بمب اتم، جنگ افروزی، حمله بیوتروریستی علیه دختران، اسلام، چپاول و توطئه گری، این واژه ها ماهیت جمهوری اسلامی را نشان می دهند. چگونه موقعیت کنونی رژیم را تحلیل کنیم؟ چگونه سیاست حمله شیمیایی به دختران را بفهمیم؟ رابطه استراتژی جهانی و سیاست داخلی خامنه ای با انقلاب 1401 چیست؟ جمهوری اسلامی در روند فروپاشی قرار گرفته است. واکنش های حکومت و بیت خامنه ای، در پیوند با این روند فروپاشی باید مورد بررسی قرار گیرد. حاکمان اسلامی سناریوسازی برای کشتار دسته جمعی را تمرین می کنند.
کشتار شیمیایی ایرانیان توسط رژیم
شش ماه از انقلاب مهسا علیه جمهوری اسلامی می گذرد. رژیم اسلامی به ستوه آمده و در روند فروپاشی و ترک خوردگی پرشتاب قرار گرفته است. برای مقابله با این انقلاب حکومت اسلامی نزدیک 600 نفر را کشت و بیش از 20000 نفر را به زندان انداخت و شکنجه کرد. قصد رژیم نابودی و اسیرکردن کنشگران فعال و رهبران میدانی بود تا جنبش انقلابی شکسته شود. رژیم می خواست با ایجاد ترس و وحشت از ورود دیگرمبارزان به میدان مبارزه جلوگیری نماید و اوضاع را آرام کند. این استراتژی به شکست خورده است زیرا تب انقلاب پرقدرت ادامه دارد و جامعه در هر فرصتی خشم خود را نشان می دهد. رژیم هم خود را برای زورآزمائی دیگری آماده می کند. آزمایش گاز شیمیایی در مدرسه دختران جهت آماده سازی رژیم اسلامی در زورآزمایی بزرگ تر با جامعه است.
امروز رژیم اسلامی برای حفظ خود در جستجوی یک استراتژی مرگبار است: ایجاد و تقویت جنگ منطقه ای و جهانی و کشتار میلیونی ایرانی ها بوسیله جنگ شیمیایی. البته حکومت به شیوه ها و طرح های گوناگونی برای سرکوب و حفظ خود فکر می کند ولی سیاه ترین و سخت ترین راه حل را هم برای خود در نظر دارد. چکیده فکر خامنه ای چنین است: «اگر قرار بر اینستکه حکومت سرنگون شود همه چیز مجاز است.». در نگاه خامنه ای در لحظه خطر بزرگ سقوط، تحریک جنگ جهانی و اجرای کشتار میلیونی، یک راه حل حاد ولی موجه است. بیت خامنه ای و طرفداران او از نابودی خود پس از سقوط می ترسند و وحشت دارند و معتقدند که ایرانیان و متحدین بین المللی آنها، طبقه سیاسی نظامی حاکم اسلامی را از قدرت ساقط کرده، از ثروت های کلان محروم نموده و تک تک اعضای طبقه حاکم را کشتار نمایند. روشن است که خشم جامعه نسبت به رژیم خامنه ای بی نهایت است ولی امیدوارم پس از سقوط دادگاه ها مطابق اصول حقوق بشر عمل کنند. بهرحال امروز واقعیت اینستکه حاکمان اسلامی نه تنها از سرنوشت خود و از مردم می ترسند بلکه بعلاوه آنها به مردم بشدت کینه دارند. اسلامیست ها در تصور خود برای «امت شیعه» خیلی کار کرده اند و انتظار دارند همه شیعیان مدافع آنها باشند. حال آنکه این توهمی بیش نیست و حاکمان فقط برای باندها و خانواده های سیاسی مافیایی خود عمل کرده اند. آنها برای آخوند و سپاهی و نظام اسلام و تمام شبکه های مذهبی و مالی وابسته به بیت خامنه ای تلاش کردند.
به نظر من حکومت در روند فروپاشی پرشتاب قرار گرفته و ایدئولوگها و نظامیان سرسپرده به خامنه ای سیاهترین راه حل ها را تدارک می بینند. جنگ اوکراین و تدارک نظامی و رزمی وسیله ای برای ایجاد جنگ علیه متحدین آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه، شتاب فعالیت اتمی و افزایش غنی سازی از 84 درصد به بالای 90 درصد، نابودکردن و تخریب جوانان در زندان ها، حمله بیوتروریستی علیه دختران و تولید وحشت در روان و رفتار جوانان و بالاخره آماده سازی نقشه کشتار میلیونی ایرانیان، ویژگی سیاست جنایتکارانه در این مرحله است.
آیا نقشه کشتار علیه بشریت در مورد ایرانیان یک استراتژی و یک فرضیه دور از ذهن و غیر واقعی است؟ شما فکر میکنید چنین مطلبی یک ذهنی گری مفرط است؟ آیا ذهنیت رژیم را بطور دقیق مورد توجه قرار داده اید؟ شما فکر می کنید این جنایت ها برخلاف قرآن و اسلام است؟ شما فکر می کنید جنایت های هولناک فقط اقدام محافل افراطی رژیم است؟ از این رژیم هر جنایتی ممکن است و حتا آن جنایتی که در ذهن من و شما خطور نکرده است. ذهنیت گروهی رژیم خمینی-خامنه ای از جنایات اسلام و پیامبر و امام اول تاثیر گرفته، از جنایات استالین و هیتلر آموخته، از القاعده و داعش و بوکوحرام و طالبان و حزب الله یادگرفته، از جنگ و جنایت پوتین در اوکراین تجربه اندوخته و از پراتیک جنایت های 44 ساله آموخته و ساختار یافته است. این ذهنیت به پیچیده ترین تبهکاری ها و آدمکشی ها آشنایی دارد و هیچ مانعی در سر راه نمی بیند.
ادامه کار انقلاب و تدارک جنگی رژیم
به تاریخ اخیر کشورمان توجه کنید. این حاکمان برای به قدرت رسیدن چه کردند، برای پاسداری از منافع خود در زمان قدرت چه می کنند و برای حفظ قدرت در شرایط خطرناک برای آنها، چه خواهند کرد؟ یادتان باشد که همین افراد کنونی در قدرت، از تروریست های فداییان اسلام و از حامیان و سازماندهندگان آتش سوزی سینما رکس آبادان و سوزاندن 400 نفر انسان در دوره پهلوی بودند. یادتان باشد خمینی گفت گردن زدن 700 نفر یهودی توسط جانیانی مانند علی ابن ابی طالب و محمد رسول، لازم و وظیفه الهی بود. از نظر روانشناسی چنین ذهنیتی در تبعیت از امر «مقدس» است و جنایت برای اسلام فقط «صواب و ثواب» است. آخوندها خود را جای «اولامر» قرار داده و بنام الله کشتار می کنند. یادتان باشد این حاکمان از زمان تصرف قدرت در سال 1357 تا امروز چند هزار نفر زندانی سیاسی را به جرم «محاربه با الله و مفسدفی الارض» اعدام کردند. یادتان باشد قتل های زنجیره ای توسط همین حاکمان طراحی و اجرا شد. یادتان باشد کشتار 85 نفر در مرکز یهودیان آرژانتین و قتل سیاسی تعداد زیادی از افراد اپوزیسیون در خارج از کشور توسط همین هیات حاکمه مهندسی شده و انجام شد. وزارت خارجه آمریکا در 3/3/1399 در گزارشی اعلام کرد که جمهوری اسلامی در 360 ترور بین المللی در 40 کشور نقش داشته است. یادتان باشد که حمله موشکی عمدی به پرواز شماره 753 در 18 دی 1398 توسط سپاه پاسداران و کشتار 176 نفر توسط همین خامنه ای و مسئولان سپاه طراحی شده و اجرا گردید. یادتان باشد که سران همین حکومت در 1998 تعداد 1500 تظاهرکننده را به قتل رساندند. روشن است این جنایات نمی تواند اتفاقی و اشتباهی باشد. پیشه حکومت اسلامی جنایت علیه بشریت است. این اقدام ها همراه با برنامه بوده است. قتل مخالفان و کشتن مردم عادی سیستماتیک است، ایدئولوژیکی و دینی قرآنی است، سیاسی و آگاهانه است و مبتنی بر تصمیم افراد مشخصی می باشد. جنبه جنایتکاری این اقدام ها علیه بشریت، در برابر یک نظام حقوقی مدرن و مستقل قابل اثبات هستند.
بنابراین با توجه به ماهیت رژیم توتالیتر کشتار وسیع و انتخاب راه حل شیمیایی امرمحالی نیست. در طبیعت جمهوری اسلامی کشتار شیمیایی یک امر دینی و استراتژی حفظ قدرت است. رژیم می بیند که تمایل جامعه به انقلاب و نفی حکومت دینی، در فضای جامعه مطرح است. اگر انقلاب متوقف نشود چه باید کرد؟
عدم اعتماد به رژیم اسلامی سراسر جامعه را گرفته است و طبق آمار نهاد گمان هشتاد درصد جامعه ایران مخالف رژیم بوده و اغلب خواهان سرنگونی او هستند. از دیدگاه مردم حکومت فاقد صلاحیت بوده و متشکل از مشتی فاسد و تبهکار می باشد. شش ماه مبارزه مردم را خسته نکرده است. برای بخشی از جامعه ترس از دستگیری و بهم خوردن سازمان زندگی ایشان مطرح است ولی بخش مهمی از جامعه، با آغاز انقلاب مهسا، کار براندازی تمام نشده و دلشان می خواهد کار را یکسره کنند و استبداد ولایت فقیه را بیاندازند. در روانشناسی جامعه، انقلاب اخیر برای پایان دادن است، ولی هنوز رژیم سقوط نکرده و کار نیمه تمام است. هنگامیکه در جامعه شعار داده می شود «مرگ بر جمهوری اسلامی»، در اجتماع انتظار نابودی رژیم اسلامی است. با توجه به این احساس روانی، ما می بینیم که فعالیت مبارزاتی و اعتراضی ادامه دارد. جامعه شکل های گوناگون مبارزه را آزمایش می کند و از خود می پرسد چگونه باید رژیم را انداخت؟
در مدت شش ماه انقلاب ادامه دارد. ابعاد تظاهرات همیشه یکسان نبوده است. علیرغم ناموزونی جنبش در جغرافیای ایران و علیرغم زمان بندی های مختلف در مرحله های گوناگون در ایجاد کنش و واکنش مبارزاتی، باید توجه داشت که پویایی جامعه یک واقعیت جامعه شناختی است. البته نبود رهبری چشمگیرعمومی و ضعف هماهنگی های میدانی و سرکوب های حکومتی اجازه نمی دهند تا پیوسته صدای خیابان رسا باقی بماند. کاهش مبارزه میدانی در خیابانها ناشی از احتیاط برای حفظ نیروها در برابر آدمکشان اسلامی است. جنبش برای حفظ نیرو در حال فکر کردن به سازماندهی و تاکتیک های جدید است. علیرغم این وضع، حرکت خیابانی گاه به گاه خود را نشان میدهد. هر فرصتی به سادگی به اکسیون مبارزاتی تبدیل می شود.
رژیم نگران جنبش های اعتراضی انبوه است و بنابراین با سرعت تجمع های کوچک را بسرعت سرکوب می کند.
