Sunday, Feb 26, 2023

صفحه نخست » کارنامه، سیاه - مُعدل، صفر

عرفان قانعی فرد - ویژه خبرنامه گویا

حوادث و جریانات روزهای اخیر یک بار دیگر ثابت کرد که به مارکسیست های اسلامی نمی توان و نباید اعتماد کرد. گروه مزاحمین خلق بطور شبانه روزی در حال توطئه، تحریف و دروغ پردازی هستند تا نهاد پادشاهی ایران را در کنار دوستان و همکاران سابق خود - یعنی مُلایان جنایت کار - قرار داده، علیرغم اینکه ملت ایران، به طرق مختلف، علاقه و اعتماد خود را به شاهزاده و خانواده ایران ساز پهلوی ابراز کرده اند.

photo_2023-02-25_14-25-27.jpgانتخاب گزینه پادشاهی پارلمانی، حق اساسی و دمکراتیک ملت ایران بعد از سرنگونی رژیم مُلایان می باشد. سازمان تروریستی مجاهدین خلق می خواهد به هر طریق که شده، این حق را از بین ببرد. این گروه تروریستی اسلامی که در داخل ایران ، حتی نیم درصد هم هواخواه ندارد، تمام فکر و کوشش خود را بر این گذاشته تا شعار بی ربط " مرگ بر ستگمر و ..:" را به شعار اصلی تظاهرات تبدیل کند. هیچ چیز دیگری برای آنها اهمیت ندارد.

شعاری توهین آمیز و وقیحانه که از دهان مصدقیون طرفدار نهضت مثلا آزادی هم در رسانه های فارسی تکرار می شود. بهرحال، هرچه باشد، سازمان تروریستی مجاهدین خلق از شکم نهضت آزادی متولد شد!

این جماعت، حاضرند که به هر کار کثیفی و هر خیانتی از جمله همکاری با دشمنان ایران و تجزیه طلبان بی وطن دست بزنند اما نام پهلوی مطرح نباشد. توگویی که این خصوصیت مشترک همه مارکسیست های جهان می باشد!

البته چندان مایه تعجب نیست. این امر را باید به آن ساده لوحانی گوشزد کرد که به علت بی تجربگی و فراموش کاری می گویند " باید اتحاد و همبستگی را حفظ کرد حتی اگر به قیمت کتمان حقیقت باشد!"

همین ساده لوحی بود که "حماقت57" را رقم زد. همین اعتقاد کور کورانه به مجاهدین خلق و دوستان مُلایشان بود که 44 سال است مملکت مان را به این روزگار سیاهی و تباهی انداخته.

به کارنامه این سازمان تروریستی تولد یافته از دامن مصدقیون نگاه کنید! این توله مُلاها از بطن نهضت مثلا آزادی که از خرافی ترین و رادیکالترین افراد مذهبی تشکیل شده بود، زاده شدند. از اواسط سالهای 40 به عملیات تروریستی رو آورده و در اردوگاه های نظامی یاسر عرفات و جرج حبش و قذافی آموزش تروریستی دیده و به ایران سلاح وارد کرده و شغل شریف شان بمب گذاری و راه زنی و بانک زنی و سینما آتش زنی و ترور نظامی ها و درجه دارها و .. بود. در اوایل دهه 50 با کپی کردن افکار مارکسیستی، دیگر گروه تروریستی یعنی فدائیان خلق، تغییر عقیده ایدئولوژیکی داده، حتی بعضی از همرزمان تروریست مذهبی خود را به طرز فجیعی، سلاخی کردند و به قتل رساندند.

در بلوای 57، هر نوع همکاری و کمک به مُلاها برای به قدرت رسیدن کردند و در بازجویی، شکنجه و اعدام بسیاری از مقامات حکومت پادشاهی شرکت مستقیم داشتند. روزنامه های سالهای 57-58-59 مملو از اخبار جنایت و مقالاتی است که بوی خون می دهند و در آن تروریست های تشنه به خون مجاهدین خلق ، رهبر جلاد خود خمینی و نوچه اش خلخالی را به خون ریزی و اعدام های انقلابی بیشتری تشویق می کردند!

بزودی فهمیدند که خمینی، چیزی از قدرت را به آنها نخواهند داد و در نتیجه شروع به ترور و قتل و خلق جنایت کردند و به عراق پناه بردند- جایی که علیه ایران، جنگی خانمانسوز و نامقدس براه انداخته بود - و با صدام ، علیه منافع ملی ایران، همکاری کردند. میلیون ها دلار از صدام و دیگر دولت های عربی، پول گرفتند و در قتل و عام کُردهای عراق با صدام شراکت نزدیک داشتند.

هر کسی که اندک مطالعه ای در تاریخ معاصر داشته باشد، مسلما می تواند ده ها صفحه از شرح جنایت و خیانت این گروه تروریستی راهگشای اهریمن بنویسد. در کارنامه سیاه این فرقه روسیاه، حتی یک عمل مثبت یا کار درست در جهت مصالح و منافع مردم و ایران، وجود نداشته و ندارد و به دلیل ماهیت تروریستی آن، وجود هم نخواهد داشت.

در همین روزها، مردم ایران نظاره گرند که به جای کمک به پیروزی انقلاب 1401، کار و بار این گروه تروریستی، فقط و فقط از پشت خنجر زدن ، خرابکاری، آشوب طلبی، هوچی گری و مداخله در فعالیت های صادقانه و میهن پرستانه شاهزاده رضا پهلوی ، مخالف واقعی مُلایان می باشد. حتی برای او، عروسک کوتوله سیاسی هم تراشیده اند و می رقصانند!

تروریست، تروریست خواهد ماند. خمیره اولیه این گروه، با بنیاد گرایی، خرافات و موهومات ، افکار پوسیده بازرگان و طالقانی و شریعتی، رادیکالیسم مذهبی و ایدئولوژی بیات شده شیعه و تفکر ویرانگر خمینیسم، سرشته شده است. محال است که این گمراهان و خرابکاران، یک روز برای یک بار هم که شده، تشخیص درست و قضاوت سالم داشته باشند.

به تاریخ پر از ننگ شان نگاه کنید! در کتابی که به عنوان آخرین دفاعیات یکی از قهرمان شان - مهدی رضایی که در 19 سالگی، 3 مامور انتظامی را به قتل رسانده بود - از سلحشوری های جعلی او نقل می کنند. وقتی رئیس دادگاه نظامی از وی - که 3 برادر تروریست دیگر هم داشت - خواست که دلیل مخالفت با دولت و تصمیم به انجام عملیات تروریستی را شرح دهد، در پاسخ گفته ، به خاطر تبعید خمینی به نجف، او چنین کرده. آن را دلیل اصلی مخالفت خود با پادشاهی پهلوی اعلام کرد. اکثر افراد این فرقه تروریستی از خانواده های بسیار مذهبی و اُمُل و عقب افتاده و خُرافی جامعه به دنیا آورده بودند و همکاری بسیار نزدیک با مُلایان داشتند!

حالا توجه داشته باشید که این دروغ گویان تمام عملیات خرابکارانه و مسلحانه خود، دستیاری در شکنجه و بازجویی و قتل مقامات رژیم سابق و قربان صدقه گفتن خلخالی و خمینی را فراموش کرده و بی شرمانه رژیم شاه را مسئول به قدرت رسیدن مُلاها می دانند . وقاحت مُلایان به توله هایشان هم می رسد و در اوج وقاحت، از همکاران سابق خود به ارث برده اند. به دروغ می گویند " شاه وساواک، ما را برای یک کتاب خواندن به زندان فرستاده و ما هم زندانی سیاسی بودیم!"

حال به من بگوئید، کدام یک از این وحوش آدمکش، برای کتاب خواندن به زندان افتاده بودند؟ این ها زندانی سیاسی بودند؟

ستیو وندر(Stevei Wonder) هم می بیند که این ها تروریست های شیادی هستند که اگر در هر جایی دیگر دنیا برای کارهایشان دستگیر می شدند، عاقبت بسیار بدتری از زندان های ایران داشتند. دیدید که اکثرا هم با گردن کلفت تر از زندان آزاد شدند و به همه ثابت کردند که چه هیولاهایی بوده اند.

باید به نسل جوان گفت که ساده لوحی در این روزگار جایز نیست. "حماقت 57" هم با همین ساده لوحی رقم خورد. هیچ کس درباره کارنامه و اعمال هیچ کس و گروهی سوال نکرد و با چشم بسته، حرف های بی منطق و بی سر و ته امثال خمینی را قبول کردند. این هم نتیجه اش.

انسان باید مازوخیست باشد که دوباره به حرف ها و قول های گروه هایی مانند مجاهدین خلق با این کارنامه سیاه و نمره صفر، در تمام دروس دوباره کورکورانه اعتماد کنند. اینها آن راننده دیوانه و ناشی هستند که یک بار در سال 1357 اتوبوس ملت را به ته دره سقوط و نیستی انداخته و حالا پس از 44 سال دوباره اتوبوس را از ته دره درآورده و صاف و راست کرده ایم، و این رانندگان ناشی می خواهند دوباره پشت فرمان بنشیند و ما را به منزل صلاح و سلامتی برسانند

نه متشکریم! شما ، یک بار امتحان خود را داده اید و ذلیلانه و در عین پخمگی، رفوزه شده اید!

این جماعت، تروریسم در خون شان است. آیا می توانید تصور کنید که اس اس ها یا خمرهای سرخ جنایت را روزی کنار بگذارند؟

دی ان ای مجاهدین خلق از روز اول با کج فکری آلوده به مذهب و تروریسم و خشونت و بنیادگرایی پوسیده ، تنیده شده است .

در واقع امر، مخلوط و معجونی از مزخرفات فدائیان اسلام و علی شریعتی و اباطیل مارکسیسم، پایه فکری و زیربنای اندیشه شان است و غیر ممکن است که این فرقه آدمکش، یک روز بتواند درباره حتی یک موضوع، تشخیص درست بدهد و یا حتی برای یک بار در طی تاریخ، تصمیم منطقی بگیرد. توقع کار مثبت و درست و در جهت منافع ملی و مصالح ایران از این گروه در طی تاریخ 57 سال ننگ و جنایت، عین سفاهت است.

به لوگوی فرقه رجوی نگاه کنید. منظورشان از کلمه مجاهد در آیه بالا، تروریست می باشد و فکر می کنند که پروردگار عالمیان به تروریست های خرابکار، در آخرت نامعلوم، پاداش خواهد داد. البته خود رجوی، منتظر آن دنیا نمانده و درا ین دنیا هم از زن و بچه رفقایش نگذشته است!

به ستاره انقلاب که احتمالا از کلاه تروریست معروف چه گوارا گرفته شده و مسلسل بالا هم توجه داشته باشید. این ها بیش از ده سال است که زنده یا مرده بودن رهبر روان پریش و بیمارجنسی را حتی از افراد خود فرقه خود مخفی کرده اند و حقیقت را نمی گویند. به خانم های عضو خود، حتی اجازه انتخاب رنگ روسری خود را نمی دهند . در عراق، بسیاری از اعضا نافرمان و عاصی خود را شکنجه و حتی به قتل رساندند. سندهای حزب بعث در این باره، هنوز در آرشیوها موجودند.

حالا، این لُمپن ها می خواهند برای جامعه 85 میلیون نفری ایران، دمکراسی و آزادی بیاورند و نسل جوان و مترقی را به خوشبختی و سعادت برسانند. انسان باید مغز خر خورده باشد که با این تروریست ها اتحاد و همکاری کند.

خیر! برای براندازی مُلایان وحشی، به همکاران سابق شان احتیاجی نبوده و نیست. "آیت الله سرخ، پدر تروریست های اسلام مارکسیستی" هم سعی کرد، رنگ شان کند. اما "فرزندان نهضت تروریست اسلامی خمینی"، جز جنایت، رنگی نمی پذیرند! و قطعا، اکثریت مطلق مردم ایران ، رژیم مُلایان وحشی را به حکومت خمرهای سرخ ایران ترجیح می دهند. شخصا با این اکثریت، همراهم.

در فردای آزادی ایران، بسیاری از خائنین، باید به سوالات زیادی در مورد نقش شان در شکنجه ها، بازجویی ها و اعدام های سالهای اول و بعد خیانت شان در کمک به صدام حسین و قتل عام کُردها پاسخگو باشند. گرچه با برخی از سازمان های تجزیه طلب کُردی هم در خلق جنایت و نوکری صدام، هم پیمان بودند. بسیاری از مردم ایران، به خون این ها تشنه اند و اگر جای آنها می بودم، به پای خود شلیک نمی کردم و دست از پدرکشتگی و عقده گشایی و کینه توزی با رضا پهلوی بر میداشتم و چون او تنها کسی است که می تواند، سلامت این خائنین و اجامر را تضمین کند.

