Tuesday, Aug 23, 2022

صفحه نخست » شعاری به غایت غلط "خلایق هر چه لایق"، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi_2.jpgبارها و بارها می‌گوییم از زبان‌های مختلف می‌شنویم "خلایق هر چه لایق". این خلایق چه کسانی هستند؟ ما در کجای این خلایق قرار می‌گیریم؟ نسبت دهندگان تحقیرآمیز این صفت به ملتی که روزانه در جنگی نابرابر با حکومتی به غایت مستبد، جنایتکار و سرکوبگر قرار داشته و با چنگ و دندان از موجودیت خود دفاع می‌کند چه کسانی هستند؟
خلقی رنجدیده که بر گرانی، خفقان، ترس و سرکوب طاقت می‌آورد تا از موجودیت خود از تمامیت و آینده سرزمینی خویش دفاع کند. خلقی که سال هاست! بهتر است بگویم قرن هاست! این بار امانت را بر دوش می‌کشد و نگهداری می‌کند.

ما که دور از این همه فشار، سختی ودورازدسترس این حکومت هستیم و با هر صدای دری قلبمان از ترس باز نمی‌ایستد و گذارمان به اطاق‌های تمشیت، به تخت‌های فلزی و شلاق نشسته با کف پا نمی‌افتد و برای گرفتن اعتراف اجباری زیر مشت و لگد آدمخواران "چگنی" حکومت آش و لاش نمی‌شویم! چگونه به خود حق می‌دهیم چنین قضاوتی در باره این ملت داشته باشیم؟
ملتی که تمامی تاریخ آن مبارزه برای آزادیست. تاریخی سراسر قهرمانی! از بابک تا یعقوب لیس تا ستارخان! برخاستن! قیام کردن و سینه بر شمشیر آخته متجاوزان داخلی وخارجی گشودن. کارنامه درخشانی است که دیگر نام آوران علم، هنر وادبیات بر پای آن مهر نهاد ه‌اند. ازفردوسی تا ابوعلی سینا از مولانا تا حافظ، سعدی؛ خیام، خوارزمی وده‌ها ادیب دانشمند که از دل همین خلق بر آمده‌اند.
حکومت‌ها می‌آیند و می‌روند اما این خلق برجای می‌ماند. خلقی که در تمامی طول تاریخ به اشکال مختلف مبارزه کرده است. هیچ راه رفتنی بی مشکل نیست وهیچ رد شدن از رودی بدون خیس شدن امکان پذیر نمی‌باشد! کسی که پای در راه می‌نهد پایش بر سنگ می‌خورد ره به اشتباه می‌رود! اما مهم برگشتن و نقد کردن وراه درست در پیش گرفتن است. چه فکرنادرستی است که انتظار دارد که تمامی یک ملت هرگز اشتباه نکند! در یک بازه زمانی کوتاه از نظر تاریخ از حکومت سرپیچی نماید در مقابل آن بیاستد! بتمامی بپا خیزد و رودر روی ماشین سرکوب حکومت قرار گیرد.
هرگز در هیچ کجای جهان، هیچ کجای تاریخ چنین نبوده و نخواهد بود. برخاستن تمامی یک ملت یک دست شدن آن‌ها "این یک دستی نسبی است" پروسه است که باید در دیک زمان بجوشد. تقلای سخت یک ملت است دردست یافتن به حقیقت و آگاهی. فداکاری جان‌های عزیز ودردانه‌های همین ملت است که از میان همین مردم بر می‌خیزند قدم پیش می‌نهند! زبان به اعتراض می‌گشایند! سینه سپر می‌کنند حماسه آبان ماه را می‌آفرینند.
زمان لازم است تا ملتی در یابد که بهای گزاف بر قدرت نشستن وحکم رانی کردن فردی مانند خمینی، خامنه‌ای از کیسه آزادی‌های آنان پرداخت شده است. هرقانون تصویب شده در مجلس به قیمت از دست رفتن بخشی از آزادی‌های آن‌ها صادر گردیده است. دست یافتن به آگاهی زمانی طولانی را طلب می‌کند.
زمان لازم دارد تاتصویر" ندا آقا سلطان" بتمامی در جان ملت بنشیند. نوید افکاری هادر خاطره مردم به قهرمان آزادی خواهی بدل گردند. جنازه بر سر دست گرفته شده پویا بختیاری جای جنازه‌های پر تبلیغاتی حکومتی مانند سلیمانی‌ها را بگیرد و گلدسته‌های مقبره خمینی در اذهان اکثریت مردم رنگ ببازد.
