در مطلب قبلی، سناریوی احمقانه ی ورود به جنگ با آذربایجان را مطرح کردم، که با این ترفند، زمینه های سرکوب بچه های معترض در ایران فراهم شود و به کشتار و سرکوب مردم مشروعیت داده شود.
هنوز جوهر آن مطلب خشک نشده بود، و به ترفندهای دیگر نظام نکبت نپرداخته بودم که حادثه ی کشتار ۱۵ نفر از هموطنان مان در شاهچراغ شیراز توسط یک نفر که بعد از ۲۴ ساعت تامل و تفکر اتاق فکر امنیتی حکومت،،، خارجی معرفی شد اتفاق افتاد و ما هم که گاگول هستیم لابد فکرمان به این سمت کشیده شد و از یاد مهسا و چهلم اش و نیز ایران بر باد دادن حکومت طی ۴۰ سال غافل ماندیم و اصلا هم به یاد انفجار حرم امام رضا که طراح اش سعید امامی شهید بود و نیز عملیات تروریستی محیر العقول داعش در مجلس شورای اسلامی که آخرش هم نفهمیدیم انتهای فیلم چی بود و چی شد نیفتادیم!
نه آقایان عقب افتاده و ریتارد حکومت نکبت!
سعید امامی با آن هوش و عظمت اش در دستگاه امنیتی، نتوانست سناریوهای عجیب غریب و آلفرد هیچکاکی خود را به سلامت، تبدیل به فیلمی کند که مردم آن را باور کنند، شما که ناخن کوچیکه حاج سعید هم نیستید، و متوسط آی کیوتان، در خوش بینانه ترین حالت، عدد ۴۰ را نشان می دهد، نخواهید توانست با کشیدن پای الهام علی اف و داعش و تروریست بحرینی و کلاشنیکف با دو خشاب و کشتن هموطنان ما در شاهچراغ ذهن ما ایرانیان را از اعتراضاتی که در ایران صورت می گیرد منحرف کنید خاصه با تشدید خشونت مسلحانه، به اسم برخورد با داعش، تصور کنید که معترضان دست از اعتراض بر می دارند و این را هم بدانید، کماکان جواب مشت، مشت است، و حتی به نظر من دو تا مشت است که از جا بلند نشوید که دو باره مشت بپرانید، و جواب زدن زدن و جواب کشتن کشتن.
حالا شما برو در «دخمه» های امنیتی ات برای ما سناریو بنویس، و تاثیر آن را دنبال کن، تا متوجه شوی این تو بمیری از آن تو بمیری های قبلی نیست و حتی اگر دشمن بیگانه به ایران راس راستی حمله ی نظامی کند، باز ما دست از مبارزه ی جانانه و صد در صدی با توی آدمخوار بر نخواهیم داشت.