فرزندان سرزمین آفتابم گردنهایشان درانتظار طناب بدستان فاشیست روز به روز باریکتر میشوند و گردن کلفتهای خارج نشین، تبر بدست و از هر نحله فکری برای هم خط و نشان میکشند!
اتحاد از تخریب پرسید: به کجا چنین شتابان؟!
بر گردنم تیشه نزن، دستت را به دستم بده، من و تو یک دشمن مشترک داریم، بگو تا کجا با من هستی!
میهن دوستان گرامی؛
ما در یک برش تاریخی بسیار سنگین قرار گرفتهایم، حکومت ارتجاعی - فاشیستی کودک کش در تمامی شهرهای ایران طناب بدست بدنبال گردن دلاوران سرزمین خورشیدمان میگردد! همه ما باید خونهای جوانی را که در سراسر ایران ریخته شده، پاس بداریم و به حرمت همین خونها باید در کنار همدیگر با سلاح خرد پویا در یک جبهه واحد برای سرنگونی، از ایران تا تمامی کشورهای خارج که بوی عطر ایرانی به مشام میرسد در کنار هم و با همدیگر تا پای صندوق رای یکصدا باشیم.
هنر تخریب کردن را همه میدانند، از کودک سه ساله تا پیرمرد ۱۰۰ ساله!
مهم این است که هنر اتحاد را بیاموزیم و از «من، من» کردنها به «ما» برسیم.
اگر امروز شاهد هستیم که چه بلایی بر سرهمبستگی میآورند، دلیل کاملا روشن است، عدم درک صحیح از تاریخ و دمکراسی! چون اگر همگی ما به درک درستی از تاریخ میرسیدیم، این حال و روزمان نبود.
بی پرده سخن بگویم، جنجالهای سیاسی در خارج، خود نشان از عدم درک سیاسی ما و متاسفانه سیاسی کاران ما دارد که همگی بجای پرورش و افزایش اتحاد، رخدادهای تاریخی و جریانهای سیاسی گذشته را همچون پتک بر سر و روی هم میکوبیم.
غافل که با این نوع برخوردها توان فاشیستهای مذهبی را افزایش میدهیم که سرکوبها را بیشتر ادامه بدهند. هر کدام از ما که در خارج دل در گرو درد مشترک با مردم داریم باید در اولین فرصت از درسهای جنبش ژینا بنحوی شایسته آموخته و در راستای همین جنبش با یک صدای واحد همچون گذشته کف خیابانها را در جهان به لرزه درآوریم و همزمان پایههای بیت کودک کش را بلرزانیم.
این انشقاق، این نوع پرخاشگریها و جنجالهای پوچ سیاسی از طرف هر نحله سیاسی محکوم است و وظیفۀ تک به تک ما میباشد که تمامی قلمهای نوشتاری را در دنیای مجازی در راستای درک اتحاد و برای رسیدن به منشور همبستگی بچرخانیم.
سعی کنیم بازی شطرنج را بنفع جنبش انقلابی و بسمت کیش و مات کردن متحجرترین حکومت در ایران پیش ببریم، چیده مان ما باید بگونهای باشد که جایی برای فریادهای تخریب کننده نباشد و همه نیروهای متحد دلسوز بدون خودشیفتگیهای سیاسی (من)، دقیقا همگی بدون اما واگرهای بیهوده سیاسی در راستای رسیدن به پیروزی جنبش و فقط و فقط برای سقوط این جلادان زمان حرکت کنیم.
فراموش نکنیم که همه باید با هم باشیم ولی این همه با هم بودن با همین شعار در سال ۵۷ بسیار و بسیار تفاوت دارد و آن هم تجربه ۴۴ سال خونین است که امیدوارم در این زمان لازم با وجود تلخی، تجربهای آموزنده باشد.
و فراموش نکنیم که جان زندانیان در خطر است.
اعدامها در حکومت اسلامی بیتوجه به اعتراضات مردمی کماکان و با سرعتی بیشترادامه دارد. اما از همان آغاز اعتراضات سراسری، این احتمال میرفت که دستگاه سرکوب همانطور که در خیابان معترضان را میکشد و زخمی و بازداشت میکند، به روند غیرانسانی خود در زندانها هم ادامه دهد؛ آن هم توسط دستگاه قضایی غیرمستقل مبتنی بر احکام ناعادلانه که در این دوره از اعتراضات، عجولتر از سابق به نظر میرسد.
و باز هم فراموش نکنیم که به دلیل شدت سرکوب در ایران، اعدام یکی از عوامل ماندگاری حکومت اسلامی است. به این معنی که به دلیل فشارهای طاقت فرسای اقتصادی و سیاسی، تنها عقوبت مرگ میتواند جامعه را از شورش باز دارد.
میهن دوستان گرامی؛
لطفا حتی از تحلیل هایی که در راستای تخریب میباشد جداً خودداری کنید و همه را بسمت یک جبهه واحد براندازی دعوت و در یکروز، همزمان در ایران با احزاب و نهادهای درون ایران و خارج، بزرگترین فراخوان کوبنده را نوشته و از تمام مردم ایران در سراسر ایران و خارج از ایران برای بزرگترین راهپیمایی دعوت بعمل آورید. ما با یکی شدن و درک اتحاد میتوانیم حتی سیلیای محکم به سیاستمداران مماشاتگر با ایران بزنیم و با حضور دوباره و گسترده خود نشان بدهیم که همگی خواهان سقوط قصابان زمان هستیم.
باشد که تمامی اختلافات را تا روز رای گیری و پای صندوق کنار گذاشته تا بعد از آن شکل و نحوه حکومتداری را با همان رای مردم برای بازسازی کشورمان و نجات مردم به انجام برسانیم.
به همه شما عزیزان هموطن هشدار میدهم اگر غیر از این عمل کنیم، روز به روز به نابودی مردم و کشورمان دامن میزنیم!
باشد که همگی ما با خرد پویا برای یکبار در کنار هم تا سرنگونی پیش برویم.
شک نکنید، ما پیروزیم.....
ی. صفایی
حملههای شیمیایی یا اعدامهای نامرئی، زری شمس