آنها یک بار با حمله نظامی به غرب ایران، با استقبال ایرانیان روبرو شدند! استقبال بعدی نیز از پذیرایی قبلی متفاوت نخواهند بود! » اَلعاقلُ یَکفیهِ الاشاره«

چند ماه قبل از بلوای 57، شاپور بختیار، همکاری جبهه ملی و حمایت شان از خمینی را به دلیل کارنامه بد او، از جمله مخالفت اش با اصلاحات ارضی و اعطای حق رای به زنان و دیگر عقاید مرتجعانه اش، زیرسوال برد. اما رهبران سیاسی ساده لوح آن روز ( سنجابی، فروهر و بازرگان) به حقایق و واقعیت ها و منطق گوش نکرده و برای سرنگونی رژیم شاه فقید با شیطان و جنایتکاری مانند خمینی - مُلای شیعه جلاد و حقه باز - اتحاد ساختند.

لیبرال بازی و دمکرات بازی را باید کنار گذاشت. کارنامه مارکسیست ها و حقایق تاریخی را نباید نادیده گرفت. این گره های تروریستی از ابتدای تشکیل خود در تمام دروس، نمره صفر گرفته اند و محض رضای خدا، یک قضاوت و تشخیص درست هم در هیچ مساله نداشته و به دلیل زیر بنای فکری کج و ناسالم، قادر به هیچ عملی مثبت و سازنده نیستند. امروز هم برای جوانان ایران، رهبر تراشی می کنند!

قطعا، اتحاد و همکاری با این بازنده ها - به قول ترامپ : Losers - اشتباه محض و خطرناک خواهد بود. با شناختی که از آنها داریم و این تاریخ موجود قابل لمس و درک، آیا واقعا کسی می تواند حدس بزند که پس از پیروزی انقلاب جوانان بر مُلاها در این رستاخیز ملی، مارکسیست ها و 57ی ها به چه اعمالی در ایران ، دست خواهند زد؟

سالهای 1360 و 1361 را فراموش کرده ایم؟ حافظه کوتاه مدت این جامعه ، تا این حد پریشان است ؟

بیخود نبود که شاه فقید، فعالیت مارکسیست ها را غیرقانونی اعلام کرده بود. شاه ایران، ذات آنها را خوب می شناخت. این جماعت جز خیانت چیز دیگری بلد نیستند. کوچکترین علاقه ای به فرهنگ و تاریخ و جامعه ایران و کمترین احترامی به تمامیت ارضی ایران ندارند. پرچم شیر و خورشید را هم برای مصلحت و برای سو استفاده از ناسیونالیسم ایرانی در راه اهداف شوم خود به کار گرفته اند. رهبرانشان - به خصوص مسعود رجوی، شاگرد مکتب بازرگان و یزدی و طالقانی و همراه بنی صدر - مسئول گمراه کردن و به هدر دادن زندگی هزاران جوان می باشند.

به آنهائی که از تیرانا - در آلبانی - و یا پاریس - جماعت بنی صدری و مصدقیون - به این نوشته در گویا، رای منفی خواهند داد، با دلسوزی نصیحت می کنم که تاریخ خمرهای سرخ و رهبرشان پول پُت را با اعمال سازمان تروریستی مجاهدین خلق مقایسه کنند. مطمئن هستم که موارد اشتراک و مشابه زیادی خواهند یافت.

امید است که این افسرده حالان سالخورده از فرقه جنایت کار و رهبر تبهکار و جانی اش، بریده و آخر عمری به آغوش هم وطنان تان بازگشته و با نسل جوان در راه براندازی رژیم مُلایان که امثال رجوی ، سهم زیادی در روی کار آمدن آن داشتند، کمک کنند. ما مثل ابراهیم یزدی برای شما جزوه آدم کشی نمی نویسیم و نمی فرستیم ! ( روزنامه مردم سالاری ، شماره 452، تاریخ یکشنبه 12 مرداد 1382 )

از خود بپرسید، پول پت ایران در 50 سال اخیر، چه چیزی جز خیانت و جنایت و بدبختی و سیه روزی، خفت و تحقیر برای شما و دیگر ایرانیان داشته است؟ همین!

پاینده ایران

  • در این باره بخوانید:

فرزندان نهضت تروریست اسلامی خمینی، عرفان قانعی فرد

آیت الله سُرخ؛ پدر تروریست های اسلام مارکسیستی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy