اولین عکس العمل خامنهای، بعد از چند ماه سکوت و گذشت ماهها، از ارتکاب این جنایت و تکرار روزانه آن در مدارس کشور، این دو جمله بود: (این جنایت بزرگ و غیر قابل اغماض است. اگر مسئولیت اثبات شود. باید عوامل به اشد مجازات برسند.) در فاجعه مرداد ۱۳۸۸ کهریزک، مرگ محسن روح الامینی، فرزند یکی از مقامات حکومتی، باعث افشای این فاجعه و عکس العمل خامنهای گردیده، دستور بستن این بازداشتگاه را داده و مرتضوی و رادان، برکنار و علی حیدری فر، دادیار سابق تهران در زمان فاجعه، بازداشت و بعد از هشت سال محاکمه، در خرداد ۱۳۹۶ به ۱۵ سال حبس محکوم گردید.
به مرور زمان، از سوی محافل پنهان اما مطلع، گزارشاتی مبنی بر دست داشتن مجتبی خامنهای، به کمک قاضی سعید مرتضوی، احمد رضا رادان جانشین وقت فرمانده نیروی انتظامی و حسین طائب فرمانده وقت نیروی مقاومت بسیج و معاون اطلاعات سپاه منتشر شد. که این جمع، سرکوب خشن و بی رحمانه اعتراضات ۱۳۸۸ را مدیریت نمودهاند. آن موقع به نقل از محافل مزبور، از مجتبی خامنهای خطاب به جمع مزبور نقل قول شده که: (باید معترضین را در فضایی شبیه به یک کوچه بن بست قرار دهید و شما با تمام تجهیزات، نیرو و امکانات، در مقابل آن کوچه بن بست بایستید و همه معترضین را که نه راه پس یا پیش را دارند، قلع و قمع کنید.) این دستور منجر به هولوکاست کهریزک و کشته شدن بهترین فرزندان کشور و سرکوب نهائی جنبش سبز، درین فاجعه گردید.
نظر به اینکه، با قتل بیرحمانه زنده یاد مهسا امینی در ۲۵ شهریور، در بازداشتگاه نیروی انتظامی، بغض سالها فروخورده ملت ایران به یکباره ترکیده و آتش فشان خشم ملی نشتر باز کرده و با خیزش انقلاب نوین ملی با شعار زن زندگی آزادی، سرتاسر کشور را در نوردید. انتصاب احمد رضا رادان در ۱۷ دیماه، با حکم خامنهای به عنوان فرمانده کل انتظامی، بنا به تجربهای که در فاجعه کهریزک داشته، باید نقطه عطفی در کشتارهای کردستان، بلوچستان و سایر نقاط کشور و اینک حملات شیمیایی به دختران مدارس کشور باشد. در نتیجه بنظر میرسد. با توجه به تجربه مجتبی خامنهای در مدیریت سرکوب جنبش سبز در سال ۸۸ اکنون نیز مدیریت سرکوب انقلاب ملی ایران، از سوی پدر به مجتبی خامنهای، بعنوان جانشین وی و تمرین رهبری، سپرده شده و وی با آوردن مجدد پاسدار احمدرضا رادان و این بار به عنوان فرمانده کل نیروی انتظامی و ارتباطات نزدیکی که وی با پاسدار احمد وحیدی وزیر کشور، در راستای سراسری کردن فاجعه بمبهای شیمیائی مدارس دخترانه کشور، دارد. در حال تکرار فاجعه مزبور با شیوهها و روشهای جدید بروز شده، اما جنایتکارانه میباشد. با توجه به افشاگری هایی که در مورد دست داشتن مجتبی خامنهای بعد از سرکوب جنبش سبز شد. اینک شکست سکوت خامنهای، باید نوعی تلاش، در تطهیر خود وی و برائت بیتاش، از ارتکاب این جنایت و نیز نوعی آرامش خاطر ازین باشد. که تظاهرات مدارس دخترانه را، با شیمیائی کردن آنها سرکوب نموده و آنها جرات تکرار این نوع خیزشها را نخواهند داشت.
لازم به یادآوری است. که در فاجعه کهریزک نیز کسی، یا نهادی مسئولیت آن را، به عهده نمیگرفت. این بار نیز هیچ کس یا نهادی مسئولیت حملات شیمیائی به دختران مدارس کشور را به گردن نمیگیرد و این، یعنی همه چیز، به بیت رهبری و قدرت مافوقی که دارد، مربوط است و چون کسی جرات ندارد، آن را افشا نماید. مگر اینکه سالها بگذرد و محافلی با وجدان، مطلع اما پنهان، آن را افشا نمایند. در نتیجه پادزهر این توطئه و جنایت بزرگ، خیزش عمومی و سرتاسری، در راستای پشتیبانی از دختران دانش آموز کشور، به مصداق این درد مشترک جدا جدا درمان نمیشود، با شرکت خانوادههای دانش آموزان و سایر اقشار مختلف جامعه ایران، در سراسر کشور میباشد.