عرصه مبارزه مردم به گونه‌ای دیگر با ویژگی‌های دیگراست. مردمی که در این وانفسای گرانی وسختی معیشت با فروختن فرش زیر پای خود فرزند به دانشگاه می‌فرستند! اگر دستشان اندکی باز شود فرزند به تعلیم موسیقی می‌گمارند! مبارزان روزانه این عرصه‌اند. این همه متعلمان موسیقی محصول همین گونه مبارزه ومقاومت جمعی است.
مردمی که تلاش می‌کنند با نظم زمان هم آهنگ شوند بهر قیمت که شده خود را به جهان متمدن پیوند زنند. این همه کاربرایرانی با فیلتر شکستن، اعتراض کردن از خرج روزانه خود زدن تا این ارتباط را داشته باشند نموداری از مقاومت یک ملت است در برابرحکومتی فرهنگ ستیز، که هم وغم روزانه‌اش کم کردن از دامنه انترنت است.
زنان این نیمه زیرستم مضائف جامعه که دارند با ایستادن روبروی حکومت افسانه زیبای زنان مبارز ایران را رقم می‌زنند بخشی از همین "خلایقند. " از سپیده قلیان تا نرگس محمدی تا سپیده رشنو پرچم داران مبارزه‌ای هستند که بهای آن گرفتن جان بر سر دست است و" محکوم شدن بی جرم. "
چراکه در" نظام‌های توتالیتر عدم اطاعت گناه کبیره هست. " هر اعتراضی به دیکتاتور جرمی است سنگین " ظاهر شدن " سپیده رشنو "با چشمانی کبود بر صفحه تلویزیون هیچ چیزی کم ازحماسه گرد آفرید افسانه‌ای ندارد. هر چند تراژیک با قامتی خم شده ازشکنجه.
افسانه‌ها پیوسته با قهرمانی اغراق آمیز همراه است. اما مبارزه واقعی افت خیز قهرمانان است ومقاومت آن‌ها در برابر رژیم. نگاه کنیم به میزان تاثیری که سپیده رشنو بر افکار عمومی نهاد ونفرت از حکومت را بیشتر وبیشتر ساخته است.
"بخشی‌ها، ستار بهشتی‌ها، پویا بختیاری‌ها "همراه مادران عزادار جز این خلقند. خلقی با گورستانی به نام "خاوران"که زیباترین فرزندانش در آن خفته‌اند. این ملت لیاقت بیرون دادن صدفی چون "مریم میرزاخانی " را ازدل خود دارد. آفریدن هشت سال حماسه جنگ"بگذریم از نقش خمینی در آفریدن آن" توسط همین خلق صورت گرفته است. فرزندان همین ملت تمامیت امروز این سرزمین را رقم زده‌اند.
هرگوشه این سرزمین نشانی از یک مبارزه نفس گیر دارد. از فیلم سازان بزرگ ومتعهد تا ورزشکارانی مردمی! از فرهیختگان دانشگاهی تا مدافعان حقوق بشرومحیط زیست در جنگی سخت نابرابر.
آیا این ملت امروز در همان جائی ایستاده که روزی خمینی را که هیچ حسی به این سرزمین نداشت برگردن خود نشاند ودر یک نئشه جمعی طوق او بر گردن افکند؟ اگر چه هنوز حکومت از نظر فیزیکی با تکیه بقدرت نظامیان بر این مردم حکم می‌راند. اما همین مردم از نظر معنوی ورسوا ساختن خمینی و خامنه‌ای در اذهان عمومی اورا از اریکه ولایت خدائی برزمین کشیده مقبولیتش را گرفته وسکه یک پول کرده‌اند.
بگذریم که هر حکومتی پیوسته تعدادی حمایت کننده با ویژگی‌های خود دارند. اماآنچه که در واقعیت جامعه ایران می‌گذرد. بی آبروکردن بزرگ این حکومت نالایق بی عرضه است است توسط همین مردم. اگر نا لیاقتی هست نه از آن مردم بل از دیناسورهای بر آمده از دل تاریخ است پیچیده در عبا، لباده وعمامه آخوندی. حال برگردیم بما اپوزیسیون خارج ولیاقت خودر را با ترازوی همین مردم که لایق همین حکومتشان می‌دانیم محک بزنیم! ببینیم ما در نسبت به جایگاهی که مردم در آن ایستاده وجلو آمده‌اند ما چه میزان جلوتر آمده‌ایم؟ ادامه دارد.

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy