتصادی و پرواز قیمت دلار به مرزهای خطرساز
• احتمال واکنش‌های عصبی و هراسناک رژیم به مجموعه‌ی فشارها
• کلید زدن به یک جنگ منطقه‌ای با حضور اسرائیل، آمریکا، کشورهای عرب منطقه و نیز قدرت‌های غربی متحد آمریکا
این سناریو با خود نابودی رژیم آخوندی و البته خسارات و تلفات فراوان برای کل کشور را به همراه خواهد داشت. اما از انتهای آن چیزی به اسم باقی مانده‌ی نظام جمهوری اسلامی بیرون نخواهد ماند.
در سناریوی عدم پذیرش برجام یکی دیگر از راه‌های کشورهای غربی برای حل معضل اتمی رفتن به پای سناریوی تغییر رژیم (regime change) است که برای خود مراحلی دارد:
• تماس دولت‌های غربی با تشکل‌های مطلوب خود در اپوزیسیون
• مذاکرات پشت پرده میان نمایندگان دولت‌ها خواهان تغییر رژیم و بخش هایی از اپوزیسیون
• اخراج رژیم از نهادهای بین المللی و پایان بخشیدن به حضور دیپلماتیک آن در غرب
• به رسمیت شناختن بخش مورد توافق اپوزیسیون به عنوان دولت جایگزین
• حمایت و پشتیبانی برای فشار بر رژیم در جهت ساقط کردن آن و به قدرت رساندن دولت جایگزین.
به این ترتیب می‌بینیم که در سناریوی برجام نیز رژیم جمهوری اسلامی بین یک حذف تدریجی ناشی از پذیرش برجام و استحاله‌ی اجباری و یا در آن و حذف ناگهانی از طریق تغییر رژیم و یا حمله‌ی نظامی چاره‌ای ندارد.

عناصر دیگر

در این میان عنصر زمان با وارد ساختن پارامترهای جدید می‌تواند این روندهای چندگانه‌ی استحاله یا حذف رژیم را که در بالا برشمردیم تند یا کند سازد. به طور مثال، درخواست رژیم برای حضور نیروهای نظامی روسیه در خاک ایران یکی از این موارد است. تقاضا برای استقرار سیستم‌های دفاع موشکی اس ۴۰۰ روسیه و یا حتی استقرار موشک‌های روسی مجهز به کلاهک هسته‌ای در پایگاه هایی که به روسیه واگذار خواهد شد ممکن است موضوع تهاجم نظامی به ایران را کند یا تند کند. اگر تهاجم نظامی کند یا ناممکن شود در این صورت سناریوی تغییر رژیم فعال تر خواهد شد. و یا اگر چین به تایوان حمله کرده و آمریکا و غرب را درگیر یک جنگ احتمالی در آسیای جنوب شرقی کند، به احتمال زیاد راهکار تغییر رژیم به جای تهاجم نظامی ممکن است مورد ارجحیت و سرعت بخشی قرار گیرد. یا به طور مثال، دست به کار شدن شتاب زده‌ی بازوهای بلند سپاه در منطقه برای حمله به اسرائیل و نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه و ایجاد یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای می‌تواند سناریو حذف نظامی رژیم را تسریع بخشد.
نکته‌ی اساسی که از دل تمام این احتمال‌ها بیرون می‌آید این است که به پایان دوران وقت کشی رژیم آخوندی رسیده‌ایم.
فراموش نکنیم یک تیم، در میدان مسابقه، با وقت کشی، نتیجه‌ی بازی را تغییر نمی‌دهد، آن چه را که هست حفظ می‌کند. امروز برای رژیم نتیجه‌ی بازی مشخص است: نزدیک شدن به فروپاشی اقتصادی و یا اعلام رسمی شکست برجام و تدارک هجوم اقتصادی، سیاسی و نظامی به رژیم. آیا وقتی نظام می‌داند که سناریوهای در انتظارش۱) استحاله‌ی اجباری و ۲) توسری خوری‌های پیاپی از مردم و یا غرب از یک سو و فروپاشی و سرنگونی و حذف نظامی و سیاسی از سوی دیگر است، وقت کشی برای خریدن زمان کمکی به آن می‌کند؟ نتیجه‌ی مسابقه از همین حالا مشخص است: رژیم باید ببیبند که کدام سناریوی به زانو درآمدن را ترجیح می‌دهد، اما جز شکست، انتخابی دیگر مطرح نیست: استحاله‌ی اجباری یا حذف.
در این میان مهم است که تشکل‌های سیاسی ایرانی مخالف نظام با جدیت به مسئولیتی که به طور منطقی و طبیعی بر عهده‌ی آنان است پاسخ دهند: تدارک رهبری جنبش اعتراضی مردم که ناشی از فروپاشی اقتصادی خواهد بود و نیز، آماده سازی جایگزینی نظام هم در صورت استحاله‌ی اجباری به طور تدریجی و هم در قالب تغییر رژیم به طور سرعت یافته. این دو وظیفه به طور مشخص و حاد در مقابل هر جمعی است که به صورت حرفه‌ای به فعالیت سیاسی مشغول است. در این میان شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌ای نقش فرعی دارند، این تشکل‌ها هستند که باید با رهبری نیروهای فعال در روندی که در پیش است، یک رهبر را به عنوان نماد حرکت انتخاب و مطرح کنند. سرنوشت سیاسی ایران در دست نیروهای متشکل است نه شخصیت‌های منفرد و پراکنده در این سوی و آن سوی.
بیایید نجات ایران را از حد ایده و آرزو به سطح طرح و پروژه ببریم. نگاه کردن به موضوع به مثابه یک پروژه ما را به اجبار مدیریت سازمان یافته‌ی آن برای اجرا و تحقق می‌کشاند؛ در این صورت است که می‌توان گفتار درمانی متداول و فرمول بندی رویاها را به نقشه‌ی راه مرحله بندی شده و ساماندهی شده‌ی حرکت برای ایجاد تغییر در ایران تبدیل کرد. نجات ایران شدنی است اگر آن را به مثابه یک ماموریت پروژه -محور و امری نیازمند مدیریت برنامه ریزی شده ببینیم. شدنی است اگر بخواهیم. انتخاب با ماست. #

برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
برای اطلاع از نظریه‎ ی «بی ‎نهایت ‎گرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بی ‎نهایت ‎گرایی: نظریه ‎ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: [email protected]



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy