جنایتهایی که در ایرانِ امروز علیه مردم جانبهلب رسیده، دستخالی و بیپناه ایران انجام میشود، بیش از هرچیز نشانه چهاردهه سستی،بیتوجهی و بیکارگیِ سازمانِ ملل، اتحادیه اروپا، آمریکا و دیگر کشورها است.
کوروش گلنام - ویژه گویا
یک پرسش همیشگی
براستی آیا سازمانِ ملل نیاز به بازسازی ندارد؟
چگونه میتوان پذیرفت که یک حکومتِ وحشی و پایمالکننده همه قانونهایِ همین سازمانِ ملل، جزوی از این سازمان باشد؟ این سازمان بیشتر سازمانِ "دولتها" و باندها شده است تا "ملتها"! نمونه روشنِ آن همین حکومتِ اسلامی است که در همه این چهاردهه نماینده "ملتِ ایران" نبوده است و همه درخواستهایِ چندباره شماری از ایرانیان برایِ بیرونانداختنِ نمایندگانِ این حکومت تبهکار از سازمان ملل همیشه بیپاسخ مانده است و این حکومت در انجامِ تبهکاریهایش نهایت سود را از بودن در سازمانِ ملل به پشتیبانی چین و روسیه بُرده است. رفتارِ جامعه جهانی در برابرِ آتشافروزیها و تبهکاریهایِ حکومت اسلامی چنین بود:
ـ در ایران بارها با کشتارهایِ وحشیانه خیزشهای به حقِ مردم را سرکوب کردند، جز محکومیتهای آبکی، کاری انجام نشد؛
ـ در درونِ ایران دست به ترور مخالفان، زندانی و شکنجه آنان زدند، چشم خود رابستند؛
ـ گروگانگیری را به یک شیوه باجگیری و قلدری خود مبدل کردند، مدارا کردند و با همین مدارا این آدمخواران بیشتر و بیشتر گستاخ شده و از این شیوه سود بُردند تا جایی که دیگر آشکارا تهدید به گروگانگیری کرده و هماکنون در همین سهماه خیزش انقلابی مردمِ ایران شمار زیادتری را به گروگان گرفتهاند تا در روزهای سختی که در پیش خواهندداشت، وسیله آنان زدوبند کنند؛
ـ به خاکِ دیگر کشورها با همهگونه دروغ و وارونه سازی تجاوز و پایگاههایِ آدمکشی و آشوب براه انداختند، تماشاچی شدند و اجازه دادند با لشگرکشی به سوریه، خونینترین سرکوبِ مخالفانِ بشار اسد را در سوریه براه اندازند و بخشی از خاکِ آن کشور را تصرف و پایگاه نظامی به سود ایدئولوژیِ ناانسانی خود به وجود آورند و خشم سنیانی را برافروزند تا نیرویِ خونریزی بنام "داعش" را به وجود آورند؛
ـ عراق را نیر به میدانِ ترکتاری خود تبدیل کردند و آسیب فراوانی به مردمِ این کشور زدند و همچنان میزنند؛ ولی چشمِ خود را بستند؛
ـ یمن را به خاکوخون کشیدند، شانه بالا انداختند؛
ـ دیگر حتا آشکارا به آدمربایی دست زدند؛ آبکی محکوم کردند؛
ـ دهها ترور و بمبگذاری در گوشه،گوشه جهان ازآن میان در درونِ اروپا انجام دادند ولی جز چند مورد، در برابرِ بیشتر این جنایتها جز کارهایِ نمایشی کاری انجام ندادند. جامعه جهانی و بیش از همه سازمان ملل همآن نقش همیشگی بیکاره و اندرز دهنده برایِ" بهبود رفتار" را داشته است. گویی با حکومت اسلامی که وجودش از همآن آغاز بر پایه خونریزی، جنایت، نیزنگ، دروغ و ایجادِ آشوب بناشده، میشود با زبانِ "آدمیزاد و انسانی" سخن گفت!
خونِ جوانانِ برومندبه ویژه زنان و دختران دلیر ایران، سرانجام آنان را شرمسار ساخته و به تکان آوردند!
اینک روزگار دیگر شده است و مردم ایران و در رأس آن دختران، بانوان و جوانان دلیر ایران با خونِ خود دنیا را مجبور کردهاند که چشم بگشاید و سرانجام شورایِ حقوقِ بشرِ سازمانِ ملل تشکیلِ "کمیته حقیقتیاب" را تصویب کند که خود یک پیروزی برایِ مردم ایران است. دیگر نمیشد، نمیشود و نمیتوانند آدمخواریِ این حکومت را انکار کنند ولی هنوز نیز شتاب نمیکنند و هر روز خامنهای، این ضحاک ماردوش، تشنگی بیشتری برای خونآشامی نشان داده و میدهد. مرگِ دردناکِ جوانِ با شرف و دلیرِ ایران، محسن شکاری آخرین سند است در برابرِ چشمِ جهانیان.
تشکیل کمیته حقیقتیاب امیدهایی برانگیخته ولی خیزش انقلابی مردمِ ایران چشمبه راهِ کارِ این کمیته نخواهد ماند و مبارزه بیامان و بیبازگشتِ خود برایِ آزادی از فرمانروایی جکومتِ آدمخوار اسلامی را پِیخواهد گرفت. ما ایرانیان در بیرون از ایران هریک در اندازه توانِ خود آنی از افشاگری و فشار بر سازمانِ ملل و دولتها کوتاهی نخواهیم کرد.
هممیهنِ گرامیِ بیرون از ایران، کمک مالی به ایران فراموش نشود.
آرزوی من چون میلیونها ایرانیِ دیگر، دیدنِ محاکمه تبهکار آخوند علیخامنهای، فرزند از خودش تبهکارتر مجتبا خامنهای و رهبرانِ باندهای مافیایی و دیگر آدمکشانِ وابسته به آنان در دادگاهی جهانیِ است.
سه راه جهنمی، رژیم در برزخ قیامت، سیروس فیروزیان
نه به اعدام، آری به حقوق! علی صدارت