در ۴۵ روز گذشته به برکت خون شهدای انقلاب از دختر ایران مهسا امینی گرفته تا دیگر شهدای عزیز در زاهدان و سنندج و تهران و کرج و شهرهای دیگر کشور و پس از راه پیماییها و تظاهرات بزرگ ایرانیان در شهرهای مهم دنیا بخصوص تظاهرات تاریخی برلین جنبش انقلابی دموکراسی خواهی ایرانیان که با شعار شورانگیز "زن زندگی آزادی" در دنیا معروف شده است راه طولانی طی کرده و ایران عزیز را در آستانه تحولات اجتماعی سیاسی بزرگ قرار داده است. به نظر من در این مرحله از انقلاب سکولار دموکراسی ایران بایستی از طریق اتخاذ تاکتیکهای حساب شده امر انقلاب را تسریع و پیروزی آنرا تسهیل کرد.
نگارنده بر این باور است، و این را در نوشته هایی چند توضیح داده است، که شرایط لازم برای یک انقلاب اجتماعی-سیاسی در کشور فراهم آمده است؛ زیرا:
- بحران اقتصادی و ورشکستگی مالی دولت،
- شکاف در نخبگان سیاسی حاکم و منزوی شدن خودکامه منفور حتی در بین طرفداران حکومت،
- شرایط بین المللی و انزوای رژیم در دنیا،
- ورشکستگی ایدئولوژیک و شکست گفتمان ولایت فقیه در برابر گفتمان جایگزین سکولار دموکراسی،
- بحران مشروعیت (Legitimacy) و سقوط اقتدار (Authority) رژیم حتی بین طرفداران حکومت
شرایط لازم برای انقلاب نوین ایران را ایجاد کرده است؛ و فداکاریهای جوانان و زنان و مردان آزادیخواه ایران در دو ماه اخیر فراهم آمدن این شرایط لازم را بیش از پیش مسجل کرده است. اگر شرایط کافی انقلاب نیز فراهم شود پیروزی انقلاب سکولار دموکراسی ایران اجتناب ناپذیر خواهد بود.
شرایط کافی عبارتند از:
- پیدایش یک بدیل سیاسی و رهبری اپوزیسیون مورد اعتماد مردم ایران
- خنثی کردن ماشین سرکوب رژیم.
به نظر میرسد هر دو این شرایط با هوشیاری و رای زنیهای رهبران سیاسی اپوزیسیون در داخل و خارج کشور از یک سو و فداکاریها و فعالیتهای هوشمندانه جوانان کشور از سوی دیگر در آستانه فراهم شدن است. در این مرحله تاکتیکهای هوشمندانه سیاسی میتواند این روند را تسریع کند. طبعا این تاکتیکها باید در خدمت فراهم کردن دو شرط کافی یاد شده در بالا باشند. من برای هر کدام از شرایط یاد شده یک تاکتیک پیشنهاد میکنم و امیدوارم مبارزان و آزادیخواهان و فعالان سیاسی این تاکتیکها را تکمیل کنند و به کار بسته شوند با این امید که در پیروزی انقلاب آزادیخواهی ایران تسریع شود.
تاکتیک نخست در خدمت اتحاد عملی و تشکیل رهبری جمعی اپوزیسیون همزمان با ایجاد شکاف در رژیم ارتجاعی حاکم است. در حال حاضر علی خامنهای در ضعیف ترین و شکننده ترین موقعیت سیاسی خود به لحاظ داخلی و بین المللی است. نفرت و انزجار عمومی از او در در شعارهای منشوری تظاهر کنند گان منعکس شده و به حدی رسیده که حتی طرفداران او نیز جرات بردن علنی نامش را ندارند. خیانتها و جنایتهای علی خامنهای بر پیر و جوان آشکار شده و مسئولیت او در رساندن ایران به وضعیت دردناک کنونی قابل انکار نیست. این شرایط مساعدی برای دادن فراخوان برای استعفاء و یا برکناری علی خامنهای است.
چنانچه جمعی از نامداران اوپوزیسیون داخل و خارج کشور اعم از طرفداران پادشاهی مشروطه و جمهوری خواهان در یک نامه باز مختصر ضمن یادآوری جنایتهای علی خامنهای و اشاره به نفرت و انزجار مردم از او خواهان استعفاء و یا برکناری او و برگزاری رفراندم برای تدوین قانون اساسی نوین برای انتقال به رژیم سیاسی آینده از طریق مسالمت آمیز شوند و از مبارزان و آزادیخواهان و کلیه مردم ایران نیز درخواست کنند این بیانیه را بصورت آنلاین امضاء کنند یک مبارزه مدنی بزرگی براه میافتد که میتواند بسیار مفید باشد. این نامه که در ابتدا به امضای رهبران سیاسی اوپوزیسیون (از شاهزاده گرفته تا رهبران سیاسی اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور) و شخصیتهای اجتماعی محبوب (مانند شیرین عبادی، حامد اسماعیلیون، نسرین ستوده، نرگس محمدی، مسیح علی نژاد، فاطمه سپهری و غیره) میرسد ضمن نمایش یک اتحاد عملی از مخالفان رژیم جنبش بزرگی به خصوص در بین طبقه متوسط که در عین نفرت از رژیم قادر به شرکت در تظاهرات و اعتراضهای خیابانی نیستند ایجاد میکند تا در انقلاب رهایی بخش ایران نقشی ایفا کنند که بنظر من در این شرایط همه از آن استقبال خواهند کرد. این خود نقطه اتصالی بین جوانان فعال در تظاهرات و گروههای سنی بالاتر ایجاد خواهد کرد. اگر این کمپین موفق شود این نامه میتواند به زبانهای مختلف تنظیم و به پیوست فهرست میلیونی امضاء کنندگان به دفاتر دولتها و پارلمانهای کشورهای دموکراتیک جهان و نیز سفارتخانههای ایران تسلیم شود. این میتواند کمپین تظاهرات بزرگ و تشکیل زنجیرههای انسانی ایرانیان در شهرهای بزرگ جهان را تکمیل کند.
موفقیت این کمپین در کنار تظاهرات خیابانی با شعارهایی مانند "رهبر بی لیاقت استعفاء استعفاء" یا شعارهای مشابه ضمن تضعیف بیشتر موقعیت علی خامنهای فشار فزایندهای بر هیات حاکمه و خبرگان رهبری وارد خواهد کرد تا به حذف خامنهای و بر سرکار آوردن فرد میانه رو تری فکر کنند تا از بروز انقلاب خونینی که میتواند جان و مال آنها را به خطر انداخته و دودمان همه آنها را بر باد دهد جلوگیری کنند. این موضوع احتمالا از سخت تر شدن مواضع خامنهای و مثلا دستور به سرکوب خونین تظاهرات نیز جلوگیری خواهد کرد. البته برکناری خامنهای یا استعفای او را در شرایط کنونی غیر محتمل میدانم اما بنظرم این یک تاکتیک مناسبی در شرایط کنونی برای اتحاد عملی اپوزیسیون و ایجاد تشتت در هیات حاکمه است.
تاکتیک دوم در سازماندهی تظاهرات خارج از کشور همراه با نمایش فیلمها و توزیع عکسها و پوسترهای شهدای انقلاب با هدف نشان دادن سبعیت و بیرحمی رژیم در سرکوب تظاهرات مردم و فشار به دولتها در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی تا استرالیا و نیوزیلند و غیره از طریق متاثر کردن افکار عمومی و رای دهندگان در این کشورها برای قراردادن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی و اخراج ماموران امنیتی و وابسته به سپاه از سفارتخانههای ج. ا. ایران در این کشورها است. این کمپین میتواند فشار فزایندهای بر فرماندهان سپاه و مقامات امنیتی و آمرین سرکوب مردم و جوانان وارد کرده آنها را در سرکوب خونین تظاهرات محافظه کار تر کند. توزیع عکسها و دستورات و اقدامات فرماندهان سپاه و مقامات امنیتی و انتشار اطلاعات در مورد جنایتهای آنها در اعمال خشونت و سرکوب خونین تظاهر کنند گان اثر گذار خواهد بود.
به امید پیروزی انقلاب "زن زندگی آزادی" مردم ایران
جنگ خامنهای با مردم! ابوالفضل محققی