ایدئولوگ های حاکمان پرسش می کنند برای حکومت کدام استراتژی بهترین وسیله مقابله است؟ امروز فرسودگی جناح هایی از رژیم، خستگی شماری از نظامیان، رادیکالیزه شده بخشی از اصلاح طلبان، شرایط سخت بین المللی و انزوای رژیم، مخالفت جامعه جهانی با مداخله پهپادهای سپاه در اوکراین، درماندگی مالی، اعتراضات روزافزون در هر گوشه جامعه و احتمال انفجارهای بعدی، رژیم را به سوی آخرین تاکتیک های خشن سوق می دهد. رژیم خود را در بن بست می بیند. حکومت خامنه ای از یکسو با استفاده از نزدیکی با مسکو و مماشات روسها، غنی سازی اورانیوم را برای بمب اتم آماده می کند و برای جلب نظر پوتین خود را در اوکراین بطور وسیع درگیر می کند. از سوی دیگر رژیم خامنه ای باندهای ترور حزب الله لبنان و حشد شعبی عراق و قدرت جنگی آنها را بالا برده تا آماده حمله علیه اسرئیل و آمریکایی باشند و بالاخره در داخل کشور، رژیم آخوندی کشتار وسیع و وحشیانه مبارزان توسط بسیج و سپاه، و حمله شیمیایی علیه شهرهای ایران را در دستور قرار می دهد. حمله شیمیایی به دختران ضدیت اسلامگرایان را علیه زنان و دختران و مبارزه آنان علیه احکام اسلامی و قدرت مذهبی را بنمایش می گذارد. حمله به دختران هم ضدیت با زن است و هم آزمایش حملات شیمیایی به نوجوانان و بررسی نوع کنش ها و واکنش های فردی و جمعی است. این آزمایش یک تدارک جنگی علیه جامعه برای گام های بعدی است.
انقلاب ادامه خواهد یافت؟
در تحلیل جنبش های اجتماعی پیوسته باید در نظر داشت که اشکال بروز جنبش با انگیزه های جنبش ساز در ارتباط هستند. «عوامل جنبش ساز» اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و روانی و هویتی و اخلاقی و جنسییتی و جغرافیایی و زیست محیطی و نسلی و حیثیتی و عاطفی و سیاسی و تاریخی می باشند. بطور مسلم شکل های ظاهر شدن اعتراض ها تاثیر در ادامه کاری جنبش دارند ولی عوامل جنبش ساز انرژی اصلی ادامه کاری را تامین می کنند. در ایران تمام عوامل جنبش ساز پیوسته به قوت و قدرت خود باقی هستند. هر روز جمهوری اسلامی لایه جدید از فساد و جنایت می آفریند، آخوندهای به حملات خود علیه زن ها ادامه داده و گندآب قرانی و شیعه گری را پخش کرده و جامعه آگاه را خشمناکتر می سازند. فقر و بیعدالتی و توهین به انسان اوج می گیرد. آینده برای جوانان تیره و تار می گردد. این واقعیت نظام گندیده شیعه، عوامل جنبش ساز را تقویت می کند.
پس از شش ماه انقلاب جلوه های ادامه کاری جنبش چنین می باشد و بازیگران تازه ای به میدان می آیند:
مبارزه های گروهبندی اجتماعی مانند بازنشستگان در سراسر کشور و اعتصاب و تجمع کارگران ذوب آهن و فرآورده های نفتی اصفهان و فولاد یزد و معادن کرمان و غیره ادامه دارد. مبارزه دانشجویان، که از همان ابتدای انقلاب حاضر بودند، علیه مجازی سازی دانشگاه و غذاهای نامرغوب رستوران و برای زن زندگی آزادی ادامه دارد. دانش آموزان دختر و پسر، مانند گذشته، روحیه مبارزاتی را فعال نگه داشته و دارای اکسیون های اعتراضی جمعی هستند. مبارزه دختران که مورد «حمله بیوتروریستی» علیه «حکومت بچه کش» قرار گرفتند در شهرهای مختلف کشور در جریان است. این مبارزه با تجمع و مبارزه مادران و پدران در مقابل مدرسه و فرمانداری و وزارت آموزش و پرورش قدرت بیشتری یافته است. گردهمایی اعتراضی و نگرانی و درگیری خانواده ها با نیروهای انتظامی جلوی مدرسه هایی که مورد حمله گازهای سمی قرار گرفته اند می تواند به یک جنبش پرزور تبدیل شود. دختران مدرسه با خشم و شعارهای مرگ بر خامنه ای و زن زندگی آزادی، دوباره قدرت خود را علیه حکومت و حوزه و آخوند نشان می دهند. مبارزات مال باختگانی که با تصرف زمین توسط حکومت و با نابودی ارزش سهام بخاطر اقدام های بازارسازان حکومتی، ادامه دارد. شعارهای سیاسی شبانه علیه حکومت و خامنه ای در محله های گوناگون ادامه دارد.
جامعه در طی همین شش ماه انقلاب نیز تغییر کرده است و مقابله با این جامعه برای رژیم بمراتب دشوارتر شده است. تجربه اندوزی اجتماعی دختران بسیار جالب است. در سالهای اخیر در برابر خواهران زینب و بسیجی، دختران بیشماری مقاومت کردند و حجاب خود را به عقب راندند و آرایش خود را برای لذت خود و نیز برای دهن کجی علیه نیروهای سرکوب تقویت نمودند. بدنبال آن، در آغاز انقلاب 1401 حجاب ها را سوزاندند و رقصیدند و دولت و دین را به ریشخند گرفتند. در حال حاضر با عقب نشینی گشت ارشاد و دسته های چماقدار، دختران و زنان بی حجاب در خیابانها و فروشگاهها و رستورانها و دانشگاهها حضور پررنگ پیداکرده اند. وضع جدید محصول مبارزه جوانان و بویژه دختران بوده و بنابراین چهره اجتماع با آزادی عمل دختران و تصرف یک سنگر اجتماعی ضد مذهب باید تغییر می یافت. هم اکنون روحیه زنان در آزاد زیست اجتماعی تقویت شده است. حکومت ناتوان در مقابله جوئی با زنان و دختران است و بعلاوه نگران از سختگیری مستقیم است زیرا خطر شعله ور شدن انقلاب زیاد است. ترس بسیاری از دختران و زنان جامعه عقب نشینی کرده و آنها راحتتر در برابر اتوریته های حکومتی و دینی میایستند. در برابر رژیم زورگو، دختران کوتاه نمی آیند. این یک نمونه از روانشناسی جدید جامعه است. در برابر این روحیه زنده و مقاومت مدنی و سیاسی، رژیم خامنه ای و همه آخوندهای پلید در درماندگی قرار دارند. چه باید کرد؟ چگونه جامعه را باید شکست داد؟ چگونه جامعه زنان و دختران جوان را باید به تسلیم واداشت و به حجاب سفارش شده رسول الله مجبور ساخت؟ چگونه اسلام و قرآن و ایدئولوژی استعماری دینی را باید حفظ کرد و چگونه ارزش های آزادی و برابری را باید نابود ساخت؟ چگونه امید جامعه را به دمکراسی و حکومت غیر دینی لائیک باید از بین برد؟
خامنه ای انتقام الهی می گیرد
جمهوری اسلامی از استالین و هیتلر آموخته است، تمام تکنیک های شکنجه، نابیناکردن زن ها، اعتراف گیری و آدم کشی را می داند و تمام سیاست های سرکوب نسبت به مردم ایران را تجربه کرده و بازهم شیوه های جدید جنایت علیه شهروندان را بکارمی گیرد. پس از قتل های زنجیری، پس از شلیک عمدی به هواپیمای اوکراینی و کشتن سرنشینان آن، پس از اسیدپاشی های متعدد علیه زنان، پس از صحنه های ترور در مرکزهای مذهبی، حمله شیمیایی گسترده به مدرسه های دخترانه در دستور کار قرار گرفته است. رژیم خامنه ای به این جمعبندی رسیده که مهلک ترین سلاح ها را علیه مردم باید به کاربست. تمام آیت الله های حوزه ها در یک سکوت رضایت بخش قرار دارند. مصباح یزدی ها و هیات های مذهبی با حمایت بیت خامنه ای از پشت صحنه هدایت می کنند. وزارت خانه ها و تمام دستگاه های اداری هیچ واکنشی به این جنایت نشان نمی دهند و سکوت کرده اند و شریک در جنایت هستند. از هرگونه پخش گزارش پزشکی از طرف بیمارستان و مدیران مدرسه ها جلوگیری می شود. تمام دوربین های شهری و یا نصب در ساختمان مدرسه، متوقف و از کار افتاده اند. بسیجی ها در جلوی مدرسه هایی که دختران مورد حمله قرارگرفته برای سرکوب پدران و مادران آماده اند و افراد اعتراضی را دستگیر می کنند. در پشت این جنایت شیمیایی یک هدف هولناک پنهان است. رژیم اعلام می کند: اگر اقدام به سرنگونی عملی نظام خامنه ای بشود، مردم ایران و نوجوانان با گاز شیمیایی مسموم شده و کشته خواهند شد.
رژیم موجود «فاشیستی اسلامی شیعه» است زیرا به برتری فطری شیعیان اعتقاد دارد و آینده را مطابق مدل امامزمانی می داند که البته از وحشت و خون باید بگذرد. رژیم ویژگی فاشیستی دارد زیرا پیوسته با اهرمهای ایدئولوژیکی مذهبی شیعی باندهای مزدور تبهکار و خشن را علیه جامعه به کارمیگیرد تا هرگونه گردهمایی و تشکل گرایی را در نطفه خفه کند. این رژیم افزون بر زشت ترین و بیشرمانه ترین جنایت ها، همیشه از ایدئولوژی تهیجی توهم آمیز مذهبی و تبلیغ برای مرتجعین توهم انگیز مانند امام علی و امام حسین و امام مهدی برای بسیج ذهن های فرسوده و له شده استفاده می کند. خامنه ای چرا از آتش به اختیارها حرف می زند؟ او نه تنها فرماندهی تمام ارگانهای سرکوب را دارد بلکه بعلاوه برای سرعت بخشیدن به جنایت ها، دارودسته های غیررسمی آدمکش هم دارد.
از همان فردا انقلاب شوم 57 به موازات ارگان های رسمی، سازمانها و باندهای «افراطی» نیز وجود داشته اند. «تندروها» و غیرتندروها زیر کنترل بیت امام می باشند و بنا به مصلحت فرد دیکتاتور، گروههای رسمی و غیر رسمی بطور همزمان و یا جدا عمل می کنند. در واقع در این نظام، تندروها و غیرتندروها زنجیره یک نظام هستند. بطور مسلم همین افراد سازمانیافته «آتش به اختیار» در مسموم کردن دختران با موافقت و پروانه خامنه ای عمل کردند. در تجربه حمله «بیوتروریستی» به مدرسه ها، سکوت و عدم واکنش نیروهای رسمی و دولتی و نفی واقعیت از طرف آنها از یکسو و از سوی دیگر ادامه کاری شبکه قاتلان مسموم کننده در تعداد بسیار زیادی از مدرسه های کشور، هم زمان صورت می گیرد. پس از اینکه سازمان ملل به اعتراض درآمد، پس از اینکه کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی اعتراض کردند، پس از بیمارستانی نمودن تعداد بسیار زیادی از دختران، پس از «تنبیه» دختران توسط آخوند شیعه بیشرف، پس از تمرین حاکمان در یک «تجربه شیمیایی» جدید و پس از ایجاد دلهره و اضطراب برای جامعه و انتقال این ایده که برای حفظ نظام با تروریسم شیمیایی وارد میدان می شویم، خامنه ای وارد صحنه می گردد. حمله شیمیایی به مدرسه یک سناریو سازمانیافته برای اجرا در آینده است. خامنه ای از سازماندهنگان می خواهد تا جمع بندی کنند و این تجربه جنایتکارانه را تائید کنند.
