Monday, Dec 26, 2022

صفحه نخست » آیا غرب با رنسانس ایرانیان است یا با تروریسم حاکم؟! علی کشتگر

keshtgar.jpgعلی کشتگر - ویژه خبرنامه گویا

از بدو فاجعه تاریخی تاسیس حکومتی که نام شایسته آن حکومت تروریستی اسلامی است، تا به امروز غرب چه ایالات متحده و چه بویژه اتحادیه اروپا به همراه سایر نظام های دموکراتیک از جمله ژاپن در قبال آن دچارخطای تاریخی جبران ناپذیر بوده اند، خطا و یا توهمی که هم چنان کم و بیش ادامه دارد.

این خطای تاریخی چیست؟

نظام های غربی تصور می کردند حکومت اسلامی تازه به قدرت رسیده به مرور زمان دگم های ایدئولوژیک اش را کنار می گذارد و دست از اقدامات تروریستی در ایران و خارج و تلاشهای بی ثبات کننده خود در خاورمیانه و سیاست نابودی اسرائیل برمی دارد و کم کم در اثر نیازهای اقتصادی و بازرگانی به یک حکومت عرفی و مایل به مناسبات عادی با همسایگان و با غرب تحول می یابد.

این اشتباه که موجب اغماض های فاجعه بار غرب در برابر ترورها و بمب گذاری های این رژیم در کشورهای مختلف جهان و روند فزاینده بی ثبات سازی در کشورهای عربی و مسلمان منطقه و سرکوب ها و اعدام های بی سابقه در 40 سال گذشته بوده، موجب خسارتهای جبران ناپذیری به مردم ایران، به مردم منطقه خاورمیانه شده و غرب نیز از آن زیان دیده و در انظار متحدان خاورمیانه ای خود و نیز در انظار ایرانیان کم اعتبار شده است.

جنگ تا نابودی "کفر جهانی"

تحلیل گران و سیاستمداران غرب و نیز خود ما نیروهای اپوزیسیون ایرانی نفهمیدیم که باحکومتگرانی مواجهیم که ایدئولوژی و تفکر آن کشتن هر آن کس که مثل آنان نیست را مباح و در بسیاری موارد واجب می داند و رسالت خود را "نابودی کفر جهانی" و آماده کردن شرایط برای روی کار آمدن حکومت جهانی اسلام می داند و هر زمان هم نرمش و چرخشی در سیاستهای آن دیده شود که مصالحه جویانه به نظر برسد، نه امری اصلاح طلبانه بلکه برای مصلحت نظام و یک امر کاملا تاکتیکی و فریبکارانه است.

ما و جهانیان نفهمیدیم که سرشت حکومت اسلامی با جنایت و آدم کشی عجین است و حاکمان اسلامی ایدئولوژی و تفکرات جاهلانه شان را حقیقتی آسمانی می دانند که دست شستن از آن را گناه نابخشودنی می دانند، آنهم گناهی که به نابودی حکومت اسلامی منجر می شود. این ایدئولوژی با ایدئولوژی تروریستهای القاعده و داعش و طالبان در جهاد علیه غرب و نابودی کفر که به همه غیرمسلمانان اتلاق می شود، هیچ تفاوتی ندارد مگر آن که حکومت گران اسلامی به اسلام شیعه باور دارند و آن دیگران به اسلام سنی.

جهادگران حاکم بر ایران در این 40 ساله نه فقط بر خلاف انتظار ناظران و تحلیل گران غربی و ایرانی، در راه تبدیل شدن به یک حکومت متعارف و متعهد به قوانین و مقررات جهانی سیر نکردند بلکه برعکس همه اغماض ها و مصالحه جوئی های غرب را حمل بر ضعف آن کردند و سال به سال با جسارت هرچه بیشتر به راه سیاستهای جهادگرانه در خارج و سرکوب و کشتار در داخل روی آوردند و حالا بر اساس تحلیل های جاهلانه شان نه فقط وعده نابودی قریب الوقوع اسرائیل، نابودی حکومت های عربی مخالف خود می دهند، بلکه هسته اصلی قدرت حکومت اسلامی در این توهم است که به زودی همراه با روسیه و سایر دشمنان غرب، روند تلاشی آمریکا و متحدان آن را تسریع می کنند و جهاد اسلام علیه کفر به پیروزیهای تاریخی می رسد.آنها برای نابودی اسرائیل هزاران موشک، پهباد و ابزارهای جنگی به لبنان، سوریه و غزه حمل کرده اند و هنوز هم با وجود بمبارانهای کاروانهای نظامی آنان توسط اسرائیل به این کار ادامه می دهند.

