تلاش برای تشدید "اختلاف نسلی" سبب ایجاد "شکاف نسلی" و گسستگی بین نسلها خواهد شد، روندی که تا کنون به سود حکومت اسلامی تمام شده است. بخشی از مخالفان حکومت اسلامی در داخل و خارج از کشور با طرح و تبلیغ عناوین و صفتها و نسبتهای پنجاه و هفتیها، دهه شصتیها، دهه هفتادیها، دهه هشتادیها، دهه نودیها در این روزها بیش از پیش به سرزنش و تخطئه و به ندرت به " نقد" نسلهای قدیمی تر روی آوردهاند. ایجاد و دامن زدن به طرح این نوع بحثها و جَدَلها، تشدید اختلافها و تعارضات نسلی در اردوی مخالفان رژیم، و در نهایت افزایش و تعمیق گُسست و گُسل نسلی را پیامد خواهد داشت، روندی که به پراکندگی و تفرقه میان مخالفان حکومت اسلامی دامن خواهد زد. بدون تردید این حجم از گروه بندی و قطب سازی، و اینگونه در برابر هم قرار گرفتن، و فرافکنی خطاها و لغزشها بین گروههای نسلی و تلاش برای ایجاد " شکاف نسلی" در رابطه با تغییر و تحولات سیاسی در میهنمان راهی خطا و به سود حکومت اسلامی و به زیان جنبش زن، زندگی، آزادی ست.
بررسی و نقد عملکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نسلهای گذشته، اگر برای کمک به یافتن راهکارهای مناسب امروزین صورت گیرد، سودمند و عاملی در راستای زدایش خطاها و لغزشها، و افزایش همکاریها و همگراییها خواهد بود. متاسفانه پارهای از برخوردها برای شناخت و نقد و ارائه راهکار نیست، بیشتر برای اثبات درستی عملکرد نسل خود، و فرافکنی ضعفها و لغزشهای گذشتۀ به گردن دیگران و نسلهای پیشین است.
شرایط تاریخی واجتماعی، ارزشهای اجتماعی، میزان دانش و معرفت بی تردید برنامه ریزی و سیاست گذاریهای ساختاری و ارزشی متفاوتی را برای تغییر و تحول در میان نسلهای گوناگون سبب میشود. "تفاوت نسلی" در یک جامعه پویا و پُر تلاطم با توجه به رشد فزاینده دانش و صنعت و تکنیک، و امکان ارتباط گسترده در سطح جهان امری طبیعی ست. عدم مدیریت صحیح تفاوتها و اختلافها به بروز تضاد میان نسلها، تعارض میان آنها و گُسل و شکاف و گسستگی بین نسلها و بحران هویت منجر میشود. تفاوت و اختلاف برداشتها و ارزشهای سیاسی و اجتماعی نسلها اگر درست مدیریت نشوند و حربهای برای سوء استفادههای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک تلقی شوند به تعارض و تخاصم درون نسلی و میان نسلی بَدَل خواهد شد.
میلیونها هموطن که در انقلاب بهمن ۵۷ شرکت داشتند را بخشی از مخالفان به عنون " پنجاه و هفتی"ها و " فسیلهای پنجاه و هفتی" مورد سرزنش، تخطئه و توهین قرار میدهند، آنهم از این زاویه که برای خودشان و یا شخصیتها و جریانهای سیاسی مورد قبولشان و یا رژیم گذشته هیچ نقشی در بروز انقلاب بهمن قائل نیستند. این برخورد یک جانبه و فرافکنانه کمکی به شناحت پدیدههای مورد بحث و جَدَل نخواهد کرد و تنها منازعهای را در درون اپوزیسیون سبب میشود که برندهاش حکومت اسلامی خواهد بود. پیامدهای نکبت بارِ انقلاب بهمن نمیباید مانع وفاق نسل جوان و میلیونها ایرانی که در آن هنگام از انقلاب بهمن حمایت کردند، شود، هموطنانی که در طول این ۴۳ سال، و هم امروزشجاعانه با حکومت اسلامی میجنگند. گذشته میباید چراغ راه آینده باشد، نه چماقی برای ایجاد هراس و تفرقه و تسویه حساب و سوء استفاده.
تفاوت و اختلاف نسلی، و خطاهای نسلهای گذشته نمیباید به گونهای به عرصه عمومی سیاسی و فرهنگی کشیده شود که حکومت اسلامی از آن به سود خود بهره برداری کند. شرایط و منافع مردم ایجاب میکند با درایت و مدیریت صحیح مانع تعارضها و در نهایت گسست نسلی شویم تا مبارزه در مسیر تداوم، گسترش و تعمیق با دعواهای بین نسلی و درون نسلی به مخاطره نیفتد.
مسعود نقره کار
خدای رنگین کمان، مهستی شاهرخی