علی خامنهای که به واکنش دیرهنگام به رویدادهای مهم اجتماعی شهرت دارد، صبح دوشنبه ۱۵ اسفند، سه ماه پس از آغاز مسمومیتهای سریالی دانشآموزان در ایران، از مسئولان خواست این مسئله را «بهجد تعقیب کنند». رهبر دروغگوی جمهوری اسلامی ایران مسمومیت دانشآموزان را «مهم» خواند و افزود: «اگر واقعا دستهایی در کار باشد و افرادی، گروههایی در این زمینه دخالت داشته باشند، این جنایت بزرگ و غیرقابل اغماضی است.». خامنه ای در پی ردگم کردن بوده و واقعیت جنایت را به «اگر» تبدیل می کند. رژیمی که همه اپوزیسیون داخل را زیر کنترل دارد و افراد مبارز بیشماری را با دوربین ها و جاسوسان و کنترل شبکه های اجتماعی شناسائی و بازداشت می کند و رژیمی که در خدمت بیت امام و تابع شخص خامنه ای است، نمی تواند عوامل سازماندهنده و اجرایی را نشناسد. خامنه ای در جریان همه توطئه هاست.
هیچ جنایت دولتی در جمهوری اسلامی برملا نخواهد شد و جنایتکاران واقعی در برابر دادگاه قرار نخواهند گرفت. در نظام های توتالیتر سازماندهی و انجام جنایت و سپس پنهانکاری در جنایت، به بیان دیگر توطئه علیه جامعه، یک اصل است. گاه اقدام ها بظاهر متضاد است. ولی در نظام اسلامی ولایت فقیهی، الله و دین و رسول الله و خامنه ای و روسای سپاه و فرمانده های اطلاعاتی و حوزه ها و محفل های هیئتی و آیه قرآنی و فتوا و حکم پنهانی و حکم آشکار و مشاوران پوتینی و آدمکشان شیعه لبنانی و عراقی، همه و همه جمع می شوند و هر جزیی وظیفه خاصی بعهده دارد. وظیفه همه بازتولید نظام و حفظ حاکمیت اسلام و ایدئولوژی شیعه و دفاع از امتیازداران فربه و رانتخوار است. برای حفظ این نظام هر توطئه ای مجاز و ضروری است.
با اسلام استعماری و آیه های فسادانگیز قرآنی، خرد و فلسفه و فرهنگ را نابود کردند و مغزها را از کارکرد عقلانی محروم ساختند و امروز با حمله شیمیایی زندگی همگی را مورد هدف قرار داده اند.
جلال ایجادی
جامعه شناس، دانشگاه فرانسه
جلال ایجادی آخرین اثر خود را بنام «بحران بزرگ زیستبوم جهان و ایران» در ۴۸۰ برگ، انتشارات فروغ، منتشر نمود. از این نویسنده تا کنون کتاب «نواندیشان دینی، روشنگری یا تاریک اندیشی»، ۳۱۰ صفحه، نشر مهری، کتاب «جامعه شناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران»، ۴۰۰ صفحه، انتشارات نشرمهری، کتاب «بررسی تاریخی، هرمنوتیک و جامعه شناسی قرآن»، ۳۸۰ صفحه، و کتاب «اندیشه ورزیها در باره جامعه شناسی، فلسفه، زیستبومگرایی، اقتصاد، فرهنگ، دین، سیاست»، ۷۲۰ صفحه، چاپ نشر مهری، منتشر شده است. جلال ایجادی هر هفته پنج برنامه تلویزیونی در زمینه انقلاب، لائیسیته، دمکراسی، فلسفه، جامعه شناسی و نقد قرآن و اسلام، تهیه و پخش می کند. این برنامه ها را در یوتوب میتوانید مشاهده کنید.