جنایتکارترین و خطرناکترین رژیم تاریخ ایران

بسیار طبیعی است که وقتی تروریسم جهادگرای حاکم از منشور این ایدئولوژی بنیاد گرایانه به خود و جهان اطرافش می نگرد هر اعتراض مسالمت آمیزی را در ایران با اسلحه و اعدام پاسخ دهد، برای تسریع "نابودی آمریکا و اسرائیل" با تمام قوا در کنار رژیم پوتین به "جهاد" روی آورد و از این که رسانه های جهانی از عملکرد موثر پهبادهای انتحاری آن در کشتن و ویرانی اکراین خبر می دهند سرمست غرور شود و بر درستی راهی که در چهل سال گذشته پیموده هرچه راسخ تر شود. بویژه آن که می بیند هنوز اروپائیان و حتی آمریکائیها از کانالهای مختلف برای احیای برجام با این جنایتکاران تماس می گیرند. در حقیقت همه حکومت گران غرب در چهل ساله گذشته با کوته بینی در انتظار متعارف شدن تروریسم مذهبی حاکم بر ایران خط مشی اصلاح طلبان داخلی را دنبال کرده اند و به آن امتیاز داده اند و جنایات رژیم را نادیده گرفته اند.

از خطاهای فاجعه بار گذشته باید عبرت گرفت

ترور کاظم رجوی و تحویل قاتل به ایران، بمب گذاری های پاریس توسط وحید گرجی و تحویل او به ایران، دو بار ترور بختیار که بار دوم به مرگ وی انجامید، ترور برومند و تحویل قاتلان به ایران، ترور فرخزاد، ترور قاسملو و همراهان کرد او و تحویل قاتلان به ایران، ترور شرفکندی و همراهان او و تحویل قاتلان به ایران، ترورهای دیگری که در هندوستان، ترکیه و امارات متحده عربی اتفاق افتاده، بمب گذاری در لبنان که به کشتن دهها سرباز آمریکائی انجامید، بمب گذاری در آرژانتین، بمب گذاری در برخی کشورهای آفریقایی با هدف کشتن یهودیان، بمب گذاری ها، راکت پراکنی ها و سوء قصدهای همه روزه در دو دهه گذشته علیه امریکائیان در عراق، دزدی های دریائی، به گروگان گرفتن کشتی های تجاری، نسل کشی در سوریه، حمایت از همه جنبش های تروریستی ضد آمریکائی، ضد اسرائیلی منطقه و جهان، و تدارک پول و سلاح برای آنان گروگان گیری باج خواهانه گردشگران و پژوهشگران اروپائی و آمریکایی در داخل ایران و بسیاری جنایات دیگر، سبب نشد که نظام های غربی بر ماهیت واقعی تروریسم مذهبی حاکم بر ایران چشم باز کنند.

زمان آن رسیده که آمریکا و اتحادیه اروپا و همه متحدان آن به هیئت حاکمه ایران بعنوان یک جریان تروریستی و جهادگر مشابه القاعده و داعش نگاه کنند و بپذیرند که این جریان جهادگرا بخاطر حکومت بر یک کشور 85 میلیونی و دسترسی به منابع و ثروتهای این کشور بسیار خطرناکتر از جریانات جهادی دیگر است. این رژیم با تکیه به قدرت نظامی و دلارهای نفتی و کشتاربیرحمانه معترضان ایرانی اینک بیش از 40 سال است به حیات خود ادامه می دهد و در کمین آن است که به هر قیمتی شده حکومتهای عربستان، امارات، مصر، اردن، بحرین و امثال آنان را بی ثبات و نابود کند. برای نابودی اسرائیل متحدان تروریست در کشورهای مسلمان را تربیت و مسلح می کند و حتی اگر بتواند مایل است به کمک کره شمالی و روسیه به بمب اتمی نیز دست پیدا کند.

