به بهانه برنده جایزه ترانهی "برای"
بار اول است نوای ترانهای ("برای") از شروین حاجی پور را در قالب غمنامه یا همان درام به گوش میسپاریم که میان انسان و طبیعت مادی وحدت ایجاد میکند. و بدون دلهره شکل جدیدی از زیستن را نوید میدهد که فارغ از هر "نبوت" و "معاد" است. این برای مای ایرانی حرفی تازه و البته استثناء است در قالب هنر شعری و ترانه سرایی ایرانی. اغلب شعرهای ایرانیان چه در قالب شعر کهنه و چه نو خصوصاً از نوع تغزل آن ردپای بینش ثنوی را در آن حس میکنیم. بعنوان مثال در همین بیت از شعر "ای عاشقان" ه ا سایه، "نوری برای دوستان، دودی به چشم دشمنان"، رگه نفوذ ثنویت قابل فهم است. "نور" و "دود" در این بیت همان خیر و شّر هستند. ترانهی "برای"، پیامش وحدت است؛ کران تا کران، همهی هستی موجود و هستندههایش، انسان، حیوان، گیاه (که هر سه در ترانه مشهود اند) و بطورکلی تمام طبیعت در یک وحدت بهم میپیوندند. صفاتی که از ذات برآمدند و میانشان جاذبه نیروی گریز از مرکز حاکم است.
وحدت انسان و طبیعت در فلسفه اسپینوزا معروف به "وحدت وجودیان" است. همه انواع و همهی سطوحِ هستندهها در زمین و زمان از ذاتِ نیرو و انرژی طبیعتیاند. فلسفه اسپینوزا همهی این هستندهها را صفات آن ذات میداند که نمیتوانند بی مناسب بهم باشند و نوع خاص رابطه بر محور زمان و مکان میانشان وجود دارد. در حالیکه در ثنویت ایرانی با وجودی که خیر و شّر از یک منشأ به حساب میآیند اما همواره با یکدیگر در ستیز آنتاگونیستی میباشند. از این نظر مضمون شعر و ترانه "برای"، برای جهان غربیها موضوع غیر آشنا نیست. و خود در همه ابعاد زیستیشان در این مضمون میزییند.
ترانه"برای" شروین، بیان نوع خاص رابطه میان هستندهها است. رابطهای که انسان و حیوان (نماد حیوان در "برای" سگ است) و بطورکلی طبیعت در نمای درخت با وجود خصائل منحصربفرد خودشان اما باهم در سازش و سازگاری قرار میگیرند. و این درست در جهان غرب تداول و تداوم دارد. بی جهت نیست که نسل به میدان آمده ایرانی خویشتنِ زیستیِ فردیتش را در جهان مدرنیته غرب پیدا میکند. فردیتی که از دل آزادی بر میخیزد و آزادی، آن نشانه و الگویی است که تقسیم بندی میان دو نیروی خیر و شر بمفهوم دشمنیِ سرمدی و ابدی با یکدیگر رنگ باخته است و مأوا ندارد. جهانی شدن شعر و ترانه "برای"، درست در چنین جهانی مطرح میشود و این جز گسست از ارزشهای دینی و اسلامی ایرانی چیز دیگر نیست. ثنویت ایرانی و اسلامی یعنی نبرد دائمی خیر و شر که تکلیف این دو در "معاد" یا "چینوت" زردتشتی روشن خواهد شد. در ترانه "برای" سخن از وحدت طبیعت و انسان و آزادی است و نبرد دائمی و ابدی میان دوستی و خصم وجود ندارد. هر چه هست دوستی در وحدت است. همچون "وحدت وجودیان" اسپینوزا.
نیکروز اعظمی
![Ebrahim_Harandi_3.jpg](https://news.gooya.com/2023/02/08/Ebrahim_Harandi_3.jpg)
دخترا، این آخوند، جلاد است، ابراهیم هرندی
![Reza_Farmand_2.jpg](https://news.gooya.com/2023/02/08/Reza_Farmand_2.jpg)
چسب ایمان، چند شعر کوتاه از رضا فرمند