غرب بویژه آمریکا در یاری رساندن به مردم اکراین در مقاومت علیه تهاجم جنایتکارانه روسیه که حالا جمهوری اسلامی نیز با آن همدست شده نسبتا خوب عمل کرده، اما در قبال تروریسم جهادگر حاکم بر ایران که روز به روز خطرناکتر و گستاخ تر و به لحاظ نظامی مجهزتر شده بسیار بد عمل کرده است.

برخورد سازشکارانه با تروریسم اسلامی از پرزیدنت کارتر آغاز شد

روند این بد عمل کردن از برخورد ضعیف جیمی کارتر در برابر گروگان گیری 444 روزه کارکنان سفارت آمریکا آغاز شد و با برخوردهای اغماض گرانه غرب در برابر ترورهای ایرانیان مخالف رژیم در کشورهای غربی، گروگان گیری های باج خواهانه گردشگران غربی در ایران، دخالت های فاجعه آمیز جمهوری اسلامی در لبنان، سوریه، عراق،یمن، عربستان و تهدیدهای مداوم اسرائیل به نابودی تا به امروز ادامه یافته است امری که سال به سال رژیم اسلامی را در مواضع خود راسخ تر کرده است.

غرب باید یکبار و برای همیشه بپذیرد که تروریسم مذهبی حاکم برایران نه فقط با همه مردم ایران از هر عقیده و قومی در جنگ است بلکه با کشورهای همسایه و با غرب نیز در عرصه های مختلف در جنگ است، در هر کجای جهان که بتواند از تروریستها حمایت می کند و تا زمانی که این رژیم سرکار است صلح و دموکراسی و ثبات سیاسی نه فقط در ایران بلکه در منطقه و جهان در مخاطره دایم است.

مردم ایران دیری است که در آرزوی احیای زندگی و کرامت خود برای سرنگونی این رژیم جنایتکار مبارزه می کنند اما واقعیت آن است که در این مبارزه شرافتمندانه، مردم ایران به کمک جهان غرب سخت نیازمندند.

دیگر زمان احیای برجام و هیچ توافق دیگر با رژیم ایران نیست

آمریکا و اروپای متحد، قدرت آن را دارند که در انزوای هرچه بیشتر این رژیم و تحت فشار قرار دادن آن و تشدید تحریم های آن و همزمان کمک به مردم ایران در سرنگون کردن این بلای جهانی مشارکت کنند.

غرب از مقاومت درخشان مردم اکراین در برابر تهاجم نظامی جنایتکارانه رژیم روسیه حمایت همه جانبه می کند و می داند که در جنگ عادلانه اکراین با تجاوزات وحشیانه روسیه، سرنوشت دموکراسی جهانی رقم می خورد. درست آن است که غرب به مبارزه درخشان و حماسی مردم ایران که زنان با شعار زن زندگی آزادی محور این مقاومت را تشکیل می دهند نیز به مثابه مقاومت مردم اکراین علیه اشغالگران روسی و مبارزه ای برای ارزشهای والای دموکراسی و حقوق نگاه کند. غرب امکان آن را دارد که با پشتیبانی همه جانبه از رنسانس - انقلاب ایران در سرنگونی جنایتکارترین و خطرناکترین حکومت تاریخ ایران با مردمی که برای ارزشهای مشترک آزادی و حقوق بشر مبارزه می کنند همراه شود بویژه آمریکا و اتحادیه اروپا باید توجه کنند که در شرایط کنونی هرگونه توافق تجاری و اقتصادی و هسته ای با ایران نومید کننده و زیانبار است.

اگر در شرایط حساس و تعیین کننده کنونی که ملت ایران با توسل به جنبشی انقلابی برای رهائی از شر تروریسم مذهبی حاکم مبارزه می کنند غرب از این مبارزه حمایت نکند و یا حمایت آن فقط در حرف بماند به دمکراسی و حقوق بشر پشت کرده و بگذارید صریح تر بگویم خیانت کرده است، اما آرزوها و امیدهایی وجود دارد که دستکم ایالات متحده دست از برجام و توافق هسته ای با تروریسم مذهبی حاکم برداشته باشد.

ایرانیان خارج از کشور برای جلب حمایت غرب از رنسانس انقلابی "زن زندگی آزادی" می توانند نقش موثری ایفا کنند، بشرط آن که به جای خنثی کردن انرژی های یکدیگر همه از هر عقیده و گرایشی با هم به میدان بیایند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy